آمریکا و حقوق بشر… دروغ قرن!

نجاح محمدعلی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه:
چکیده مقاله
این مقاله به بررسی دوگانگی معیارهای آمریکا در برخورد با موضوع حقوق بشر میپردازد و نشان میدهد که چگونه این موضوع بهعنوان ابزاری سیاسی برای دستیابی به اهداف استراتژیک مورد استفاده قرار میگیرد. مقاله بر نکات زیر تمرکز دارد:
1.افشای دوگانگی معیارهای آمریکا در برخورد با حقوق بشر.
2.ارائه نمونههای واقعی از یمن، سوریه و لبنان که این دوگانگی را نشان میدهند.
3.تحلیل روشهای رسانهای و دیپلماتیک مورد استفاده آمریکا برای تبلیغ گفتمان حقوق بشر.
4.بررسی تأثیر روانی این گفتمان بر افکار عمومی جهانی.
5.ارزیابی استراتژی آمریکا و تأثیر آن در سطح منطقهای و بینالمللی.
1. دوگانگی معیارها
حقوق بشر برای ایالات متحده بیش از آنکه ارزشی واقعی و کاربردی در صحنه عمل باشد، به شعارهای سیاسی تبدیل شده است. در حالی که واشنگتن خود را مدافع آزادی ملتها و کرامت انسانی معرفی میکند، همزمان چشم خود را بر نقض فاحش حقوق بشر در کشورهای متحد یا استراتژیک خود میبندد.
بهعنوان مثال، رژیم سعودی و نظامهای دیکتاتوری در خاورمیانه بهطور مستقیم از حمایت آمریکا برخوردارند، با وجود سابقه طولانی این رژیمها در سرکوب مخالفان سیاسی، محدودیت آزادیهای عمومی، سلب آزادی بیان و حتی نقض حقوق زنان و اقلیتها. در مقابل، تحریمهای اقتصادی و سیاسی علیه کشورهای مستقل که مواضع آزاد خود را ابراز میکنند یا با سلطه آمریکا مخالفت میورزند، با بهانههای واهی تحت عنوان “حمایت از حقوق بشر” اعمال میشود. این شکاف آشکار، دوگانگی معیارهایی را که واشنگتن در پیش گرفته، نشان میدهد و ثابت میکند که حقوق بشر صرفاً ابزاری تبلیغاتی است و نه ارزشی اخلاقی واقعی.
بازاریابی گفتمان حقوق بشر برای هدفگیری محور مقاومت
واشنگتن از گفتمان حقوق بشر بهعنوان ابزاری برای توجیه مداخلات نظامی و سیاسی خود در کشورهایی استفاده میکند که تهدیدی برای استراتژی آن در منطقه به شمار میروند. محور مقاومت، شامل ایران، سوریه و جنبشهای مقاومت فلسطینی و لبنانی، همواره در رسانههای رسمی و بینالمللی آمریکا بهعنوان موجودیتهای “ضد آزادی” یا “ناقض حقوق بشر” به تصویر کشیده میشوند، در حالی که این کشورها اغلب با تجاوز مستقیم قدرتهای خارجی مواجه هستند.
این بازاریابی از طریق مجموعهای از اقدامات هماهنگ انجام میشود: نخست، ایجاد کلیشههای منفی درباره ملتهای محور مقاومت؛ دوم، بزرگنمایی موارد فردی در این کشورها با نادیده گرفتن نقضهای مشابه یا گستردهتر در کشورهای متحد؛ و سوم، مرتبط ساختن هرگونه مقاومت در برابر ائتلاف آمریکایی-صهیونیستی با ادعاهای “سرکوب ملتها” و “نقض حقوق بشر”، با هدف توجیه تحریمها، محاصره و مداخله نظامی.
