سرمایۀ فکری به مثابۀ داراییهای نامشهود سازمانی
دکتر کاظم منافی ، پژوهشگر علوم رفتاری و استاد دانشگاه
مقدمه
سرمایۀ فکری به عنوان داراییهای نامشهود سازمان به ارزش، رقابت و پایداری آن کمک میکند. سرمایۀ فکری به عنوان ترکیبی از سرمایۀ انسانی، اطلاعات و همچنین سرمایۀ سازمانی تعریف میشود (فاروق و همکاران[1]، 2023). در اصل، سرمایۀ فکری منبع دانشی است که پیشرفت بلندمدت را تسهیل میکند. این مقوله شامل سرمایۀ انسانی، سرمایۀ ساختاری و سرمایۀ رابطهای است (الجوبوری و همکاران[2]، 2021). مطابق با دیدگاه مبتنی بر منابع یک شرکت (اسمریتی و داس[3]، 2018)، سرمایۀ فکری بر حفظ استراتژیهای رقابتی از طریق استفاده از منابع موجود در سازمان تأکید دارد. منابع باید دارای ویژگیهای خاصی باشند، مانند متمایز بودن، غیرقابل مقایسه بودن و استثنایی بودن. این ویژگیها را میتوان در تجربیات و مهارتهایی که کارکنان در طول زمان انباشته میکنند و همچنین در فرآیند سازمانی مشاهده کرد.
از دیدگاه الخوری و همکاران[4] (2022)، سرمایۀ فکری، دارایی نامشهود یا منبع دانش سازمانی است که افزایش جریانهای درآمد را تسهیل میسازد، مشتریان را جذب میکند، پیشرفتهای جدید محصول را تسریع میبخشد، پیشنهادهای موجود را افزایش میدهد و پیشرفت سازمانی را سرعت میبخشد (الخوری و همکاران، 2022).
وان و نگوین[5] (2023) خاطرنشان میکنند که سرمایۀ فکری حاوی داراییهای نامشهودی است که میتوان از آنها برای ایجاد استراتژیها، تکنیکها، محصولات و خدمات جدید استفاده کرد. در هر سازمانی، این شکل از سرمایه به عنوان یک دارایی اساسی است که نوآوری را تحریک میکند، مهارت عملیاتی را بالا میبرد و موقعیت آن را در چشمانداز رقابتی تقویت میکند (وان و نگوین، 2023).
به زعم شماری از محققان، سرمایۀ فکری شکلی از مدیریت منابع است که میتواند عملکرد شرکت را پشتیبانی کند. اگر یک شرکت سرمایۀ فکری بالایی داشته باشد، میتواند بر عملکرد مالی آن تأثیر بگذارد. این نکته به این دلیل است که مدیریت منابع انسانی خوب مطمئناً پشتیبانی مؤثری از عملکرد شرکت خواهد کرد (واردیفا و یانتی[6]، 2022).
نقش سرمایۀ فکری در بهبود عملکرد کارکنان از طریق انگیزۀ شغلی
سرمایۀ فکری نقش کلیدی در ایجاد یک فرهنگ سازمانی نوآورانه و یادگیریمحور دارد. کارمندانی که بر بهبود سرمایۀ فکری خود تمرکز دارند تمایل بیشتری به ایدههای جدید دارند، دانش را با همتایان خود به اشتراک میگذارند و برای دستیابی به اهداف مشترک با یکدیگر همکاری میکنند. در یک بستر دولتی، فرهنگ سازمانی که رشد سرمایۀ فکری را تشویق میکند، میتواند محیطی را ایجاد کند که در آن کارکنان برای ادامۀ یادگیری و توسعه احساس حمایت کنند. عامل سرمایۀ فکری تا حد زیادی بر عملکرد کارمندان تأثیر میگذارد و آنها را قادر میسازد تا ماهرتر و انعطافپذیرتر باشند و حداکثر سهم را در انجام مسئولیتهای خدمات عمومی خود داشته باشند (حکمه و سوتیانینگسیه[7]، 2023).
در انجام وظایف و کار، عوامل انگیزشی کارکنان نیز باید در نظر گرفته شود. با این سه بُعد سرمایۀ فکری (سرمایۀ انسانی، سرمایۀ رابطهای و سرمایۀ ساختاری)، سازمانها میتوانند جو کاری ایجاد کنند که از انگیزه حمایت میکند و عملکرد کارکنان را به طور مطلوب بهبود میبخشد (ساگیتا[8] و سوتیانینگسیه، 2024).
متغیرهای سرمایۀ فکری (شامل سرمایۀ انسانی، سرمایۀ رابطهای و سرمایۀ ساختاری) نیاز به تحقیق در بهینهسازی عملکرد کارکنان دارند؛ زیرا سه جنبۀ اساسی هستند که در یک محیط کاری مدرن به هم مرتبط هستند. سرمایۀ انسانی شامل دانش، مهارت و تجربۀ کارکنان است که مستقیماً بر تواناییشان برای انجام یک کار خوب تأثیر میگذارد.
[1]. Faruq et al
[2]. Aljuboori et al
[3]. Smriti & Das
[4]. Al-Khoury et al
[5]. Van & Nguyen
[6]. Wardifa & Yanthi
[7]. Hikmah & Sutianingsih
[8]. Sagita