اقتصاد، ورزش حرفه ای و امـا و اگـرهـایـش؟!
محمد رضا نصرالله زاده دبیر انجمن مدیران رسانه ای ورزش ایران:
در جهانی که ورزش در آن بسرعت برق و باد بسوی حرفه ای شدن گام برمی دارد و اقتصاد هم چاشنی حرکت مضاغف این سرعت شده است، شاید بیراه نباشد که بگوییم، ما در ورزش کشورمان بنا بدلایلی از آن غافل مانده ایم!
معنای حرفه ایگری
اگر بـدرستی بپذیریـم که در دنیـای امـروز ورزش حرفه ای یعنی اقتصاد! یعنی پول! یعنی اشتغال! یعنـی ابتکـار و تعـاریف دیگـری کـه هـر کدام بنوعی بـا تعریفهای ارائه شـده رابطه مستقیمی دارد. اگر امروز صحبت از ورزش حرفه ای در تمامی ابعاد آن می شود، اعتقاد آن است که باید قبل از حرفهای شدن، باید تفکر حرفه ای را در خود تقویت کنیم. باید به ورزشکاران خود قبل از حرفهای شدن تفکر حرفهای را آموزش و آنها را با دانش روز جهان در این خصوص آشنا نماییم. بـایـد راه و چـاه حرفهای شدن را بـرای آنها واکاوی کنیـم و کاری نکنیم که آنـها از چاله درآمده به چاه بیفتند. باید زیر ساختها را برای آنها مشخص کرد و امکانات روز را در اختیار آنها قرار داد. امروز بواسطه تفکر حـرفهای دولتها نه تنها کمکـی بـه ورزش نمیکننـد بلکـه بـخاطـر کمکهایی که در راه ایجـاد زمینـه منـاسب بوجود می آورند از آن درآمد هم دارند. اینکه فکر کنیـم دارای ورزش و ورزشکـاران حرفهای هستیم، اما هنوز دستمـان در جیب دولت باشد این معنایش حرفه ایگری نیست و با آن فاصله بسیار دارد و هیچ کس هم آن را نمی پذیرد.
بدنبال بیشترین درآمد
آمدن پولهای بسیار در ورزش راهـی بود که ورزش را بسوی حرفهایگری سوق داد و سبب شد تا ورزشکاران رشتههای مختلف نیز برای داشتن درآمدهای نجومی بسوی حرفه ای شدن گام بردارند، هر چند که در این راه به تعبیری با سلامتی خود نیز معامله کنند.
معاملهای از نگاه ورزشکاران حرفهای دو سر سود که در هر صورت آنها را به درآمدهای کلان خواهد رساند. اروپا و آمریکا زودتر از بقیه کشورها وارد کارزار ورزش حرفه ای شدند و خیلی زود هم با زیر و بم آن کنار آمدند. آنها عنـان ورزش را بدست بخش خصـوصی سپردند و ورزشکاران را نیز آزاد گذاشتند تا خودشان راهشان را برگزینند. بطوری که امروز بواسطه پول بسیار و استقبال مردم شاهـد رواج رشتـههای ورزشـی خلق الساعهای هستیم که هر روز هم به تعداد آنها اضافه می شود و چنین به نظر می رسد که راهی هم برای جلوگیری از آنها نیست.
چرا که وقتی تقاضا برای یک رشته ورزشی زیاد باشد، عرضه نیز همسو با آن رواج خواهد یافت و متعاقب آن پول نیز وارد آن صنعت خواهد شد. حضور اسپانسر یا حامیان مالـی که ورزش را راهی میانبر برای به شهرت رسانـدن برند خود می دانند نیـز بـاعث شـده تـا ورود به دنیـای حرفهایگری طرفـداران خاص خـودش را داشته باشد.
یعنی همان ورزشکارانی که با توجه به محبوبیت و توانایی های بالای خود حامیان مالی را مجـاب میکنند که بسراغ آنها آمـده و بر تنـور دنیای حرفهای در ورزش بدمند! ورزش حرفه ای، ورزشکار حرفه ای را می سازد و ورزشکار حرفه ای هم زمینه را برای ورود مدیران متمول باز میکند و مدیران متمول و اقتصادی هم راه ورود هـر چه بیشتر حامیـان مالـی را همـوار میکنند تا این چـرخه هر روز بـزرگ و بزرگ تر شود.
