پیشبرد حقوق شهروندی در بستر عدالت قضایی
حسن بختیاری، قاضی دادگستری و پژوهشگر علوم قضایی
مقدمه
یکی از مهمترین منابع مشروعیت بخش، میزان توجه حکومت و حکمرانان به حقوق شهروندی مانند حقوق فردی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است، نقض حقوق شهروندی و استمرار این روند به شدت میتواند بر مشروعیت حکومت ها ضربه بزند. در جهان امروز، از یکسو پذیرفته شده است که دموکراسی بدون شهروندی فعال قابل تحقق نیست و از سوی دیگر نقض حقوق شهروندی باعث شکل گیری بسیاری از جنبش های اجتماعی اعتراضی در کشورهای دموکراتیک، نیمه دموکراتیک و اقتدارگرا شده است. از اینرو به یقین میتوان اذعان داشت، در جهان امروز تداوم حیات و پیشرفت جوامع درگرو وجود شهروندانی فعال، مشارکت جو، آگاه و کنشگر است. با آگاهی افراد نسبت به حقوق خویش و به تبع آن استیفای آن حقوق، بالطبع افراد با مسئولیت های خود در قبال جامعه و یکدیگر نیز آشنا می شوند و بدین طریق نظم اجتماعی روند رو به رشدی به خود گرفته و جامعه به جامعه ای پویا و فعال تبدیل می شود.
حقوق شهروندی لازمۀ تحقق مردم سالاری بوده و مبنای عالی برای ادارۀ مؤثر امور جامعه به شمار میرود. موفقیت مردم سالاری منوط به وجود جامعه ای است که مردم آن، به حقوق و تکالیف شهروندی خود واقف باشند. تلاش برای ایجاد دموکراسی در جوامعی که مردم آن، به حقوق و تکالیف شهروندی خود، آگاه نیستند، میتواند موجب بروز هرج ومرج های اجتماعی شود. پس، رعایت حقوق شهروندی و مسلماً تحقق مجموعۀ آنها مستلزم پیش شرط هایی است که بدون آن ها نمی توان به تحقق حقوق شهروندی امیدوار بود. در این راستا، اسلام به حقوق شهروندی افراد در زندگی اجتماعی ارزش فوق العاده ای قائل شده و به آن به دیدۀ احترام مینگرد، از اینرو حاکمان را نیز به رسمیت شناسی آن حقوق نسبت به تمامی افرادی که در جامعۀ اسلامی زندگی می کنند ملزم نموده و ادای این حقوق را از وظایف مهم حاکم دانسته است.
نقش عدالت قضایی در پیشبرد حقوق شهروندی
هنگام ورق زدن برگ های تاریخ حیات اجتماعی انسان، عدالت در هر فصلی به چشم می آید؛ از فصل های زرد بی عدالتی های فراگیر تاریخ تا برهه هایی اندک از رویش عدل و دادهای بهاری. و این کهنه دست نوشتۀ انسان، ماجرای ناکامی ها و نشیب و فراز آدمی در دستیابی به عدالت است. میتوان در دوردستترین نقطه های حیات اجتماعی، عدالت را هم کنار خواسته های همیشگی انسان دید؛ همگام با سعادت، امنیت، سلامت و … . و این خصلت آرزوهای اصیل انسانی است که با همیشه تاریخ همگام است و دستی در نگارش آن دارد. مسیر زندگی، سراسر ردپای عدالتخواهی است و پایان حیات اجتماعی نیز با این مفهوم رقم خواهد خورد (سیدباقری، 1387: 9).
عدالت قضایی عبارت است از برابر داشتن و رعایت تساوی در بین طرفین دعوی توسط قاضی در جریان رسیدگی و صدور حکم به نفع صاحب حق با رعایت منافع عمومی در چارچوب موازین اسلامی. به عبارت دیگر عدالت قضایی عبارت است از رسیدگی و صدور حکم به قصد ایجاد توازن بین حقوق فرد و اجتماع در چارچوب قانون، چنانچه امام علی (ع) میفرماید: «هر که در مقام قضاوت قرار گیرد، باید در اشاره کردن ها و نگاه ها و جایگاه نشستن، میان مردمان برابری را پاس دارد» (کلینى، 1407ق، ج7: 413).
با به کارگیری عدالت در قضاوت میتوان حق را در جامعه جاری ساخت و در این صورت حق کسی ضایع نمیشود و اگر حق انسانی توسط افراد ظالم تصاحب شود به وسیلۀ عدالت قضایی میتوان حق وی را ستاند. چنانکه «عدالت قضایى» وجود نداشته باشد، و جامعه از یک دستگاه قضایى سالم برخوردار نباشد، سرمایه داران و متکاثران و خودمحوران و دنیاداران در همه جا نفوذ مى کنند، و به «حق ناحق کردن» مىپردازند، و کسانى را که باید بخرند- به اشکال گوناگون و گاه با نامهایى ظاهرالصّلاح- مىخرند، و ریشۀ «حقّ» و «قسط» و «عدل» و «احسان» را از بن مى سوزانند، و حقوق حقداران مختلف را (در فرصتهایى که مى توانند در اختیار داشته باشند، و با روابطى که مى توانند- حتى با مقامات- برقرار کنند)، پایمال مى کنند، و جریان امور را همواره به سود خویش شکل مى دهند، و اعتقادات مردم را به اسلام و قدرت قضایى اسلام- اسلام مظلوم- در معرض تزلزل در مى آورند، و دین خدا را، در راه مال و منال و جاه و مقام خویش، به سوى انزوا مى رانند (حکیمى و همکاران، 1380، ج5: 485).
