محور سوم: موضعگیریهای انصارالله در نبرد غزه: بازتاب جایگاه جهانی یمن «قسمت اول»

واحد سیاسی:
غزه در وجدان صنعا: از گفتار تا درگیری
(پرونده سوم: هنگامی که صعده قدس را در آغوش میگیرد و دریای سرخ برای فلسطین فریاد میزند)
در لحظهای که بسیاری از پایتختهای عربی مسئله فلسطین را از گفتار رسمی خود کنار گذاشته و بهصورت آشکار یا پنهان با رژیم صهیونیستی روابط خود را عادی میکردند، صنعا – که در محاصره و زیر بمباران بود – پرچمهای فلسطین را از میان آوارها برافراشت، خیابانهایش را به سکوهایی برای قدس تبدیل کرد و منارههایش را به منبرهایی برای سخن گفتن از یافای اشغالی و اطراف بیتالمقدس.
موضع انصارالله نسبت به غزه هرگز واکنشی لحظهای نبود، بلکه نتیجه درکی عقیدتی و استراتژیک از ماهیت نبرد با پروژه صهیونیستی-آمریکایی در منطقه است. این امر توضیح میدهد که چرا فلسطین حتی پیش از ورود انصارالله به صنعا در ادبیات آنها حضور داشت و چرا امروز یمن به بخشی حیاتی از معادله بازدارندگی منطقهای به رهبری غزه تبدیل شده است.
اول: غزه در سخنرانیهای سید عبدالملک الحوثی از زمان اولین تهاجم به غزه، صدای عبدالملک الحوثی از صعده طنینانداز بود، نه با کلمات همبستگی سنتی، بلکه با بیانیههایی که موضعگیری را اعلام میکردند. هنگامی که هواپیماهای دشمن صهیونیستی اردوگاههای غزه را بمباران کردند، سید الحوثی اعلام کرد: «هر تعرضی به غزه، تعرضی به کل امت است» و «نبرد با رژیم صهیونیستی نه یک انتخاب، بلکه سرنوشتی عقیدتی است.»
در تهاجمهای بعدی، گفتار او به سطح تهدید به پاسخ از یمن ارتقا یافت، نه بهعنوان محوری جایگزین، بلکه بهعنوان جبههای مکمل. او همواره تأکید میکرد که دفاع از فلسطین وظیفهای شرعی است که به جغرافیا وابسته نیست، بلکه به تعلق به خط پیامبر محمد (ص) و اهل بیتش (ع) مرتبط است.
در اوج «نبرد شمشیر قدس»، سید عبدالملک گفت: «آنچه یمن از سلاح و اراده در اختیار دارد، هرگاه وظیفه غیرت و مردانگی اقتضا کند، حاضر خواهد بود.» این وعده نه تهدیدی رسانهای، بلکه اعلام جایگاهی عملیاتی بود که دیگر نمیتوان نقش صنعا در آن را نادیده گرفت.
دوم: حضور نظامی یمن در «وعده صادق ۳» هنگامی که عملیات «وعده صادق ۳» در پاسخ به تهاجم صهیونیستی-آمریکایی به ایران آغاز شد، غزه تنها جبههای نبود که آمادگی خود را اعلام کرد، بلکه یمن اولین جبههای بود که از جنوب دریای سرخ آتش گشود.
نیروهای یمنی عملیاتهای کیفی علیه ناوهای آمریکایی و بریتانیایی انجام دادند، هواپیماهای جاسوسی را ساقط کردند و اهدافی در عمق خاک سعودی را همزمان با نبردهای غزه هدف قرار دادند.
اما آنچه قابل توجه است، این است که برخی از موشکهای شلیکشده از یمن برای اولین بار در نزدیکی ایلات اشغالی فرود آمدند و تلاقی میدانی میان تفنگ یمنی و مقصد فلسطینی را رقم زدند.
به این ترتیب، صنعا به بخشی مستقیم از معادله آتش علیه دشمن صهیونیستی تبدیل شد و از عمق جبهه مقاومت دریایی در دریای سرخ، «بابالمندب» به معبری برای موشکها، همانگونه که معبری برای نفتکشهاست، بدل گشت.
سوم: یمن در ذهن مقاومت فلسطینی گروههای مقاومت فلسطینی به یمن نه صرفاً بهعنوان یک پشتیبان معنوی، بلکه بهعنوان مولفهای استراتژیک که قادر به تأثیرگذاری بر روند نبرد است، نگاه میکنند.
رهبران جنبشهای حماس و جهاد اسلامی این موضوع را بهوضوح بیان کردند و پیامهای تشکر به انصارالله برای «نقش فعال آنها در بههمریختن برنامههای دشمن»، برای مواضع ثابتشان در دفاع از قدس و الاقصی، و برای آنچه «حضور عملی یمن در میدان درگیری» توصیف کردند، فرستادند.
حتی فراتر از این، گفته میشود در برخی جلسات محرمانه برگزارشده در تهران و بیروت، مقاومت فلسطینی یمن را در نقشههای هماهنگی میدانی قرار داده است تا برای هرگونه تهاجم گسترده صهیونیستی یا آمریکایی آماده باشد؛ امری که بدون اعتماد به ثبات و استقلال موضع یمنی ممکن نبود.
چهارم: تصویر غزه در آگاهی عمومی یمن جای تعجب نیست که در خیابانهای صعده، ذمار و صنعا تصاویر شهدای فلسطینی در کنار شهدای یمنی دیده میشود. همچنین شگفتآور نیست که در مناطق محاصرهشده، راهپیماییهایی برای غزه بیش از پایتختهای نفت و میلیاردها برگزار میشود.
در آگاهی عمومی یمنی، غزه یک «مسئله دور» نیست، بلکه امتداد طبیعی نبرد داخلی آنها علیه تهاجم سعودی-آمریکایی است. هر دو روی یک سکهاند: رویارویی با ظلم، استکبار و اشغال.
کافی است اشاره کنیم که کودکان یمنی نام «غزه» را روی دفترهایشان مینویسند، همانطور که نامهای «انصارالله»، «امام حسین» و «فاطمه زهرا» را مینویسند. این تنها یک وجدان سیاسی نیست، بلکه درگیری عاطفی، معنوی و وجودی با سرنوشت فلسطین است.
پنجم: پس از جنگ… یمن، شریکی برابر، نه تابع یمن در جریان تهاجم اخیر ثابت کرد که صرفاً یک «جهت حامی» به معنای سنتی نیست، بلکه شریکی فعال در محور مقاومت است که اراده، سلاح، تحلیل و موضع خود را دارد.
غزه در وجدان صنعا دیگر شعاری در جشنوارهها نیست، بلکه قطبنمایی در برنامهریزی استراتژیک، دلیلی برای ساخت زرادخانه موشکها و پهپادها، و مسئلهای است که با تصمیمهای حاکمیتی دفاع میشود، بدون انتظار اجازه از کسی.
به این ترتیب، غزه و صنعا وارد مرحله درگیری مشترک شدند: یکی از قلب محاصره میجنگد و دیگری از پهلوی دریای سرخ تهدید میکند… و هر دو میگویند: «قدس نزدیکتر است… زیرا یمن نزدیکتر است.»
ششم: پیوند عمیقتر: یمن و فلسطین، امتداد یک روح پیوند میان یمن و فلسطین تنها به عملیات نظامی یا مواضع سیاسی محدود نمیشود، بلکه ریشه در اشتراک عمیقتر در رنج، مقاومت و ایمان دارد. یمنیها که خود زیر بمباران و محاصره رنج کشیدهاند، در غزه تصویری از مبارزه خود میبینند: مردمی که با کمترین امکانات در برابر قدرتی جهانی ایستادگی میکنند.
انصارالله این پیوند را در عمل تقویت کرد. آنها نهتنها با موشک و پهپاد، بلکه با سازماندهی کاروانهای امدادی، جمعآوری کمکهای مردمی، و حتی آموزش نظامی داوطلبان یمنی برای حمایت از فلسطین، این همبستگی را به سطحی عملیاتی رساندند.
هفتم: صنعا، صدای رسای فلسطین در جهان عرب در حالی که بسیاری از رسانههای عربی تحت سیطره مالی یا سیاسی، مسئله فلسطین را به حاشیه راندهاند، رسانههای یمنی وابسته به انصارالله، مانند شبکه المسیره، به منبری برای صدای غزه تبدیل شدهاند. این رسانهها نهتنها اخبار مقاومت را پوشش میدهند، بلکه تحلیلهایی ارائه میکنند که پروژه صهیونیستی را در بستر تاریخی و سیاسی آن افشا میکند.