نقـش بانوان در تجـارت جهانی
اثـرات نامطلوب دستـرسی محدود به امور مـالی، مهارتهـا و فنـاوریهای دیجیتـال برای بانـوان در تجـارت
سپیده باهران، فعال در امور تجارت بین الملل :
بسیاری از محدودیتهای داخلـی، بانوان را از مشـارکت کامل در تجـارت بـاز میدارد. این چالشها شامل نابرابری در دسترسـی به امور مالـی، آمـوزش و زیرسـاختهـای دیجیتـال میباشد. خطر بیشتر، جایگزینی شغل، تبعیض جـنسیتـیِ مـداوم و شـکـاف در آمـوزش و مهـارتهای مـورد نیاز بـرای عصـر دیجیتال میباشد. این محدودیتهای فرامرزی با محدود کردن دسترسی بانوان، به منابعی که به آنها کمک میکند نقش ارزندهتری در تجارت ایفا کنند، کاملاً به ضرر بانوان میباشد.
بانوان دسترسی محـدودی به منـابع مالی دارند
در کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته، دسترسی به منابع مالی برای بانوان دشوارتر از مردان است. دسترسی به امور مالی به توانایی دسترسی به خدمات مالی رسمی و اولیه، مانند داشتن حساب های بانکی یا حداقل دسترسی به مؤسسات غیربانکی و اعتباری، اشاره دارد که به مشتریان اجازه میدهد، پرداختهای رسمی، واریز پول و درخـواست وام را انجام دهند. بدون این دسترسی، بانوان در جمـع- آوری و پسانداز درآمد و رشد کسب و کار خود با مشکلات بیشتری روبرو هستند.
در نتیجه، بانوان در نقشهای متفاوت خود دستـرسی کمتـری به دستـاوردهای مختـلف تجارت دارند. بانوان کارآفرین در تأمین مالی مبادلات واردات و صادرات با مشکلاتی مواجه هستند، به ویژه به این دلیل که تجارت، ریسک بیشتری نسبت به معاملات داخلی دارد. اگر محدودیتِ نقدینگی داشته باشند، نمیتوانند مانند مردان از واردات بهره ببرند. بررسیهای بینالمللی نشان میدهد که مشاغل تحت رهبری بانوان احتمال کمتری برای دریافت اعتبار دارند و پس از تأیید، نرخ بهره بالاتری برای وامها دریافت میکنند (موراویف، شافر و تالاورا 2009).
آنها همچنین به میزان %30 بیشتر، احتمال دارد که به یک ضامن نیاز داشته باشند، حتی زمانی که سایر معیارهای قابل مشاهده به جز جنسیت یکسان باشند (براک و د هاس 2019). علاوه بر این، مشاغل تحت رهبری بانوان عموماً نسبت به مشاغل تحت رهبری مردان، سرمایه رسمی و غیررسمی کمتری را افزایش می دهند (کارتر و همکاران 2003). حتی مؤسسات تأمین مالی خرد، که بسیاری از آنها به صراحت، افراد دارای تأمین مالی ضعیف را هدف قرار میدهند، مشخص شده است که شـکاف جنسیتـی را در وامهـایـی که تـأییـد می کنند و مبلغی را که پرداخت میکنند حفظ کرده اند (برانا 2013).
البته شمول مالی بانوان در سالهای اخیر همگام با مردان بوده است، اگرچه نشانههای کمی وجود دارد که بانوان در حال پـرکردن شکاف جنسیتی هستند (Demirgüç-Kunt et al. 2017). برای مثال، از سال 2014 تا 2017، مالکیت مردان بر حسابهای بانکی از %60 به %67 افزایش یافته است، در حالی که مالکیت بانوان از %52 به %59 افزایش یافته است. بـا ایـن حـال، ایـن روند کلـی، دستـاوردهـای هنـد و برخی از اقتصـادهای آفریقایـی را پنهان میکند. شکاف جنسیتی در هند %14 (از %20 به %6) در طـول سه سال کاهش یافته است که بخشـی از آن بـه دلیـل تـلاشهای دولت بـا هـدف کمک بـه بانـوان برای دستیـابی به حسابهای بانکـی اولیه بود.
دسترسی محدود به منابع مالی، اعتبار تجاری را برای بانوان کارآفرین دشوار میسازد
تأمین مالیِ تجارت، مفهومی محـدودتر از امـور مالی است. اغلب، دسترسی به منـابع مالی پایـه پیش شرط واجد شرایط بودن برای محصولات مالی تجارت است. از آنجایی که تجارت بینالملل ریسک بیشتری نسبت به تجارت داخلی دارد، الزامات مؤسسات مالـی برای مشتـریان از نظر اعتبـار، اطلاعات بررسـی دقیـق، وثیقه و مسائل مالـی معمولاً بالاتر از دسترسی به خدمات پایه بانکی است.
