یادداشت

یکسال از فراق: ابراهیم رئیسی و عبداللهیان… زخمی که التیام نمی‌یابد

سرویس سیاسی ماهنامه گنجینه سما

 

یکسال از آن لحظه دردناک گذشت، ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، زمانی که زمین زیر پای ایران و جهان لرزید و قلب‌ها از تپش بازایستادند با شنیدن خبر شهادت رئیس‌جمهور سید ابراهیم رئیسی و وزیر خارجه مقاومش، حسین امیرعبداللهیان. سقوط هواپیما در کوه‌های آذربایجان شرقی صرفاً یک حادثه نبود، بلکه زخمی عمیق بود، در دل تاریکی شب، این دو مرد که قلب تپنده ایران و صدای امتی بودند که از مظلومان دفاع می‌کرد. یکسال گذشت، اشک‌ها خشک نشده، اندوه قلب‌ها را می‌فشارد، اما در عمق این درد، غروری عظیم از میراثی که رئیسی و عبداللهیان به جا گذاشتند، جوانه می‌زند؛ میراثی که در کتاب «خادم ملت» ثبت شده و در عشق مردمان محروم، از عرب‌های خوزستان تا بلوچ‌ها و کردها و دیگران، جاودانه گشته است.

صدای سما

رئیسی: قلبی که با محرومان گریست

سید ابراهیم رئیسی بیش از یک رئیس‌جمهور بود؛ او پدری بود، برادری بود، دوستی برای هر محروم. او را «شهید خدمت» و «خادم ملت» نامیدند، زیرا روحش متعلق به مردم بود. کتاب «خادم ملت»، که توسط انتشارات نخله سبز منتشر شده و به نه زبان ترجمه شده، داستان مردی را روایت می‌کند که در خیابان‌های ساده مشهد، نزدیک به حرم امام رضا (ع) بزرگ شد و از او نور ایمان و رحمت را به ارث برد. کتاب از شب‌هایی سخن می‌گوید که رئیسی در روستاهای دورافتاده گذراند، روی زمین کنار کشاورزان نشست، اشک مادران را پاک کرد و کودکانی را که امید را از دست داده بودند، در آغوش گرفت. او می‌گفت: «اگر میان مردم نباشم، ریاستم چه ارزشی دارد؟»

هر صفحه از این کتاب، داستانی انسانی است که قلب را به درد می‌آورد. مردم روستاها روایت می‌کنند که رئیسی چگونه دفاتر مجلل را رد می‌کرد و ترجیح می‌داد زیر درختی با آنها بنشیند، به شکایاتشان گوش دهد و قول تغییراتی بدهد که لمسش کنند. او با آنها گریست، نه به خاطر مقامش، بلکه چون دردشان را در قلبش احساس می‌کرد. این مرد، که بار دغدغه‌های امت را به دوش می‌کشید، زخمی التیام‌ناپذیر در قلب میلیون‌ها ایرانی به جا گذاشت که امروز او را با اشک حسرت یاد می‌کنند.

خوزستان: عشقی که نمی‌میرد

کسی آن لحظه را فراموش می‌کند که رئیسی، پس از به دست گرفتن ریاست‌جمهوری، اولین سفرش را خارج از تهران به اهواز، مرکز خوزستان، انجام داد؟ این گام بیش از یک بازدید بود، پیامی عاشقانه به عرب‌های خوزستان، این مردم بزرگ که رنج محرومیت و جنگ را تحمل کردند، اما چون کوه‌های استوار باقی ماندند. مردم خوزستان، با میراث غنی عربی و اصالت دینی‌شان که چون عطر نخل‌ها خوشبو است، در رئیسی امیدی تازه یافتند. او دستور اجرای پروژه‌های فوری برای تأمین آب، احیای کشاورزی و بهبود زندگی مردم در این سرزمین سخاوتمند را داد؛ سرزمینی که با وجود شناور بودن بر دریایی عظیم از نفت و گاز، از بی‌توجهی رنج برده است.

چه عظمتی دارد این مردم! عرب‌های خوزستان، شما نماد صبر و کرامت هستید، مردمی که تاریخ خود را با خون شهدا نوشتند و زبان، فرهنگ و دین خود را با وجود همه چالش‌ها حفظ کردند. رئیسی، که با زبان قلب با شما سخن می‌گفت، در قلب‌هایتان خاطره مردی را به جا گذاشت که شما را صادقانه دوست داشت و خواستار زندگی با عزت برایتان بود. امروز، که به یادش هستید، اشک‌هایتان گواه عشق اوست و دعاهایتان برایش، نیایشی است که به آسمان می‌رسد.