به این ترتیب، گفتمان حقوق بشر به ابزاری تبلیغاتی برای اعمال سلطه تبدیل میشود، در حالی که عدالت و قانون بینالمللی به شعارهایی توخالی بدل میگردند که برای تخریب تصویر دشمنان ایالات متحده به کار میروند. مخاطبان غربی یا بینالمللی که از جزئیات منطقه آگاهی ندارند، بهراحتی این گفتمان را باور میکنند، در حالی که واقعیتهای میدانی کاملاً متفاوت از تصویر رسانهای ترسیمشده است.
تأثیر دوگانگی معیارها بر مواضع بینالمللی
دوگانگی معیارهای آمریکا بهطور مستقیم بر ائتلافها و مواضع بینالمللی تأثیر میگذارد. کشورهایی که از حمایت واشنگتن برخوردارند، معمولاً از مصونیت و پوشش بینالمللی بهرهمند میشوند، در حالی که کشورهای مستقل، بهویژه آنهایی که به محور مقاومت مرتبط هستند، با تحریمها، محرومیت از دسترسی به بازارهای جهانی و کمپینهای تخریب سیستماتیک در رسانههای بینالمللی مواجه میشوند.
این استراتژی نهتنها حقوق بشر را در عمل تقویت نمیکند، بلکه برعکس، نقض حقوق بشر توسط رژیمهای مورد حمایت آمریکا را تشویق میکند، زیرا این رژیمها از مصونیت سیاسی و دیپلماتیک برخوردارند. در مقابل، هر تخلف کوچک از سوی کشورهای مستقل بهانهای برای مداخله، توجیه تحریمهای اقتصادی، اعمال محدودیتهای سیاسی و حتی راهاندازی جنگهای مستقیم یا غیرمستقیم میشود.
نقش رسانهها و تبلیغات
رسانههای غربی، از جمله رسانههای رسمی و خصوصی آمریکا، نقش محوری در تقویت تصویر دوگانه از حقوق بشر ایفا میکنند. گزارشها بر رویدادهای خاصی در کشورهای هدف تمرکز دارند و حقایق بزرگتر یا نقضهای فاحشتر در کشورهای متحد آمریکا را نادیده میگیرند.
این استراتژی رسانهای باعث میشود افکار عمومی جهانی تصور کند که ایالات متحده قدرتی بیطرف و مدافع حقوق بشر است، در حالی که سیاستهای استثماری و سرکوبگرانهای را پنهان میکند که هدف آن تکهتکه کردن کشورهای مستقل و اعمال سلطه سیاسی و اقتصادی بر آنهاست.
2. نمونههای واقعی از دوگانگی معیارهای آمریکا
یمن: محاصره و تجاوز در برابر سکوت درباره متحدان
یمن نمونهای بارز از دروغ حقوق بشر آمریکایی است. از زمان آغاز جنگ، ایالات متحده حمایت کامل خود را از ائتلاف متجاوز، شامل تأمین تسلیحات، آموزش و اطلاعات، نشان داده است، در حالی که شهرهای یمن روزانه بمباران میشوند و میلیونها غیرنظامی از دسترسی به غذا، دارو و خدمات اولیه محروم هستند.
با این حال، ائتلاف مورد حمایت آمریکا با هیچ تحریم واقعی به دلیل نقضهای مستند خود مواجه نمیشود و واشنگتن همچنان خود را حامی صلح و حقوق بشر در منطقه معرفی میکند. این دوگانگی تأیید میکند که ایالات متحده به غیرنظامیان یا قانون بینالمللی اهمیتی نمیدهد، بلکه از معیارهای اخلاقی خود بهعنوان پوششی سیاسی برای توجیه سیاستهای تجاوزکارانهاش استفاده میکند.
سوریه: گمراهسازی رسانهای و محاصره
در سوریه، ایالات متحده نقش کلیدی در حمایت از گروههای مسلح تحت شعار مبارزه با “نقض حقوق بشر” ایفا کرده است. رسانههای غربی بر به تصویر کشیدن دولت سوریه بهعنوان ناقض حقوق مردم خود تمرکز کردهاند، در حالی که فجایع ناشی از محاصره مناطق، بمبارانهای مورد حمایت خارجی و سرقت منابع طبیعی را نادیده گرفتهاند.
این استفاده گزینشی از حقوق بشر بهوضوح نشان میدهد که چگونه این مفهوم بهعنوان ابزاری سیاسی برای تضعیف هر کشوری که به دنبال حفظ استقلال و حاکمیت خود است، به کار گرفته میشود، در حالی که نقضهای مشابه یا گستردهتر در کشورهای متحد آمریکا نادیده گرفته میشود.
لبنان و فلسطین: تحریف حقایق
در لبنان و فلسطین، ایالات متحده اقدامات دفاعی مقاومت یا جنبشهای آزادیبخش ملی را بهعنوان “نقض قوانین بشردوستانه” برجسته میکند، اما محاصره اقتصادی و مداخلات نظامی و سیاسی که این ملتها از سوی نیروهای خارجی متحمل میشوند را نادیده میگیرد.
این تمایز آشکار میان کشورهای مستقل و کشورهای متحد، استراتژی عمدی برای تخریب تصویر محور مقاومت در سطح جهانی و ایجاد روایتی بینالمللی است که تحریمهای اقتصادی و سیاسی و مداخله مستقیم و غیرمستقیم در امور داخلی این کشورها را توجیه میکند.
تأثیر این سیاستها بر ملتها
دوگانگی معیارهای آمریکا نهتنها بر مواضع سیاسی بینالمللی تأثیر میگذارد، بلکه مستقیماً بر زندگی ملتها اثر میگذارد. محاصره، تحریمها و کمپینهای رسانهای گمراهکننده به گسترش فقر، کمبود غذا و دارو و نبود فرصتهای اقتصادی منجر میشود. در عین حال، کشورهای متحد بهعنوان “الگوهای آزادی و دموکراسی” معرفی میشوند، با وجود سابقه طولانی نقضهای فاحش آنها.
این تناقض نشان میدهد که حقوق بشر برای ایالات متحده ارزشی اخلاقی مستقل نیست، بلکه ابزاری برای دستیابی به اهداف استراتژیک است و دروغ قرن است که بهطور مداوم توسط رسانهها و سیاستهای غربی تبلیغ میشود.
3. چگونه آمریکا گفتمان حقوق بشر خود را در سطح جهانی برای هدفگیری محور مقاومت تبلیغ میکند
رسانهها: دستگاه تبلیغاتی عظیم
رسانههای آمریکایی و غربی ستون فقرات بازاریابی گفتمان حقوق بشر را تشکیل میدهند و بهعنوان ابزاری برای بازسازی واقعیت مطابق با منافع واشنگتن عمل میکنند. رویدادها با دقت انتخاب میشوند: نقضها در کشورهای مستقل که سلطه آمریکا را به چالش میکشند برجسته میشوند، در حالی که نقضها در کشورهای متحد یا متحدان منطقهای واشنگتن نادیده گرفته شده یا کماهمیت جلوه داده میشوند.
-
- پنهانسازی و گمراهسازی: بسیاری از جنایات و نقضهای واقعی در گزارشهای رسانهای غربی پنهان یا نادیده گرفته میشوند، اگر توسط متحدان ایالات متحده، مانند محاصره ملتها، سرکوب سیاسی، و نقض حقوق کارگران و اقلیتها، انجام شوند.
-
- بزرگنمایی و تحریف: در مقابل، هر رویداد کوچک یا منفرد در کشورهای محور مقاومت بهگونهای بزرگنمایی میشود که بهعنوان جرمی سیستماتیک به نظر آید و دولتها یا جنبشهای مقاومت بهعنوان رژیمهای مستبد یا تروریستی به تصویر کشیده میشوند.
-
- ایجاد روایت ثابت: رسانههای غربی این کلیشهها را بهطور مداوم تکرار میکنند تا افکار عمومی جهانی متقاعد شود که ایالات متحده از ارزشهای حقوق بشر دفاع میکند، در حالی که هدف واقعی توجیه مداخلات و تحریمها علیه کشورهای مستقل است.
سازمانهای بینالمللی: بهرهبرداری از ابزارهای قانونی و دیپلماتیک
ایالات متحده از نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد و سازمانهای حقوق بشری بینالمللی برای تقویت گفتمان حقوق بشر خود و استفاده از آن بهعنوان اهرم فشار سیاسی بهره میبرد:
-
- قطعنامههای سازمان ملل: واشنگتن اغلب برای صدور قطعنامهها و محکومیتها علیه کشورهای محور مقاومت فشار وارد میکند، اما از صدور قطعنامههای مشابه علیه متحدان خود اجتناب میورزد.
-
- گزارشهای حقوق بشری بینالمللی: برخی گزارشهای حقوق بشری با تأمین مالی یا تحت تأثیر واشنگتن تهیه میشوند تا بر نقضهای خاص در کشورهای مقاومت تمرکز کنند و نقضهای مشابه در کشورهای متحد را نادیده بگیرند.
-
- کنفرانسها و بیانیههای بینالمللی: این موارد برای تبلیغ تصویر ایالات متحده بهعنوان مدافع حقوق بشر استفاده میشوند، با ارائه سخنرانیها، دورهها و کارگاههای آموزشی درباره دموکراسی و آزادی ملتها، در حالی که واقعیت میدانی کاملاً برعکس است.
استراتژیهای بازاریابی روانی و دیپلماتیک
واشنگتن تنها به رسانهها و سازمانهای بینالمللی اکتفا نمیکند، بلکه از ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک پیشرفتهای برای تقویت اعتبار گفتمان خود استفاده میکند:
-
- تحریمهای اقتصادی و سیاسی: این تحریمها با بهانه نقض حقوق بشر بر کشورهای مستقل اعمال میشوند و برای وادار کردن دولتها به پذیرش دیکتههای واشنگتن به کار میروند.
-
- ائتلافهای استراتژیک: روابط با متحدان منطقهای برای تشکیل جبههای متحد که از گفتمان آمریکایی حمایت میکند و در گمراهسازی افکار عمومی جهانی مشارکت دارد، بهرهبرداری میشود.
-
- ترویج از طریق شبکههای اجتماعی: از رسانههای اجتماعی برای تکرار پیامهای حقوق بشری گمراهکننده و به تصویر کشیدن محور مقاومت بهعنوان تهدیدی دائمی برای صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی استفاده میشود.
نتیجه مستقیم این استراتژی
از طریق این روشهای متعدد، حقوق بشر از ارزشی اخلاقی به ابزاری سیاسی و رسانهای تبدیل میشود. این ابزار برای توجیه مداخله، اعمال تحریمها و فشار بر کشورهای مستقل استفاده میشود، در حالی که رژیمهای متحد که نقضهای حقوق بشر را مرتکب میشوند، از حسابرسی مصون میمانند.
ملتهای هدف، چه در یمن، سوریه یا لبنان، مستقیماً تبعات این سیاستها را متحمل میشوند، در حالی که ایالات متحده تصویری جعلی بهعنوان حامی آزادی و حقوق بشر در سطح جهانی به دست میآورد، با وجود اینکه واقعیتهای میدانی کاملاً با این گفتمان در تضاد است.
4. تأثیر دوگانگی معیارهای آمریکا بر محور مقاومت
تأثیر داخلی بر کشورهای محور مقاومت
دوگانگی معیارهای آمریکا فشارهای مداومی را بر کشورهای مستقل به لحاظ سیاسی و اقتصادی ایجاد میکند:
-
- اقتصاد و محاصره: تحریمهای مداوم آمریکا علیه ایران، سوریه و یمن توانایی توسعه را محدود کرده و تورم و کمبود منابع اساسی را افزایش میدهد. این فشار اقتصادی چالشهای بزرگی برای دولتها در حفظ خدمات اساسی و دستیابی به ثبات داخلی ایجاد میکند.
