آگاهی مهرانه و زمان حال پُربار
دکتر سید مهدی حسینی، دکتری علوم سیاسی از دانشگاه تهران
از زیباییهای پرشمـار فرهنگ والای ایـران یکی هم انتخاب ماهِ مهر برای آغاز بذر افشانی بر سرزمیـن ذهن و فرایند کاشت و داشت و برداشت میوه حکمت است.
نهادنِ شـالوده و بنای ساختار سیاسی بر قلم و شمشیـر! و ترسیم نقشـه راه برای بیداری وجدانِ جامعه و مسیر سعادت را سایر مردمان از ایرانیان آموختند.
امـا این مسیـر در عصـر دیجیتـال، در حـال مـه آلودگیِ ذهنـی و دورشدن بشـر از شاکله رفـتـارِ انسـانی است. ابـزار ایـن دورسـازی! رسانههای نو پدید هستند.
به نظر میرسد در ابتدای ورود جهـان به این عصر، پیامد تأثیر اثیری رسانه بر فرایند تعیین جهت عقربه افکار عمومی قابل پیش بینی نبود: « آن موقع، بسیاری متوجه نبودند هر رسانه اجتماعی مثل ماه است:
یک سوی روشـن دارد، مملؤ از نـور و نویـد، یـک سمـت تیـره کـه انتـظارش نـمـیرود.(شافاک،1379: 67)»
اگر از اشاره به کارکرد شعلهورسازیِ عمـدیِ نگرانیِ مردم و پخش اطلاعات غلط و سخنان تنفرآمیـز، تهمت، تفرقـه و دروغ از رهگذر افراطیان و عوام فریبـان، بگذریم این سمت تیـره در عرصـه آمـوزش و پـرورش نمایـان میشود.
تردیدی نیست که نـوآوریِ حقیقـی، تربیت راستیـن میخواهد! ولی هنگامـی که مربیان تهذیب و تـربیت در تعطیلات تاریـخ بودند! تکنولـوژی آموزشـی بخش مهمـی از فرایند تربیت را تصرف کرد.
مهمتـرین پیامـد واگذاریِ مراحـل اولیه امـر تربیت به تکنولوژی، پدیداری نامگذاری جدید برای نسل نوظهور در ایران نیز شد.بلحاظ تاریخـی پیش از این در مراکز علمی و پژوهشی غـربی طبقهبندی ذیل مـورد توافق همگان بود:
– نسل بیبی بومر Baby boomer یا نسل انفجار، کسانی که در حد فاصل سالهای 1946 تا 1964 و در دوه انفجار جمعیت پس از جنگ جهانی دوم به دنیا آمدهاند.
– نسل x، متولدین اوایل دهه 1980
– نسل هزاره، که اواخر دهه 1980 تا اویل دهه 2000 به دنیا آمدهاند.
با آغاز قـرن بیست و یک، به تدریج نسلی با دیدگاهها و شاکله رفتاری کمی متفاوت! موسوم به نسل z شکل گرفت.
نسل زِد که با نامهایی مثل نسل اینترنت و نسل وب نیـز شناختـه میشـوند به افـرادی اطلاقمیشود که از اواسط دهه 1990 تا اوایل 2010 به دنیا آمدهاند.
هر چند این نسل هنوز جوان است و تحقیقات کمتـری پیرامـون آن انجام گرفتـه، امـا در کشورهای اسلامی، برخی ازجوانانِ مسلمان:«بیـن ارزشهـای شخصـی خـود و مـذهب احساس ناسازگاری دارند. (سیمیلر؛1400:546 فیدیبویی!)»
جامعه ایران اسلامی نیز معالاسف از این روند مستثنـی نیست. بدلایل قـابل بحث از جمله سلطه تکنولوژی بر امر تربیت:
وِردِ زیرلب بخشی از جوانان ایرانی، عبارت شده است از:
طاعت از دست نیـاید گنهـی بایـد کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
بـا شکـلگیـری پـرسشهـای فکـری جدیـد!
تکنولوژی آموزشی نیز دست به تحـریف برخی از آموزههای دین زد و با باز تولید دلبخواهانه، در انگیزه دینی نسل z تردید ایجاد کرد، یعنـی با مشـاهده کژکارکردی بعضی کارگزران تـاجر پیشـه دولتـی، می گویـد: «اسلام ِ بی قـرآن و بی پیغمبر؛ پختنش شاهکار است و بخورد مردم دادنش اعجاز! (شریعتی، 10:1350)»
اشاره به این تردید آفرینی از این رو حائز اهمیت بسیار است که: «گردش فکر از ساختارحاکم اثر می پذیرد. و تغییر ساختارهای منتهی به خلقیات، مهمتر از افکار است، بنابراین، برای شناخت یک جامعه، باید سراغ افکار افراد رفت.(سریع القلم، 23:1390)»
به هر حال باید برای حفاظت از:
خُلقیات و افکار نسل اول انقلاب که ” کارِ مهمِ استقلال و حفظ تمامیت ارضی را به فرجام رساند و به یک نیاز تاریخیِ بسیارمهم یعنی هویتِ دینی در ایران پاسخ داد” در برابرگزند باد و بوران حاصل از تکنولوژی آموزشی! چارهای اندیشید.