صدای سما

بلوچ‌ها و کردها: اشک‌های محرومان

عشق رئیسی به خوزستان محدود نشد، بلکه به هر گوشه محروم ایران گسترش یافت. بلوچ‌ها، مردم شجاع و مهمان‌نواز، که در بیابان‌ها و زمین‌های سخت بلوچستان زندگی می‌کنند، در رئیسی رهبری یافتند که آنها را گوهر ایران می‌دید. چه شکوهی دارند بلوچ‌ها! مردمی که در قلبشان پاکی و در روحشان آزادی دارند، مردمی که مهمان را با لبخند استقبال می‌کنند و سنت‌هایشان را چون گنجی گرانبها حفظ می‌کنند. رئیسی به دیدارشان رفت، غذای ساده‌شان را با آنها قسمت کرد و پروژه‌هایی برای آموزش و توسعه راه‌اندازی کرد، چون ایمان داشت که بلوچستان تنها یک سرزمین نیست، بلکه قلبی تپنده در پیکر ایران است.

همچنین کردها، صاحبان کوه‌های سربلند و تاریخ پرافتخار، مردمی که حماسه‌های صبر را رقم زدند و زبان و فرهنگ خود را چون شعله‌ای خاموش‌نشدنی حفظ کردند. کردها، با کرامت و سربلندی‌شان، در قلب رئیسی عزیز بودند. او برای حمایت از مناطقشان و تقویت اتحادشان با دیگر ایرانیان تلاش کرد. می‌گفت: «ایران با تنوعش قدرتمند است و هر قومیتی بخشی از روح آن است.» امروز، اشک‌های کردها برای رئیسی گواهی بر عشق عمیق او به آنهاست.

عبداللهیان: صدایی که خاموش نمی‌شود

در کنار رئیسی، حسین امیرعبداللهیان، دیپلمات مقاوم، صدایی بی‌وقفه در دفاع از فلسطین، یمن و سوریه بود. او مردی بود که در چشمانش خشم مظلومان و در کلامش قدرت حق را حمل می‌کرد. عبداللهیان، که جهان را برای تقویت جایگاه ایران درنوردید، هدفی برای دشمنان امت بود، چون تسلیم نشد و بر این اصرار داشت که ایران صدای حق در جهانی پر از ظلم باشد.

هیچ قلبی که با ایمان می‌تپد، رفتن رئیسی و عبداللهیان را نمی تواند باور کند. یک حادثه در یک زمان، مکان و شرایط مبهم، همه فریاد می‌زنند دست‌های پنهانی، که از قدرت و استقامت ایران می‌ترسند، برای حذف دو مردی که امت را به سوی عزت و خودکفایی هدایت می‌کردند، نقشه کشیدند. رئیسی، که تحریم‌ها را به چالش کشید و پل‌هایی با همسایگان ساخت، و عبداللهیان، که ایران را به صدر صحنه بین‌المللی بازگرداند، برای کسانی که ایران ضعیف می‌خواستند، خطر بودند. اما این فقدان با وجود تلخی‌اش، ایران را نشکست، بلکه قوی‌تر کرد. مردم ایران مشعل رئیسی و عبداللهیان را بر دوش گرفتند و سوگند خوردند که تسلیم نشوند.

کتاب «خادم ملت»: اشک‌های جهان

کتاب «خادم ملت»، که به زبان‌های مختلف ترجمه شده، سندی از اشک‌ها و عشق است. کارزار جهانی که انتشارات نخل سبز راه‌اندازی کرد و مردم را به خواندن کتاب و ضبط ویدیو دعوت نمود، شاهد مشارکت هزاران نفر از عراق، لبنان، یمن، تونس، مصر و حتی عربستان بود. هر ویدیوی ضبط‌شده، اشکی است و هر کلمه‌ای که خوانده می‌شود، دعایی برای روح رئیسی. جایزه – سفری به حرم امام رضا (ع) – نمادی از روح رئیسی است که برای خدمت به امام و مردمش زندگی کرد.

عهد بر مزار شهید

یکسال گذشت و زخم هنوز خونریزی می‌کند. اشک‌های خوزستان برای رئیسی می‌گریند، بلوچستان برایش دعا می‌کند و کردستان با حسرت به یادش است. عبداللهیان، صدای مقاومت، هنوز در قلب مظلومان طنین‌انداز است. آنها رفتند، اما امیدی جاودان در ما کاشتند. بیایید «خادم ملت» را با اشک‌هایمان بخوانیم و میراثشان را چون عهدی بر مزار شهدا حفظ کنیم. ای رئیسی، ای عبداللهیان، آرام بخوابید، که مردم‌تان شما را فراموش نخواهند کرد و خون‌تان مشعلی خواهد ماند که راه امت را روشن می‌کند.

صدای سما

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا