تئوریزه ساختن پلیس، دوربین و مشروعیت پلیس در قرن بیست و یکم
از اواخر تابستان 2020، فعالیت پلیسی در آمریکا مجموعهای از حوادث با جلب توجه زیاد را تجربه کرد شامل کشتن آمریکاییهای آفریقاییتبار توسط افسران سفیدپوست.
غلامحسین بیابانی دانشیار گروه کشف جرایم دانشگاه جامع علوم انتظامی امین
از اواخر تابستان 2020، فعالیت پلیسی در آمریکا مجموعهای از حوادث با جلب توجه زیاد را تجربه کرد شامل کشتن آمریکاییهای آفریقاییتبار توسط افسران سفیدپوست. روشن است که ویدئو در حال تغییر شیوهای است که شهروندان در مورد خشونت پلیس یاد میگیرند.
در حالی که ویدئوها صرفا چیزی که آمریکاییهای آفریقاییتبار و دیگر جوامع اقلیت از سالها قبل میدانستند را تایید میکردند، بسیاری از آمریکاییها مجبور شدند تا در مورد این ویدئوها بیاندیشند. در غیاب دادههای سیستماتیک در مورد شلیکهای پلیس که توسط حکومت فدرال جمعآوری شدهاند، ارزیابی شلیکهای پلیس به طور کلی ناممکن است.
در پرتو پیشرفتها در آموزش پلیس در مورد بازه استفاده از قوه قهریه، حساسیت فرهنگی و کنترلهای مدیریتی بیشتر، میتوان فرض کرد که شلیکهای پلیس به شهروندان احتمالا ثابت بوده است و حتی نسبت به گذشته کمتر شده است. اما هیچ داده آماری وجود ندارد که با آن روندها و دیگر الگوهای مربوط به شلیکهای پلیس مستند شوند.
در غیاب دادههای سیستماتیک، قدرت حوادث احساسات برانگیز که در یک چارچوب مختصر ارائه میشوند، قدرت حکمرانی بر آگاهی مردم در مورد مسائل مربوط به روابط بین اجتماع و استفاده پلیس از قوه قهریه را دارد. بر اساس تئوری کوئینی در مورد حقیقت اجتماعی جرم، ویدئوها حقیقت اجتماعی خشونت دولتی علیه شهروندان را تغذیه میکند.
در غیاب دادههای تجربی، روایت ویدئوها برتری مییابد. هیچ شکی وجود ندارد که تصاویر ویدیویی حقیقت را نشان میدهند ولی همچنین معانی را به طریقی منتقل میسازد که گفتمان در مورد سوژهی خشونت پلیس فراتر از چیزی که ویدئو به نمایش میگذارد را منتقل میسازد. این امر حقیقت اجتماعی قدرتمند یک ویدئو در تضاد با حقیقت تجربی خشونت پلیس به عنوان یک پدیده اجتماعی است که ما اطلاعات نسبتا کمی در مورد آن داریم.
دلایل اندکی وجود دارد که انتظار داشته باشیم که شهروندان اقلیت نژادی به طور نامتناسبی در شلیکهای پلیس به شهروندان و همچنین استفاده از قوه قهریه نمایندگی شده باشند. توانایی سرکوب جمعآوری دادههای سیستماتیک پرپیامدترین قدرت دولت در روابط متقابل شهروندی، استفاده از نیروی مرگآور، نشان دهنده قدرت پلیس در کنترل اطلاعاتی است که میتوانست مشروعیت آنها را تضعیف کند.
در این لحظه تاریخی، فقدان دادهها باعث تقویت روایتهای ویدئوها در مورد خشونت پلیس در برابر شهروندان اقلیت میشود. نظرسنجی از افکار عمومی در اکتبر 2020نشان میدهد که 38 درصد از سفیدپوستان باور داشتند که استفاده بیش از حد مجاز پلیس از قوه قهریه در حال افزایش بوده است و 73 درصد از آمریکاییهای آفریقاییتبار و 67 درصد از لاتینتبارها همین اعتقاد را داشتند.
ویتزر در پژوهش خود نشان داده است که افکار عمومی در مورد پلیس پس از حوادث با جلب توجه بالای سورفتار پلیس هم سفیدپوستان، هم برای آفریقاییتبارها و هم برای لاتینتبارها رو به افول میگذارد و بزرگترین تاثیر را بر روی آمریکاییهای آفریقاییتبار دارد. همان طور که تصاویر مربوط به سوءرفتار پلیس و مخصوصا خشونت منجر به مرگ به بخشی از عملکرد پلیس بدل میشود، تاثیر بلافاصله ممکن است تضعیف بیشتر پلیس و مشروعیت آن در نگاه عموم باشد.
یک پرسش مهم که پژوهشگران در حال بررسی آن هستند، تاثیر فیلمبرداری بر تصمیمگیران پلیس است. تئوری بازداری باعث میشود که انتظار داشته باشیم که تاثیرات نظارت ویدئویی بر روی رفتار پلیس باعث کاهش سوءرفتار پلیس شود. برخی، از جمله جیمز کامی، گمان کردهاند که نظارت ویدئویی بر پلیس باعث کاهش انگیزهی پلیس برای درگیری با عموم مردم و اجرای قانون میشود. شواهد اندکی از دادههای رسمی در مورد جرائم وجود دارد که این دیدگاه را تایید کنند که نظارت و فرمهای مختلف اسناد ویدئویی از رابطه بین شهروندان و پلیس باعث “پلیسزادیی” از جرائم شود.
منبع: نوآوران