سرمایه گذاری سالها عقب افتاده است
بررسی دلایل رشد کمتر تولید برق نسبت به مصرف در گفت و گو با سید محسن میر صدری
دکتر سید محسن میرصدری، رئیس کمیسیون کسب و کارهای نوین و دانش بنیان اتاق ایران
صنعت برق همواره به عنوان یکی از اجزای استراتژیک و توسعه بخش سایر حوزه های اقتصادی کشور محسوب میشود. با وجود اینکه صنعت برق نقش بسزایی در توسعه کشور داشته اما در چند دهه اخیر با مسائل و مشکلات بسیاری مواجه شده است. به گونه ای که در سالهای اخیر شاهد بروز خاموشی در کشور بوده ایم. عدم سرمایه گذاری قیمت گذاری دستوری بودجه ناکافی و ناتوانی در تقویت زیر ساختها در سالهای اخیر این صنعت را با بحران مواجه کرده است. سید محسن میر صدری عضو هیات مدیره سندیکای صنعت برق ایران و مدیر عامل شرکت آزمایشگاههای صنایع انرژی معتقد است: بورس انرژی میتواند نجات بخش این صنعت باشد و باید یک بازار تخصصی و یک فضای مطمئن برای خرید و فروش برق و گاز و سایر منابع انرژی ایجاد کند. در چنین شرایطی قیمتها به صورت شفاف و نه دستوری اعلام میشود و مبادلات عرضه و تقاضا انجام میگیرد. اگر بورس انرژی بتواند به درستی به وظیفه خودش عمل کند قیمتها واقعی و تعرفه ها مقرون به صرفه خواهد بود و از آنجا به بعد سرمایه گذاران بخش خصوصی به این حوزه ورود خواهند کرد.
قیمت گذاری دستوری چه آثاری در صنعت برق بر جای گذاشته است؟
در ارتباط با این مقوله واقعیت این است که اگر در هر صنعتی قیمت عرضه و فروش پایین تر از قیمت تمام شده باشد موجب ایجاد ناترازی میشود. وضعیت صنعت برق هم به همین منوال است به گونه ای که در راستای این کمبودی که سالیانه در صنعت برق داریم باید سرمایه گذاری صورت گیرد. سال ها سرمایه گذاری عقب افتاده در کشور داریم و یکی از دلایل آن هم این است که وقتی سرمایه گذاری از سوی بخش خصوصی صورت می گیرد نمی تواند به آن بازگشت سرمایه ای که مدنظر دارد برسد. بنابراین بخش خصوصی به این حوزه ورود نمیکند و بخش دولتی هم با توجه به کمبود نقدینگی توانایی انجام این کار را ندارد. چنان که مشاهده میکنیم حتی امکان پرداخت بدهی و معوقات خود را به پیمانکاران بخش خصوصی ندارند و این است تمام ماجرای قیمت گذاری دستوری؛ بنابراین وقتی قیمت برق دستوری و پایین تر از بهای تمام شده تعیین میشود نتیجه میشود همان چیزی که الان با آن مواجه هستیم.
از طرفی وقتی در تولید انتقال و توزیع صنعت برق سرمایه گذاری اتفاق نیفتد باعث بروز خاموشی میشود. شبکه حال حاضر نیاز به ارتقای کیفیت و بازسازی دارد و قیمت گذاری دستوری باعث میشود این دور باطل ادامه پیدا کرده و ما امکان بهسازی و نوسازی زیر ساختهای این صنعت را هم نداشته باشیم. از سوی دیگر در بخش مصرف هم وقتی قیمت واقعی نباشد دیگر کسی به بهره وری و کنترل مصرف فکر نمی کند و با افزایش تقاضای مصرف مواجه میشویم که این هم به شبکه فشار وارد آورده و باعث بروز مشکلات بی شماری میشود. این در حالی است که اگر قیمت واقعی باشد انرژیهای تجدید پذیر هم رونق بیشتری خواهد گرفت چون الان برای مصرف آنها ملزم به پرداخت بهای بسیار بیشتری نسبت به برق مصرفی هستیم و انگیزه ای برای تولید انرژی برق تجدیدپذیر باقی نمانده است. با این وضعیت که سرمایه گذاری و انجام پروژه های تولید برق تجدید پذیر به صرفه نیست باید به پروژه های دولتی اکتفا کنیم از آن طرف دولت هم هر وقت نقدینگی داشته باشد کاری انجاممی دهد که اکنون هم با کمبود نقدینگی مواجه است و نتیجه اش این استکه مدام با خاموشی مواجه هستیم. آیا این امکان وجود ندارد که بتوان به گونه ای برای غیر از شبکه انحصاری دولت برق تولید کرد؟ آیا عرضه و تقاضای برق حتما باید در بستر شبکه باشد؟
بحثی به نام تولید پراکنده وجود دارد؛ یعنی در حوزه هایی که تحت پوشش شبکه برق نیست بنا به صلاح دید اگر به عنوان مثال امکان احداث نیروگاه خورشیدی وجود داشته باشد میتوانیم ژنراتوری تعبیه کنیم یا سیستمی برای تبدیل انرژی خورشیدی به برق ایجاد کنیم اما وقتی که در مقیاس بزرگ بخواهیم کار کنیم باید این کار در شبکه صورت بگیرد. چون عواملی نظیر پایداری شبکه در شبکه سراسری برق اتفاق می افتد و این امر نیازمند آن است که سیستم انتقال برق بر بستر شبکه یکپارچه اتفاق بیفتد. از سوی دیگر، اگر هر کس بخواهد برق را در مقیاسهای بزرگ به صورت محلی تولید کند و بفروشد ممکن است دچار مسائل و مشکلات امنیتی شویم بنابراین سیستم انتقال برق باید بر بستر شبکه سراسری باشد که اکنون میبینیم متعلق به دولت و زیر نظر اوست.
چرا صنایع آزاد نیستند برای اینکه خودشان بتوانند درنیروگاههای خصوصی برق تولید کرده و توزیع کنند؟
بر اساس ماده ۱۶ قانون جهش تولید دانش بنیان صنایعی که مصرف بیشتر از یک مگابایت دارند موظف اند یک درصد از برق مورد نیاز سالیانه خودشان را از طریق احداث نیروگاه تجدید پذیر تامین کنند و این رقم در سال پنجم به حداقل پنج درصد خواهد رسید. بنابراین صنایع بزرگ می توانند و اصلا موظف هستند که تولید برق داشته باشند؛ در غیر این صورت جریمه می شوند و باید برق مصرفی اضافی خود را با تعرفه تجدید پذیر پرداخت کنند. سپس ۵۰ درصد درآمدی که از این محل به دست می آید، صرف خرید تضمینی برق تجدیدپذیر میشود و ۲۵ درصد آن هم به معاونت علمی و اقتصاد دانش بنیان ریاست جمهوری تخصیص داده میشود تا صرف حمایت از آزمایشگاه ها شرکتهای دانش بنیان و شتاب دهنده ها شود. بنابراین امکان تولید برق از سوی بخش خصوصی تا حدودی میسر است که به نظر می رسد باید بیشتر از این امکان استفاده کنند و در مراحل بعدی بتوانیم انتظار داشته باشیم که وارد فازهای دیگر شویم در قسمتی از صحبتهایتان اشاره کردید که قیمت گذاری دستوری باعث کاهش سرمایه گذاری در این حوزه و ایجاد بدهی سنگین دولت به پیمانکاران شده و در ادامه قطعی برق و ناپایداری شبکه را به همراه دارد. در این بین برای از میان برداشتن انحصارموجود بورس انرژی چه نقشی می تواند ایفا کند؟
ببینید، بورس ترژی کار کرد خودش را دارد و باید یک بازار تخصصی و یک فضای مطمئن برای خرید و فروش برق و کار و سایر منابع ترژی ایجاد کنند. که بر بستر آن قیمت ها به صورت شفاف اعلام شود و مبادلات عرضه و تقاضا انجام گیرد. اگر بورس ترژی بتواند به این وظیفه خودش به درستی عمل کنند، قیمت گذاری شفاف صورت می گیرد و وقتی که قیمت شفاف و تعرفدها مقرون به صرفه باشد، از آنجا به بعد سرمایه گذاران بخش خصوصی می توانند. ورود کنند. وقتی اینها وارد میشوند چون های سود و زبان بخش خصوصی مطرح است. مقوله هایی مانند کارایی بهر موری و کاهش هزینه ها هم مهم می شود. بنابر این، در بلند مدت شاهد کاهش مصرف انرژی افزایش عرضه و ارتقای بهره وری خواهیم بود. ضمن اینکه مجالی خواهد بود برای اینکه پروژه های مرتبط با حوزه انرژی و به ویژه انرژی های تجدیدپذیر و بهبود و بر ساخت های برق بتوانند از طریق بورس تامین مالی شوند.
و اکنون چرا شاهد چنین اتفاقاتی نیستیم خب در حال حاضر پورس نمرزی کار کرد اسی خودش را ندارد و عرضه کنندگان برق کترا نیروگاههای دولتی هستند. بنابر این، اگر بورس به جایگاه اصلی خودش برسد هم می تواند یک بازار فیزیکی برای خرید و فروش برق در صنعت برق کند و هوه قیمت برق واقعی تر شود. ضمن اینکه ایجاد 5 بازار مشتقات انرژی هم ایجاد خواهد شد که بر بستر آن با استفاده از ابزارهای مالی به جای برق قراردادهایی مبادله شود و از این طریق ریسک های قیمت هم مدیریت شود.
در بخشی از صحبت هایتان به انرژیهای تجدیدپذیر اشاره گردید. در این زمینه هم توضیح دهید که وضعیت کنونی به چه صورت است؟
در حال حاضر تلاش شده که ظرفیت نیروگاه های تجدیدپذیر افزایش پیدا کند. مرتب مناقه هایی در حال برگزاری است که با توجه به اینکه نرخ خرید تضمینی برق تجدید پذیر را جناب کرده اند، شرکت ها در آن حضور پیدا می کنند. البته ما از وضعیت استاندارد دنیا عقب هستیم و الان حدود دو درصد از مصرف برق کشور از گل تولید برق کشور از انرژی تجدید پذیر است که در دنیا این رقم حدود ۱۳ درصد است. که اعلام شده مشخص است اما در برنامه هایی که در ر تلاش هستند. این رقم را به حد متوسط در دنیا و حتی به حدود ۱۵ درصد افزایش دهد.
برنامه های توسعه بلند مدتی هم برای این مقوله در نظر گرفته شده است. که سرمایه گذاران بخش خصوصی به حضور در این حوزه علاقه مند شوند. اما در هر حال، مشکلاتی وجود دارد. به عنوان مثال برای تحقق این پروژدها نیاز به ثبت سفارش و واردات پنل و تجهیرات وجود دارد، چون ظرفیت تولید داخل با وجود اینکه پیشرفت هایی داشته است. اما کفایت نمی کند و همچنان وابسته به واردات هستیم واردات هم که با چالش هایی نظیر ثبت سفارش و تخصیص ارز و مواردی از این دست مواجه است.
از سوی دیگر، چالش مجوزها وجود دارد. چرا که برای احداث نیروگاههای خورشیدی زمین وسیع و قابل توجهی مورد نیاز است و خیلی وقت ها می شنویم پروژه هایی که باید از یک سال پیش اجرایی می شده هنوز مشکل دریافت مجوز دارند و چالش هایشان برطرف نشده است. مشکلات زیر ساختی در این حوزه وجود دارد، چراکه در جایی که نیروگاه نصب می شود باید امکان انتقال و زیر ساخت های اتصال به شبکه وجود داشته باشد.
برای توسعه این حوزه چه باید کرد؟
در وهله نخست، صندوق توسعه ملی باید به تعهدات خود در زمینه تامین مالی پروژه ها عمل کرده و به این فرآیند کمک کند. از نظر انرژی های تجدید پذیر درست است که شتاب ما بیشتر شده اما خیلی راه داریم تا با توجه به ظرفیت بسیار زیادی که در کشورمان در این زمینه وجود دارد بتوانیم به نقطه مطلوب برسیم و بتوانیم با رفع موانع و ایجاد مشوق هایی مانند امکان صادرات و سوآپ این بازار را رونق دهیم. ضمن اینکه بورس انرژی هم در این حوزه می تواند نقش بسزایی ایفا کنند که اگر در این حوزه جا بیفند و خرید و
فروش در بستر آن صورت گیرد، می تواند مشوق خوبی باشد.