بخش هفتم: سلیمانی پس از شهادت – آزمون وفاداری و تداوم میراث «قسمت اول»

واحد سیاسی
وقتی نام «قاسم سلیمانی» بر زبان میآید، پیش از هر تصویر، عطر خاکریزهای دور و زمزمه دعاهای نیمهشب در ذهن زنده میشود. او تنها یک فرمانده نبود؛ روحی بزرگ بود که از مرزهای ایران گذشت و در قلب ملتهای مظلوم جای گرفت. در میدانهای جنگ، همانقدر آرام و مطمئن حرکت میکرد که در جمع یتیمان و خانوادههای شهدا. و روزی که پیکرش، غرق در خون، بر دوش ملت تشییع شد، همه فهمیدند که او فراتر از یک فرد، پرچمی است که از این پس بر بلندای تاریخ برافراشته خواهد ماند. بخش هفتم این روایت، حکایت روزهایی است که پس از شهادت آمدند؛ روزهایی که آزمون وفاداری، جنگ روایتها، و استمرار راه، معنای تازهای یافت
شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در سحرگاه سیزدهم دیماه ۱۳۹۸، بهدست نیروهای تروریست ارتش آمریکا در نزدیکی فرودگاه بغداد، یکی از سنگینترین و سرنوشتسازترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران و محور مقاومت به شمار میآید. این جنایت، پایان یک زندگی نبود؛ آغاز فصل تازهای بود که در آن، نام و راه سلیمانی از مرزهای زمان گذشت و در حافظهی ملتها ماندگار شد. قاسم سلیمانی، فرماندهای که سالها با درایت، صبر، شجاعت و ایمان، جبهه مقاومت را به انسجامی کمنظیر رساند و بزرگترین شبکه مردمی و نظامی مقابله با تروریسم را بنیان گذاشت، پس از شهادت نیز همچنان بهعنوان قطب الهامبخش در تحولات منطقهای و حتی جهانی اثرگذار است.
وفاداری؛ معنای حقیقی زنده نگاه داشتن سلیمانی
شهادت او بهمثابه آزمونی الهی پیش روی جمهوری اسلامی و همه نیروهای مقاومت قرار گرفت؛ آزمونی که سنجش آن، تنها در سخنرانیها و شعارها خلاصه نمیشد، بلکه در عمل و در ادامه همان راه دشواری بود که خود سردار پیموده بود. سلیمانی بیش از آنکه یک فرمانده نظامی باشد، تجسم یک مکتب بود؛ مکتبی که سه شاخصهی اصلی داشت: دفاع بیوقفه از مظلومان، ایستادگی در برابر استکبار جهانی، و وحدتبخشی به امت اسلامی در برابر توطئههای تفرقهافکنانه.
وفاداری به او یعنی پاسداری از این سه اصل؛ یعنی تداوم ساختار مقاومت نه بهعنوان یک جریان صرفاً نظامی، بلکه بهعنوان یک اندیشه تمدنی که هدف آن عزت مسلمانان و امنیت ملتهای منطقه است.
جمهوری اسلامی و پاسخ درخور به خون سردار
از لحظهی شهادت تا امروز، جمهوری اسلامی با مجموعهای از اقدامات سیاسی، نظامی و فرهنگی نشان داد که قدردان این فرمانده و پایبند به آرمانهای اوست. مراسم تشییع میلیونی پیکر پاک سلیمانی که در اهواز، مشهد، قم، تهران و سرانجام در کرمان برگزار شد، نه تنها بیسابقه بود، بلکه به نمادی جهانی از عشق ملت به قهرمان ملی خود تبدیل شد. صحنههایی که در آن میلیونها نفر با اشک و شعار، پیمان ادامه راه او را تجدید کردند، بهروشنی پیامی داشت: خون سلیمانی خاموش نمیشود و راهش ادامه دارد.
این پیام، تنها در عرصه اجتماعی متوقف نماند. چند روز پس از شهادت، در ۱۸ دیماه ۱۳۹۸، حمله موشکی دقیق ایران به پایگاه عینالاسد آمریکا در عراق، یکی از کمنظیرترین پاسخهای مستقیم یک کشور به نیروهای ایالات متحده در تاریخ معاصر بود. این عملیات، که با دقت بالا و مدیریت استراتژیک انجام شد، پیام روشنی به دشمن داد: جمهوری اسلامی اراده و توان انتقام سخت را دارد و این اراده برآمده از همان مکتب سلیمانی است.
تثبیت میراث در قانون و راهبرد ملی
علاوه بر پاسخ نظامی، تصویب قانون «مقابله با اقدامات خصمانه آمریکا» در مجلس شورای اسلامی، همراه با تأکید مکرر رهبر معظم انقلاب بر ادامه مسیر مقاومت و تحقق انتقام، نشان داد که خون سردار در اراده سیاسی کشور جاری است. رهبر انقلاب، با اشاره به اینکه «انتقام سخت در پیش است»، مسیر راهبردی را مشخص کردند که هدف آن، بیرون راندن کامل حضور نظامی آمریکا از منطقه و تقویت جبهههای مقاومت است.
این سیاست، تنها بعد نظامی ندارد، بلکه شامل حمایت فرهنگی و رسانهای از مکتب سلیمانی، تربیت نسل جدید فرماندهان جهادی، و گسترش پیوندهای راهبردی میان نیروهای مقاومت در سراسر منطقه میشود. امروز، از لبنان و سوریه تا عراق و یمن و حتی فراتر، نام سلیمانی همچون پرچمی است که نیروهای مقاومت آن را بر قلههای مبارزه برافراشتهاند.
سلیمانی؛ فراتر از یک فرمانده، نماد یک تمدن
قاسم سلیمانی در تاریخ ایران و جهان اسلام، نه تنها بهعنوان یک سردار نظامی برجسته، بلکه بهعنوان معمار مفهومی نوین از مقاومت شناخته میشود؛ مقاومتی که تنها برای دفاع از مرزها نیست، بلکه برای ایجاد آیندهای آزاد، امن و عزتمند برای امت اسلامی است. این نگاه تمدنی، پس از شهادت او به یکی از ارکان گفتمان انقلاب اسلامی تبدیل شده است.
امروز چالش اصلی برای ایران و جریان مقاومت، حفظ اصالت این میراث و جلوگیری از تحریف آن توسط رسانههای دشمن است؛ رسانههایی که میکوشند سلیمانی را به یک چهره صرفاً نظامی یا منطقهای تقلیل دهند، در حالی که واقعیت این است که او یک مدرسه فکری و الگویی جهانی برای مبارزه با ستم و استعمار است.