دادههای نظرسنجـیِ موجود نشان میدهد که، اگرچه %100 شرکتهای تحت رهبـری بانوان که درخواست تأمین مالی تجارت میکنند، به منابع مالی رسمـی (مانند حسـاب بانکی) دستـرسی دارند، تنهـا %18 از آنها بودجه تجـاری کافـی دریافت میکنند (ADB 2016). شرکتهای تحت مالکیت بانوان که درخواست تأمین مالی تجاری میکنند، نسبت به شرکتهای مورد بررسی متوسط کوچکتر هستند.
بانوان دسترسی محدودی به آموزش دارند
شکاف دستمزد جنسیتـی بزرگ و مـداوم در همه اقتصادها وجـود دارد. بخشی از این روندِ مداوم این است که بانوان تمایل دارند بخشها و مـشـاغلی را اداره کننـد کـه دستمـزد نسبتـاً پایینتری نسبت به همتایان مردانه خود دارند. این تمایل تا حـدی با تفاوتهای جنسیتـی در آموزش توضیح داده میشود که دسترسی بانوان به مشاغل پردرآمد را محدود میکند که بسیاری از آنها در بخشهای قابل تجارت متمرکز هستند.
بـانـوان در کـشـورهـای کـم درآمـد بـا محدودیت های تحصیلی بیشتری روبرو هستنـد
بانوان اغلب از مزایـای تجارت محروم میشوند، زیرا فاقد مهارتها یا تحصیلات لازم هستند، بهویژه در کشورهای در حال توسعه. اگرچه بانوان نسبت به گذشته تحصیلات بالاتری دارند و تفاوت در میزان تحصیلات را در مقایسه با مردان بهطور قابلتوجهی کاهش دادهاند، اما فاصله طبقه متوسط با طبقه بالا، تفاوتهای عمده بین گروههای درآمدی را ایجاد کرده است. از یک سو، بانوان در کشورهای با درآمد متوسط و با درآمد بالا، نرخ تکمیل بالاتری نسبت به مردان دارند. از سـوی دیگر، در کشـورهای کم درآمد، نرخ تکمیل کار مردان تقریبـاً دو برابر نرخ بانوان و در کشورهای با درآمد متوسط پایین %16 بیشتر است.
بانوان در کشورهای کم درآمد و با درآمد متوسط به دلایل مختلف با موانعی در دسترسی به آموزش مواجه هستند. شواهد حاکی از آن است که وقتی والدین نمیتوانند هزینه های مدرسه را برای همه فرزندان خود تـأمین کنند، تمایل دارند دختـران را از مدرسه دور نگه دارند. زمانی که فرصتهـای بازار کار بـرای بانـوان در بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه ضعیف باقی میمانند، هزینه فرصت تحصیـل بیشتر از بازده تحصیلی است.
در مقابل، شـواهد از هنـد نشـان میدهـد که با افزایش بـازده تحصیلی، پیشـرفت تحصیلی دختران نیز افزایش مییابد. به طور مشـابه، کاهش هزینه تحصیـل از طریق نقل و انتقالات نقدیِ مشروط، نشان داده است که شکاف های جنسیتی آموزشی در چندین کشور را کاهش می دهد. افزایش ارتباط بین روستاها و مدارس نشان داده که دختران در مسیر رفتـن به مدرسه با خطر ایمنی بیشتری روبرو هستند (ادموندز، پاوچنیک و توپالوا 2010؛ فیسبین و همکاران 2009؛ جنسن 2012؛ مورالیدهران و پراکاش. 2017؛ آهنگ، اپلتون و نایت 2006).
بانوان در زمینه های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات کمتر حضور دارند
در کشورهای با درآمد بالا و با درآمد متوسط رو بـه بـالا، علیـرغم کاهـش شـکـاف جنسیتـی، شکاف هـای جنسیتـیِ تحصیلـی در هزینههای ثبت نام در رشته های خـاص قابـل مشاهـده است. با وجود شواهدی مبنی بر اینکه هیـچ تفاوت جنسیتـی در نمـرات STEM (علـوم، فنـاوری، مهندسی و ریاضی) بین دختران و پسران کلاس چهارم در 47 کشور وجود ندارد، بانوان در دروس STEM به شدت کمتر حضور دارند (OECD 2017).
در حالی که سهم بانوان فارغ التحصیلان تمام رشتههای لیسانس در اکثر کشورهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) بالای %50 است، در رشته های STEM تنها %31 است. شواهد نظرسنجی از اروپا گزارش میدهد که دختران در حدود سن 15 سالگی علاقه خود را به رشته های STEM از دست می دهند، زیرا آنها فاقد تشویق و راهنمایی، دسترسی به تجربه عملی و الگوهای نقش هستند.
این یافته در مطالعهای بر روی 65 کشور توسعه یافته و در حال توسعه نیز منعکس شده است، که مشخـص میکنـد دختـران اعتمادبهنفس بسیار کمتری نسبت به پسران دارند (با توجه به مهارتهایشان در ریاضیات یا علوم) و اینکه کمتر از %5از دختران به دنبال شغل در رشتههای مهندسی و محاسباتی هستند (مایکروسافت 2017؛ OECD 2015).