از یک منظـر، جهـان در زیر چتـر تمـدن پُر بارِ اطلاعات، درگیر دو حرکت می باشد:
– حرکتی پیش رونده به سوی اکتشاف چیزهای جدید
– حرکتـی قهقـرایی به سـوی سرچشمـههای ناشناخته و اسرار آمیز تمدنهای آغازین
انسان نو در این “زمانِ حالِ پر بار” فرصتی طلایی بدست آورده تا به اصطلاح « قالی نخ نمای چیزها را مرمت کند و نقشها و طرح های از میان رفته را دوباره ظاهر سازد؛ پدیدههای عصـر نوسنگی را با پدیدههای عصر اطلاعـات در کنار هم نهـد و همزمان در صحنـه جهان به نمـایش گذارد.(شایگان؛ 1397 : 260)»
به راستـی که غیـر از« بحث و جدال و برخورد آراء و عقاید» راهی برای رسیدن به تعقل دیده نمیشود.همین امـر ایجـاب میکند تا متـولیان امـر تربیت و تزکیـه و تعلیم و تعلُّم؛ بیش از پیش در جستجوی پاسخِ این پرسشها باشند:
-1 نسل z چگونه میتواند بهتر بیاندیشد؟
-2 رهیافت و روش هماهنگ ساز جوانان با مقتضیات این زمان کدام است؟
راهکار کاربردی:
آموزش دادن آزاد اندیشی و آماده سازی نسل جدید برای پژوهش محققانه می باشد.
اساساً پیش شرط هر گونه سیاستگذاری، آگاهی عمیق و دقیق از تحول دیجیتال و صد البته ترجیح منافع ملی بر خواست صنفی و گـروهـی و جنـاحی است. در غیـر ایـن صـورت، بـاید منتظـر ناخرسندیهای نسل جدید از برخی سیاستگذاریها بود. …
آموزشِ عقل انتقادی و توضیح منطق درونیِ بی نظمیِ نوینِ فکری،نیز آجیل مشکل گشایند! و به فرایند چارهاندیشی عاجل برای شبه بحران جاری در عرصه “خوراک و پوشاک و مسکن” کمک میکنند.
طرفه این که: نظام آموزشی برای انتقال تربیت و تزکیه و تعلیم و تعلم به تاریخ فردا، نیاز به تربیت افرادی با اندیشه و انگیزه به هنجار دارد، کسانی که قادر باشند رابطه تنگاتنگ میان نظریه و عمل را بپذیرند. هـرگونه کژکارکردی یا تعلل در این امر، زمینـه پدیـداری برخـی افـراد فرصتطلـب که در بازی زبانی و الفاظ توخالی به قدرت رسانده میشوند و به راحتی پا روی وجدان سیاسی میگذارند! پر واضح است تحلیل غلط، کالای اندیشه و انگیزه، را از انبار سرمایه اجتماعی ( نسل جوان) به یغما میبرد. …
اینک در مواردی: « زاده علم مدرن (تکنولوژی) از کنترل انسان خارج شده، دیگر در خدمت مردم نیست…» (هاول؛ 1398 : 151)»
در چنین شرایطی، در مصدر امور قرار گرفتن بعضی دولتمردان فاقد صلاحیت که «به آسانی به دام سِحرِ سخن در میغلتند، ( میخلز؛ 1399 : 49)» و صرفاً از رهگذر عطیه سخنپردازی در مصدر امور عمومی میگیرند به طوری انگار به طور مادرزادی سخنورند! بدلیل فقدان اراده قوی برای خدمت، موجبات تردید و غبار آلودهسازی اذهان جوانان را فراهم میسازند.
حُسن ختام آگاهیِ مهرانه و زمانِ حالِ پُر بار، کلامی نغز از رضا داوری اردکانی است:
«زمانه ما زمانه کمتر اندیشیدن است، در این زمان، علم به اطلاعات تبدیل شده و اطلاعات جهان را پر کرده است و کار جهان با این اطلاعات که به صورت کالا درآمده، می گردد، به این[نیز] باید اندیشید: پژوهشی که دربازار داد و ستد می شود چه مصرفی می تواند داشته باشد؟
(پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ؛ خلاصه مقالات همایش مجازی ابعاد انسانی – اجتماعی مسئله کرونا در ایران، ص 65)»