-
- سیاست داخلی: مداخله مستقیم و غیرمستقیم واشنگتن از طریق حمایت از مخالفان محلی یا گروههای مسلح، به بیثباتی رژیمهای مستقل منجر شده و تنشهای سیاسی مداوم و اختلال در استراتژیهای ملی را به دنبال دارد.
-
- آگاهی عمومی: با وجود فشارها، ملتها اغلب نسبت به دوگانگی آمریکا آگاهتر میشوند و مقاومت سیاسی و اجتماعی را توسعه میدهند، با این باور که دفاع از حاکمیت و استقلال ضروری است. این آگاهی عمومی نیرویی مخالف فشارهای خارجی ایجاد میکند.
تأثیر خارجی بر روابط منطقهای و بینالمللی
کشورهای محور مقاومت با فشارهای مداوم در مجامع بینالمللی مواجه هستند، اما همچنین از حمایت کشورهایی و جنبشهایی که منافعشان با اصل مقاومت در برابر سلطه همسو است، برخوردار میشوند:
-
- واکنشهای بینالمللی: برخی کشورهای مستقل یا دوست، دوگانگی معیارهای آمریکا را چه در سازمان ملل و چه از طریق بیانیههای رسمی محکوم میکنند که به افشای سیاستهای آمریکا در سطح جهانی کمک میکند.
-
- ائتلافهای منطقهای: محور مقاومت ائتلافهای استراتژیکی مانند همکاریهای نظامی، سیاسی و اقتصادی بین ایران، سوریه، لبنان و جنبشهای مقاومت فلسطینی ایجاد میکند تا توانایی خود را برای مقابله با فشارهای خارجی تقویت کند.
-
- تأثیر عمومی جهانی: سیاستهای دوگانه آمریکا آگاهی تودههای مردم در جهان عرب و اسلام را برمیانگیزد و به کمپینهای همبستگی گسترده منجر میشود که اعتبار محور مقاومت را افزایش داده و نقش منطقهای آن را تقویت میکند.
نمونههای واقعی از واکنشها
-
- یمن: محاصره آمریکایی-سعودی به همبستگی گسترده مردمی در داخل و خارج یمن منجر شده است. کمپینهای حمایتی از مردم یمن در رسانهها و شبکههای اجتماعی ظهور کرده و پوشش جعلی رسانههای غربی درباره فاجعه انسانی را افشا کرده است.
-
- سوریه: با وجود محاصره و تحریمها، دولت سوریه و متحدانش توانستهاند خطوط ارتباط منطقهای و بینالمللی را حفظ کنند و از طریق رسانههای بینالمللی جایگزین، دروغهای آمریکا را افشا کنند که این امر فشاری بر سیاستهای غربی ایجاد کرده است.
-
- لبنان و فلسطین: جنبشهای مقاومت توانستهاند کمپینهای رسانهای آمریکا علیه خود را به فرصتی برای جلب همبستگی عربی و بینالمللی تبدیل کنند و دوگانگی معیارهای آمریکا را در مجامع رسانهای و دیپلماتیک افشا کنند.
نتیجه عملی
دوگانگی معیارهای آمریکا نهتنها محور مقاومت را نشکسته، بلکه اغلب وحدت داخلی و ائتلافهای منطقهای را تقویت کرده و شکنندگی گفتمان حقوق بشری آمریکا را در صحنه جهانی آشکار ساخته است. سیاست آمریکا، با وجود قدرت اقتصادی و نظامیاش، با چالش مداوم آگاهی ملتهای محور مقاومت و متحدانشان مواجه است که هرگونه گفتمان آمریکایی درباره حقوق بشر را به تبلیغاتی توخالی تبدیل میکند که برای دستیابی به اهداف استراتژیک به کار میرود و نه ارزشی اخلاقی واقعی.
5. ارزیابی استراتژیک دروغ حقوق بشر آمریکا
پایه استراتژیک گفتمان حقوق بشری آمریکا
حقوق بشر برای ایالات متحده نه صرفاً ارزشی اخلاقی، بلکه ابزاری استراتژیک برای دستیابی به سلطه بینالمللی است: