مردمی کردن اقتصاد «بخش پنجم»

امیرحسین خدائی، پژوهشگر
*مردمی کردن اقتصاد (۹)*
*مردمیسازی اقتصاد ایران: از نقدینگی درونزای سرگردان تا سرمایه ایرانیان خارج از کشور*
*اقتصاد ایران امروز با دو ظرفیت عظیم اما تا حد زیادی مغفول مواجه است:*
*۱. انباشت عظیم نقدینگی در داخل کشور،*
دارایی و سرمایه چشمگیر ایرانیان مقیم خارج از کشور — نقد یا مستغّل(مال قابل بهرهبرداری؛ مثل ملک یا داراییای که از آن استفاده یا درآمد حاصل میشود) — که اگر با انگیزه و سازوکار مناسب به درون اقتصاد ایران هدایت شود، میتواند جهش تولید، اشتغال، عدالت اجتماعی و رشد ژئوپلیتیک را به همراه آورد.
مردمیسازی اقتصاد یعنی بهره بردن از این دو ظرفیت: نه صرفاً با شعار، بلکه با سازوکارهای عملی، شفاف و مشارکتی، به طوری که مردم — به ویژه اقشار کم برخوردار — تبدیل به سهامدار و صاحب دارایی واقعی شوند.
*نقدینگی داخلی؛ تهدید تورم یا فرصت توسعه؟*
الف) حجم نقدینگی ایران در سالهای اخیر به حدود ۷ تا ۱۰ هزار همت (۷۰۰۰ تا ۱۰,۰۰۰ هزار میلیارد تومان) رسیده است.
این یعنی نقدینگی ای با قدرت اثرگذاری بسیار بالا؛ نقدینگی ای که اگر وارد بازارهای غیرمولد مانند دلار و طلا شود، تورم را تشدید میکند، اما اگر وارد مسیر تولید شود، میتواند بزرگترین محرک توسعه باشد.
ترجیح مردم برای تبدیل نقدینگی به دلار و طلای غیرمولد، ناشی از نبود اعتماد و کمبود ابزارهای جذاب مالی است. اگر ابزارهایی مانند صندوق پروژه، سهامسازی مناطق محروم، سرمایهگذاری اقساطی و سود حداقلی تضمینشده فعال شوند، مردم بهجای خرید داراییهای تورمزا، بهسوی داراییهای مولد هدایت خواهند شد.
در کنار اینها، ایجاد مشوّقهای ارزی همچون پرداخت سود حداقلی به سپردههای ارزی، ارائه تسهیلات ارزی برای فعالیتهای تولیدی، امکان افتتاح حسابهای ارزی با قابلیت برداشت و انتقال مطمئن، صدور اوراق ارزی با ضمانت بانکی، تضمین تبدیل ارز با نرخهای شفاف و فراهم کردن امکان وثیقهگذاری سپردههای ارزی، میتواند اعتماد عمومی را تقویت کرده و منابع ارزی را به چرخه رسمی اقتصاد بازگرداند.
این رویکرد، با ایجاد منفعت، تسهیلگری و ریلگذاری صحیح، زمینه جذب منابع ارزی ایرانیان خارج از کشور و حتی سرمایههای ارزی غیرایرانیان را فراهم میکند. بهرهگیری از این ظرفیت میتواند تأمین مالی مگا پروژهها را امکانپذیر ساخته و مسیر پیشرفت، توسعه متوازن و عدالت را در کشور شتاب بخشد.
*ب) چرا نقدینگی غالباً به سمت تورم میرود؟*
تاریخ اقتصاد ایران نشان داده است هرگاه نقدینگی بدون هدایت به تولید یا سرمایهگذاری مولد رها شده، ترجیح مردم به خرید دلار، طلا، زمین یا سپرده های دلاری/طلا بوده — یعنی ترجیح دادهاند ارزش داراییشان حفظ شود، نه سرمایهگذاری در تولید.
نتیجه: افزایش نقدینگی — افزایش تقاضای داراییهای غیرمولد — فشار بر قیمت کالا، مسکن، ارز — تورم و بیثباتی.