بر مبنای تعالیم علوی، رعایت عدالت در قضاوت باعث میشود، افراد ضعیف و ناتوان جامعه از قضاوت عادلانۀ قاضی مأیوس نشوند و از صدور حکمی که برخلاف حق و حقوق آنان باشد، ممانعت شود. در این صورت این افراد به طور کامل به حقوق خود دست مییابند و هیچ ظلم یا اجحافی درحق آنان صورت نمیگیرد. به عقیدۀ امیرمؤمنان علی (ع)، عدالت در قضاوت آنگاه تحقق مییابد که از هر نظر پاس داشته شود؛ یعنی شایسته ترین اشخاص برای آن برگزیده شوند، و هیچ چیز و هیچ کس امر قضاوت را تحت تأثیر قرار ندهد و از مسیر حق دور نسازد، چنانکه امام (ع) در عهدنامۀ مالک اشتر، در سخن از گزینش قاضیان، بدین دو امر پرداخته است، که با وجود آنها و پاسداشت همه جانبۀ لوازم قضاوت، داوری به حق و عدالت معنا می یابد (دلشاد تهرانی، 1394: 1034): «سپس از میان مردم، برترین فرد، در نزد خود را براى قضاوت برگزین از کسانی که مراجعۀ فراوان آنها را در تنگنا قرار ندهد. و برخورد مخالفان با یکدیگر او را به خشم و کج خلقى وا ندارد.
در اشتباهاتش پافشارى نکند. و باز گشت به حق، هنگامى که براى آنها روشن شد، بر آنها سخت نباشد. طمع را از دل بیرون کرده، و در فهم مطالب به اندک تحقیق، اکتفا نکند، از کسانى که در شبهات از همه محتاطتر، و در یافتن و تمسک به حجت و دلیل از همه مصرتر باشند. با مراجعۀ مکرر شکایتکنندگان کمتر خسته شوند و در کشف امور شکیباتر، و به هنگام آشکار شدن حق در فصل خصومت از همه قاطعتر باشند. از کسانی که ستایش فراوان آنها را فریب ندهد و تمجیدهاى بسیار آنان را متمایل به جانب مدح کننده نسازد» (نهجالبلاغه، نامۀ 53).
حضرت در رابطه با اجرای عدالت در قضاوت و داوری دربارۀ همۀ انسانها چه خویشاند و چه بیگانه، به مالکاشتر میفرماید: «هنگامى که کارها جهت داورى، و صدور حکم به تو عرضه مىشود عدالت را مراعات کن. اجراى حق را دربارۀ هر که باشد، چه خویش و چه بیگانه، لازم بدار و در این کار شکیبایى پیشه کن و این شکیبایى را به حساب خدا بگذار. هر چند، در اجراى عدالت بستگان تو را زیان رسد و تو چشم به سرانجام کاردار، هر چند تحمّل آن بر آنان سنگین آید ولى سرانجامش دلنشین و پسندیده است.
از دیدگاه امام علی (ع) تحقق عدالت قضایی، به اجتماعِ سه امر زیر بستگی دارد:
الف) رعایت تســاوی در بین طرفین دعوا، توسط قاضی در جریان رسیدگی و صدور حـکم؛
ب) مقدمداشـتن حقوق و منافع صاحب حـق؛
ج) صدور حکم بهنفع صاحب حق بهشرط اینکه به منافع و مصالح عمـــومی زیان نرساند.
اما اقدامات امیرمؤمنان علی (ع) در خصوص اعمال سیاست عدالت قضایی به تذکر این موارد خلاصه نمیشود؛ بلکه حضرت با اشــاره به شرط علم و تمرکز بر مدار قرآن و سنت نیز تأکید دارند. امام (ع) در این مقام توصیه میکنند که در اقامۀ عدل در بین مردم به سراغ افراد خاصی که به احکام کتاب و سنت آشنایی دارند، رفته و از ایشان تقاضای قضاوت و دادرسی داشته باشید تا هنگام قضاوت، برحسب موازین اسلامی و از روی عدل و انصاف به رفع منازعه و فصل خصومت در بین مردم اقدام کنند.
امام (ع) در سفارش خود به مالکاشتر چنین میفرماید: «… سپس به گزارشگران اخبار قضایی که از اطراف حکومتت [توجه کن] که قاضیانی برای اطراف مملکت [انتخاب شوند] که اختلاف نمیورزند و به حکم خدا و سنت پیامبر خدا پشت نمیکنند؛ چرا که اختلاف درحکم، موجب تباهسازی عدل و خطری برای دین و سبب جدایی است. به درستی که خداوند، بیان کرده که چه بیاورند و به چه بپردازند، و دستور داده آنچه را که نمیدانند، به کسانی که خداوند دانش کتابش را به آنان سپرده برگردانند» (محمدی ریشهری، 1416ق).