بحران های ورزش حرفه ای
امـا هـمیـن حـرفـهای شـدن ورزش بـا خـود بحران هایی را نیز به همراه دارد. یعنی نمیتـوان در دنیـای حرفـهای بود و از ورزشکار حرفه ای اخلاق پهلوانی طلب کرد! دیگر نمیتوان برای ورزشکار حرفه ای مرز نعیین کرد و او را بـه رعایت بسیـاری از موارد مجبور ساخت. چـرا که ورزشـکار حـرفـهای پـول حـرفـهای میگیرد تا همان کاری را انجام دهد که مدیران و طرفدارانش از او می خواهند. او برای حضور در یک مراسم بظاهر ساده پول طلب میکند! برای گرفتـن عکس یادگاری پول میگیرد و برای حضور در برنامههای تلویزیونی برای خود درآمد تعریف میکند.
اما در کشور ما که ورزشکارانش داعیه حرفهایگری دارند، تنها برای خود در این راه پول بیشتر را تعریف کرده اند. آنها حرفه ای بودن را در داشتن درآمد بیشتر می دانند و این همان آفت بزرگی است که سالها به خرمن ورزش ما زده شده است. ورزش کشور و قوانیـن فدراسیونهای ورزشـی ما آمـاتور است، اما ورزشکارانش در این ورزش آماتور پول حـرفهای طلب میکنند و مدیران ورزشی ما هم تحت تأثیر فضای موجود از هر راهی بدنبال جذب درآمد هستند تا بتوانند پاسخگوی ورزشکاران خود باشند.
مدیرانی که هر کجا کم میآورند دست به دامان دولت و شرکتها و مؤسسات دولتی میشوند و گواه این واقعیت نیز تیمهایی هستند که در لیگ های رشتههای مختلف ما حضور دارند. تیمهایی که یا مستقیم وابسته به دولت هستند و یا شرکت ها و سازمان های خصولتی از آنها حمایت می کنند که در نهایت هم بودجه های دولتی فریاد رس آنهاست، که این نوع مدیریت نمیتواند زمینه ساز ورود ورزش حرفه ای در کشور باشد.
اما واقعیت در ورزش کشور ما چیز دیگری است.
ورزش آماتـور
ما علیرغم داشتن فدراسیون های ورزشی آماتور الان چند سالی است که مدعی حرفه ای بودن هستیم و پول حرفهای به ورزشکاران کشورمان پرداخت میکنیم. در حالیکه هنوز ورزش کشورمان با همان کمیت و کیفیت گذشته خود دارد حرکت می کند و این واقعیت ورزشی است که شاید باید قبل از ورزشکارانش، مدیران حاضر در آن باید نحوه تفکر حرفه ای را آموزش ببینند.
به عنوان مثال فوتبال که زودتر از بقیه رشته ها در کشورمان حرکت بسوی حرفهایگری را آغاز کرد، در حال حاضر در آسیا و جهان چه شرایطی را دارد؟ فوتبـالی که بازیکنـانش پول حرفهای میگیرند اما عملکردی آماتورمآبانه را ارائـه می دهند! کُشتی نیز از این قاعده مستثنی نیست، همانطور که والیبال و بسکتبال چنین شرایطی را دارند. تـیـم و رشتـههـایـی کـه هـرگـاه مشـکل سـاز مـیشـوند، از فـدراسیـونهـای بیـن المللـی خـود خـرج کرده و مسئـولان ورزش کشور را میترسانند، اما همین که کفگیر درآمدیشان به تـه دیـگ میخـورد به سـراغ همان نهـادهایـی میرونـد که تـا دیـروز آنها را از وجـود فدراسیـونهای بیـن المللی خـود میترساندند.
پس در چنین شرایطی نمیتوان مدعی ورزش حرفه ای بود. هرچند که بخواهیم ادای آنها را در بیآوریم. استقلال و پرسپولیس به عنوان دو تیم با بیشترین تعداد هوادار وقتی شرایطی زیان ده داشته باشند دیگر تکلیف برای همگان مشخص است. آیا تاکنون از خودمان پرسیده ایم که چرا بخش خصوصی وارد کارزار این دو تیم پر طرفدار نمی شود؟ خـوب پـاسـخ آن کاملاً معلـوم است و هیـچ سرمایـهداری نمیخواهـد بر روی چیـزی سرمایـهگذاری کند که عایـدی آن جز ضرر چیز دیگری نیست!