*ج) مردمیسازی اقتصاد با ظرفیت نقدینگی: چگونه به تولید هدایت شود؟*
اگر سیستم بانکی، قوانین و نهادهای رسمی طراحی شود تا:
صندوقهای پروژه شفاف و قابل خرید برای عموم تأسیس گردد،
واحدهای این صندوقها برای دهکهای کمدرآمد با شرایط ویژه (اختصاص سهام و پرداخت مبلغ سهم از سود پروژه با اقساط بلندمدت، سود تضمینی، امکان فروش در شرایط اضطراری) عرضه شود،
سود و یا بازگشت اصل سرمایه قابل رصد و شفاف باشد،
امکان «خرید سهم» حتی با مبالغ اندک برای خانوارهای عادی فراهم گردد,
آنگاه نقدینگی داخلی میتواند به سرمایه مولد و اشتغالآفرین بدل شود — نه موتور تورم.
در این فرآیند، دهکهای کمدرآمد نه تنها مصرفکننده نخواهند بود، بلکه سهامدار واقعی تولید و زیرساخت کشور میشوند.
*سرمایه ایرانیان خارج از کشور:*
ظرفیتی چند صد میلیارد تا چند تریلییون دلاری
*الف) برآورد سرمایه و دارایی ایرانیان مهاجر خارج از کشور*
مطالعات مختلف هرچند با دامنه وسیع برآورد و تفاوت نظر نشان دادهاند:
برخی منابع سابق، سرمایه ایرانیان خارج را تا ۱.۳ تریلیون دلار ارزیابی کردهاند.
در گزارش یکی از نمایندگان مجلس، دارایی ایرانیان خارج «حدود ۲,۰۰۰ میلیارد دلار» برآورد شده بود.
اما آمار دقیق نمیتوان داد؛ دلیل آن پراکندگی جغرافیایی، تنوع دارایی (نقد، املاک، کسبوکار، سهام…) و شفاف نبودن اسناد مالی است.
بنابراین میتوان با «دامنه تقریبی» صحبت کرد: چند صد میلیارد دلار تا حدود ۱-۲ تریلیون دلار دارایی بالقوه — نقد یا سرمایه — متعلق به ایرانیان خارج است.
*ب) مصادیق سرمایهگذاری موفق ایرانیان خارج*
*ایرانیان خارج از کشور امروز فعالاند در عرصههای متنوع:*
شرکتها و استارتاپهای حملونقل: تاکسی اینترنتی و حملونقل شهری/بینشهری در اروپا و آمریکا
خطوط هوایی مسافربری و باربری (ایرلاینها، کارگو)
لجستیک: ناوگان حملونقل زمینی (کامیون، قطار، ترانزیت) و دریایی
صنایع و معادن، نفت و گاز، پتروشیمی، فلزات و مواد معدنی
تجارت طلا و دیگر کالاهای با ارزش جهانی
مؤسسات مالی، بانکها، تراستها، فینتک (FinTech: استفاده از فناوریهای نوین برای ارائه خدمات مالی مثل پرداخت آنلاین، کیف پول دیجیتال و وامهای اینترنتی) و خدمات بانکی بینالمللی
مالکیت باشگاههای ورزشی، صنایع سرگرمی، سرمایهگذاری در ورزش حرفهای
این تجربه جهانی نشان میدهد ایرانیان مهاجر نه فقط دارایی انباشتهاند، بلکه توان راهاندازی و اداره کسبوکارهای بزرگ دارند. اگر بتوان این شبکه و ظرفیت را با اقتصاد داخلی پیوند داد، سود ملی و فردی حاصل خواهد شد.
*ج) چرا اغلب این سرمایهها به کشور بازنمیگردد؟*
چند عامل اصلی هستند:
۱. نبود تضمین معتبر برای بازگشت اصل سرمایه
۲. بیثباتی در سیاستها، قوانین مالیاتی، ارزی و سرمایهگذاری
۳. کمبود کانال رسمی، امن و شفاف برای انتقال سرمایه
۴. نبود بیمه یا ضمانت معتبر برای سرمایهگذاریها
۵. عدم وجود پشتوانه واقعی برای پروژهها
۶. فقدان گزارشدهی شفاف و حسابرسی افراطی منظم
نتیجه: به دلیل این محدودیتها و ریسکهای موجود، سرمایه ترجیح میدهد در خارج کشور بماند یا در داراییهای غیرقابل انتقال قفل شود، و به جای سرمایهگذاری در داخل، ریسک نکند.
*چارچوب پیشنهادی برای مردمیسازی سرمایه ایرانیان داخل و خارج از کشور*
برای استفاده بهینه از ظرفیتها، لازم است یک چارچوب حقوقی–اقتصادی و نهادی طراحی و اجرا شود:
*۱. قانون ویژه حمایت از سرمایهگذار ایرانی خارج از کشور*
تضمین بازگشت اصل سرمایه
امکان خروج سرمایه در هر زمان
معافیت یا تسهیلات مالیاتی
داوری مستقل در صورت اختلاف
*۲. پنجره واحد سرمایهگذاری ایرانیان خارج از کشور*
نهادی واحد که تمام امور اداری، بانکی، ارزی، حقوقی را تسهیل کند
تعامل با بانکها، بیمهها، بورس و بازارهای مالی
سازوکار انتقال امن ارز / سرمایه
*۳. صندوقهای پروژه عمومی و خصوصی*
هر پروژه ملی یا منطقهای قابل تعریف به صورت «صندوق پروژه» باشد
واحدهای آن قابل خرید و فروش باشند
بخشی از واحدها با شرایط ویژه به دهکهای کمدرآمد اختصاص یابد
*۴. ضمانت و پشتوانه واقعی پروژهها*
تضمین با دارایی واقعی (زمین،طلا، تجهیزات، درآمد آتی)
بیمه سرمایهگذاری
صندوق ضمانت بازگشت سرمایه
*۵. شفافیت کامل و گزارشدهی منظم*
گزارش مالی سهماهانه با حسابرسی مستقل
انتشار عمومی اطلاعات پروژه، پیشرفت، مخاطره و سود
*۶. کانالهای متنوع و مدرن انتقال سرمایه*
حسابهای ارزی و بینالمللی
استفاده از رمزارز (با چارچوب قانونی)
تراستها(Trusts: نهادهای مالی که داراییها را برای منفعت مشخصی نگهداری و مدیریت میکنند)، فاندها (Funds: صندوقهای سرمایهگذاری که منابع مالی را جمعآوری و در پروژهها یا داراییهای مختلف سرمایهگذاری میکنند)، نهادهای مالی مستقل
*۷. ترغیب دهکهای کمدرآمد به مشارکت*
سهم ویژه برای ازدواج، جوانی جمعیت ، دهک های کم برخوردار ،اشتغال جوانان، مناطق محروم
با اقساط بلندمدت، پرداخت اقساط از سود تضمینی، امکان نقدشوندگی
اطلاعرسانی و آموزش مالی
*نقش رمز ارز و انرژی: فرصت و چالش*
ایران به دلیل ارزان بودن نسبی برق نسبت به استاندارد جهانی، ظرفیت بالایی برای استخراج رمز ارز دارد. این موضوع میتواند در شرایط تحریم، به عنوان راهکار کاهش محدودیتهای مالی و ارزی به کار رود. اگر این ظرفیت با برنامهریزی دقیق (تخصیص برق تجدیدپذیر، کنترل مصرف، اتصال به پروژههای مولد و چارچوب قانونی شفاف) ترکیب شود، استخراج رمز ارز میتواند منبع درآمد، تولید ثروت، تأمین سرمایه و جذب ارز باشد و مردم مستقیماً از رشد پروژهها و سرمایهگذاریهای داخلی بهرهمند شوند.
اما بدون مدیریت، این ظرفیت به فشار بر شبکه برق، ناترازی مصرف و تهدید زیرساختها بدل میشود. بنابراین، استفاده از رمز ارز باید جزئی از یک سیاست کلان انرژی و مالی باشد و با ابزارهای شفاف مالی، بیمه و مشوق های ارزی همراه شود — نه یک تصمیم پراکنده و تهدید زا.
*اهداف کلان: رشد واقعی، عدالت اجتماعی و استقلال اقتصادی*
*۱. کاهش خامفروشی — توسعه زنجیره ارزش*
تمرکز بر نفت و مواد اولیه باید کاهش یابد و صنایع پاییندستی، پتروشیمی، فولاد، فرآوری معدن، تولیدات صنعتی و صادرات محصولات با ارزش افزوده رشد یابند. این راه هم اشتغالزاست، هم ارزآور.
*۲. خودکفایی و کاهش واردات*
توسعه صنایع داخلی برای کالاهای واسطهای و مصرفی ضروری، وابستگی به واردات را کاهش میدهد و از خروج ارز جلوگیری میکند.
*۳. توانمندسازی مناطق محروم و دهکهای کمدرآمد*
با مشارکت واقعی مردم (بهصورت سهام)، اشتغال محلی، تولید روستایی، مسکن مشارکتی و تعاونی، میتوان شکاف اجتماعی و منطقهای را کاهش داد.
*۴. حمایت از جوانی جمعیت و ازدواج*
طراحی سهم ویژه برای تشویق جوانان به ازدواج و جوانی جمعیت، مخصوصاً دهک های کم برخوردار و مناطق محروم — بهعنوان «پسانداز مولد» برای ازدواج، اشتغال، مسکن — میتواند مهار مهاجرت از مناطق محروم و ناکارآمدی جمعیتی را ممکن کند.
*۵. ارتقای قدرت اقتصادی و ژئوپلیتیک ایران*
جذب سرمایه ایرانیان خارج نه فقط به معنای تزریق نقدینگی، بلکه ایجاد شبکه بینالمللی سرمایه، تجارت و تولید است — که میتواند موقعیت ایران را در منطقه تقویت کند، تحریم پذیری را کاهش دهد، و اقتصاد را در مقابل تکانههای خارجی مقاومتر سازد.
*چرا اکنون زمان اقدام است؟*
نقدینگی داخلی به سطح بیسابقهای رسیده — اگر این پول سرگردان وارد بازار غیرمولد شود، تورم بیشتر خواهد شد.
اقتصاد جهانی در حال تغییر است: نیاز به انرژی پاک، زنجیرههای تأمین نو، خدمات مالی جهانی و بازارهای جدید داریم — ظرفیت ایرانیان خارج از کشور برای مشارکت در این فضا بسیار بالاست.
نسل جوان ایران و مناطق محروم مشتاق فرصت، سهم و امید هستند.
تحریمها و تکانه های خارجی زمانبرند — بهترین راه مقاومت، خلق ظرفیت تولیدی و استفاده از نیروی انسانی توانمند است.
اگر امروز دیر بجنبیم، نقدینگی تبدیل به تورم خواهد شد و سرمایه ایرانیان خارج از کشور یا قفل خواهد ماند یا مسیر دیگری خواهد گرفت.
*۶. الگوهای موفق خارجی در مردمیسازی اقتصاد:*
تجارب کشورهای پیشرفته مانند آمریکا، آلمان و سنگاپور و همچنین کرهجنوبی، هند و ترکیه نشان میدهد که با ابزارهایی چون صندوقهای پروژه شفاف، سهامداری اقشار کمدرآمد، جذب سرمایه مهاجران و مشوقهای ارزی میتوان نقدینگی سرگردان داخلی و سرمایههای خارج از کشور را به سمت تولید و اشتغال مولد هدایت کرد. کرهجنوبی با سهامدار کردن مردم در صنایع بزرگ، ترکیه با تضمین بازگشت سرمایه مهاجران و هند با توسعه فینتک و صندوقهای خرد، توانستهاند هم تورم را مهار کنند و هم مشارکت اجتماعی و عدالت اقتصادی را افزایش دهند. این تجربهها نشان میدهد که شفافیت، ضمانت بازگشت سرمایه و امکان مشارکت خرد سه رکن اصلی موفقیت در مردمیسازی اقتصاد هستند.
*از تهدید کنترل قیمت ارز تا فرصت تولید و گردشگری: مردمیسازی اقتصاد*
اگر اراده و توان مدیریت تهدیدات کنترل قیمت ارز محدود هست، میتوان با نگاه مردمیسازی اقتصاد از فرصتهای آن بهره برد؛ به این معنا که کاهش سود واردات و افزایش سود صادرات، همراه با جذب گردشگران خارجی و توسعهی توریسم درمانی، کاهش تورهای خارجی، خروج ارز را مهار میکند بلکه مردم را بهطور مستقیم در سود تولید و خدمات شریک و تبدیل به فرصت میسازد. وقتی هزینه تولید پایین بیاید و با ضمانتهای معتبر و ریلگذاری قانونی بستر حضور کمپانیهای بزرگ برای ایجاد خطوط تولید داخلی فراهم شود، همانند تجربه چین، مردم بهعنوان سهامدار و سرمایهگذار خرد در این پروژهها مشارکت میکنند. این مشارکت واقعی، نقدینگی سرگردان را به سرمایه مولد بدل کرده و اقتصاد را از یک ساختار دولتی–رانتی به یک اقتصاد مردمی و تولیدمحور ارتقا میدهد.
*مردمیسازی اقتصاد با تسهیلات طلایی: سرمایه مردم، تولید ملی*
با ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری خرد و مشارکت در پالایشگاه طلا (ریفاینریها) و شرکتهای تولیدی طلا، نقدینگی سرگردان مردم میتواند به سرمایه مولد تبدیل شود. در این مدل، تسهیلات و اعتبارهای ارائهشده با ضمانت ذخایر طلا پشتیبانی میشوند، که هم امنیت سرمایهگذاری را تضمین میکند و هم امکان مشارکت اقشار کمدرآمد را فراهم میآورد. مردم با گذاشتن طلا به عنوان ضمانت در بانک تسهیلات خرید سهام خرد در پروژههای تولید طلا می گیرند نه تنها در سود شریک میشوند، بلکه نقدینگی غیرمولد به مسیر تولید، اشتغال و رشد اقتصادی هدایت میشود و مردمی سازی واقعی اقتصاد شکل میگیرد.
ارائه تسهیلات بانکی با ضمانت طلا نیز یکی از راهکارهای موفق هدایت نقدینگی است.
افزون بر این، اگر شرکتهای تولیدی طلا در مناطق آزاد و ویژه اقتصادی و در نزدیکی فرودگاههای بینالمللی و شهرهای فرودگاهی مجوز فعالیت و تسهیلگری دریافت کنند، میتوانند با بهرهگیری از امتیازات ویژه همچون تسهیل در حملونقل، معافیتهای مالیاتی و ارزش افزوده بالا، سود و منفعت چشمگیری به دست آورند. این موقعیت نهتنها جذابیت سرمایهگذاری را افزایش میدهد، بلکه زمینه حضور کمپانیهای بزرگ و توسعه خطوط تولید داخلی را نیز فراهم میسازد.
الگوهای موفق داخلی و خارجی نشان میدهند این مسیر عملی است: در ایران، معادن زرشوران و ساریگونی نمونههایی از جذب سرمایه و مشارکت مردمی در تولید طلا هستند؛ در سطح جهانی نیز پروژههای عظیمی مانند Grasberg اندونزی و Muruntau ازبکستان با سیاستهای شفاف و حمایت دولتی توانستهاند سرمایههای خرد و کلان را به تولید و اشتغال پایدار تبدیل کنند. این تجربهها ثابت میکنند که با ریلگذاری قانونی و ضمانت معتبر، مردمیسازی اقتصاد در حوزه طلا میتواند به جهش ملی منجر شود.
*نتیجهگیری:*
*چشمانداز اقتصاد مردمی و تولیدمحور ایران*
*مردمیسازی اقتصاد یعنی:*
مردمیسازی اقتصاد ایران میتواند نقدینگی سرگردان داخلی و سرمایههای ایرانیان خارج از کشور را به ابزاری قدرتمند برای تولید، اشتغال و عدالت اجتماعی تبدیل کند. تجربه موفق کشورهای پیشرفته و نوظهور — از آمریکا و آلمان گرفته تا کرهجنوبی، هند و ترکیه — نشان میدهد که شفافیت، ضمانت بازگشت سرمایه و امکان مشارکت خرد، سه رکن حیاتی برای جذب سرمایه و افزایش مشارکت مردم است.
افزایش قیمت ارز نیز نه تهدید، بلکه فرصتی طلایی است: کاهش سود واردات، افزایش سود صادرات، جذب گردشگران خارجی و توسعه توریسم درمانی، منابع ارزی را به چرخه داخلی بازمیگرداند و مردم را مستقیم در سود تولید و خدمات شریک میکند. وقتی هزینه تولید پایین بیاید و بستر قانونی و ضمانتهای معتبر برای حضور کمپانیهای بزرگ فراهم شود، همانند تجربه چین، مردم به سهامدار واقعی پروژهها تبدیل میشوند و اقتصاد از ساختار دولتی–رانتی به یک اقتصاد مردمی، تولیدمحور و مقاوم در برابر تکانهها ارتقا مییابد.
در این مسیر، ایران دیگر فقط مصرفکننده و صادرکننده نفت نخواهد بود؛ بلکه با سرمایه خرد و کلان ایرانیان، ظرفیت تولید واقعی، فناوری و گردشگری، اقتصادی پویا، مستقل و جهانی شکل میگیرد — اقتصادی که مردم نه تماشاگر، بلکه سازنده و شریک آینده کشور هستند.
*نتیجه خردورزی همراهی همیشگی با حق است*




