راه نما
محمد سعادتی، پیرغلام شاعران اهل بیت
با سلام وعرض ارادت به محضر مادر عزیزم تقدیم میکنم
من از تبار توام تواز تبار سحر تومهر جان منی تو به من قرص قمر
تو کوه صبر وصفا تو گنج مهرو وفا تو اصل وریشه من تو به من ضلّ شجر
تو بحر رحمت من تو اوج عزت من به تن تو خلعت من به سر چو تاج گهر
تو ابر بار و ری به کشتزار دلم زبارشت دل من شود بهشت دگر
تو لحظه ای و زمان تو جانی تو جهان گرفته جان زتو جان تو به من نور بصر
بهار من گل من سکینه دل من چراغ منزل من درخشان ز هر اختر
زجان و هستی تو چو بُود هستی من به باغ من نبُود گلی زتو زیباتر
بهشت برین باشد به زیر مقدم تو مقام کس نبُود ز تو فرّو بالا تر
به خرد سالی پدرم چو وداع کرد جهان تو بودی ما درو هم به نقش پاک پدر
همه شب تا به سحر بسی که خون جگر به درب و درگه او دعا برای پسر
کران قلزم من. جمالت انجم من توگل گندم من به کشتزار خضر
محامد و قلمش یکی یکی قدمش حدائق آرمش بر آرد از تو ثمر