میان لاریجانی، شیخ قاسم و بارک: لبنان به سوی آیندهای مقاوم یا تلههای خارجی؟

نجاح محمدعلی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه:
لبنان با چالشهای فزایندهای مواجه است که در آن نقش مقاومت لبنان، به نمایندگی حزبالله، بهعنوان عنصری اساسی در حفظ حاکمیت کشور و مقابله با تهدیدات خارجی برجسته میشود. در روزهای اخیر، صحنه لبنان شاهد تحولات تعیینکنندهای بوده است؛ از تصمیم دولت لبنان برای تأیید “سند آمریکایی” که به ارتش مهلتی برای تدوین طرحی در مورد سلاح مقاومت میدهد، تا بازدیدهای دیپلماتیک و اظهاراتی که عمق حمایت منطقهای از مقاومت را نشان میدهد. این تحولات صرفاً رخدادهایی گذرا و غیرسازمانیافته نیستند، بلکه نقطه عطفی را تشکیل میدهند که هدف آن تضعیف پایداری لبنان در برابر فشارهای خارجی، بهویژه فشارهایی است که از سوی رژیم صهیونیستی و قدرتهای حامی آن، مانند ایالات متحده، اعمال میشود.
در این زمینه، حمایت ایران بهعنوان عاملی برای ثبات و همبستگی مطرح است. دکتر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، در سفر اخیر خود به لبنان، بر تعهد کامل ایران به حمایت از لبنان و مقاومت تأکید کرد و اظهار داشت که هرگونه تصمیمات دولتی باید با مشورت مقاومت انجام شود تا وحدت ملی حفظ گردد. این حمایت ایران تازگی ندارد، بلکه ادامهای است بر تاریخچهای طولانی از همکاری که به تقویت تواناییهای مقاومت در مقابله با اشغال کمک کرده و به کشورهای دیگر منطقه، مانند عراق، نیز گسترش یافته است. در عراق، نیروهای مقاومت، مانند حشد شعبی، در شکست تروریسم و تقویت حاکمیت ملی نقش داشتند و الگویی مثبت ارائه کردند که لبنان میتواند در مواجهه با چالشهای مشابه از آن بهره ببرد.
از سوی دیگر، شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله، در مراسم اربعین امام حسین (علیه السلام) در بعلبک، اظهارات قاطعی ایراد کرد و هرگونه تلاش برای خلع سلاح مقاومت بدون چارچوب ملی فراگیر را به شدت رد کرد. او اعلام کرد که مقاومت کاملاً آماده است تا برای دفاع از مقاومت و حاکمیت لبنان، نبردی کربلایی به راه اندازد. در عین حال، شیخ قاسم بر آمادگی برای گفتوگو درباره استراتژی دفاعی ملی تأکید کرد، به شرطی که این گفتوگو پس از خروج کامل رژیم صهیونیستی از اراضی اشغالی لبنان، مانند مزارع شبعا و تپههای کفرشوبا، و توقف تجاوزات مکرر آن به لبنان انجام شود.
این اظهارات نشاندهنده عمق آگاهی استراتژیک حزبالله است که طی سالها توانایی خود را در حفاظت از لبنان در برابر تهاجمات صهیونیستی اثبات کرده است، مانند جنگ تموز 2006 که مقاومت در آن پیروزی تاریخیای به دست آورد که جهان را شگفتزده کرد و اشغالگر را وادار به عقبنشینی نمود. در اینجا، حمایت ایران بهعنوان ستونی اساسی برجسته میشود، زیرا به ساخت تواناییهای دفاعی پیشرفته نهتنها در لبنان، بلکه در عراق نیز کمک کرده است، جایی که نیروهای مقاومت نقش تعیینکنندهای در آزادسازی اراضی از تروریستها ایفا کردند و شبکه همبستگی منطقهای را در برابر تهدیدات مشترک تقویت نمودند.
اما سفر فرستاده آمریکایی، تام بارک، که همراه با دیپلمات مورگان اورتگاس بود، رویکرد متفاوتی داشت. بارک از آنچه “فضای مثبت” نامید سخن گفت و خواستار اقدامی از سوی رژیم صهیونیستی در ازای تصمیم دولت لبنان شد، و به اهمیت گفتوگو برای رسیدن به توافقی جامع که به “صلح” منجر شود اشاره کرد، در حالی که به نقش ایران در این زمینه نیز اشاره داشت. اما این سفر سؤالاتی درباره نیات واقعی ایجاد میکند، زیرا فشارهای آمریکایی اغلب با هدف تضعیف مقاومت اعمال میشود، در حالی که رژیم صهیونیستی به تجاوزات خود بدون پاسخگویی ادامه میدهد.
با این حال، این تحولات میتواند فرصتی برای لبنان باشد تا موضع خود را تقویت کند، بهویژه با حمایت ایران که حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی ارائه میدهد، همانطور که در عراق کمکهای ایران به بازسازی زیرساختها پس از شکست تروریسم کمک کرد و الگویی برای چگونگی مقابله با فشارهای خارجی بدون چشمپوشی از حقوق ملی ارائه داد.
این تحولات، لبنان را در مرحلهای حساس قرار داده است تا موضوع سلاح مقاومت را که سپری ملی در برابر اشغال صهیونیستی است، و همچنین توقف تجاوزات مکرر به اراضی لبنان را مدیریت کند. احتمالات و سناریوهای مورد انتظار در هفتههای آینده چیست؟ و اوضاع لبنان، بهویژه با حمایت قوی منطقهای از ایران و عراق، به کدام سو میرود؟
با توجه به این تحولات و مواضع داخلی و خارجی، میتوان چندین سناریو را تصور کرد، با تمرکز بر آنهایی که نقش مقاومت را تقویت کرده و وحدت ملی را حفظ میکنند:
نخست: ارتش لبنان طرح عملی واقعبینانهای تدوین میکند که توازنهای سیاسی داخلی را در نظر میگیرد و تأکید میکند که خلع سلاح مقاومت نمیتواند با زور انجام شود، بلکه نیازمند توافقی سیاسی فراگیر است. این طرح باید با خروج رژیم صهیونیستی از اراضی اشغالی، توقف تجاوزات آن و تضمین عدم تکرار آن مرتبط باشد، که لبنان را از بحرانهای احتمالی در پروندههای منطقهای، چه لبنانی، سوری یا فلسطینی، نجات میدهد. این سناریو حمایت ایران را تقویت میکند، که مقاومت را عنصری اساسی برای ثبات میداند، همانطور که در عراق نیروهای مقاومت به ساخت ارتش ملی قدرتمند کمک کردند.
دوم: در صورت عدم توافق، ارتش ممکن است کابینه را به اتخاذ تصمیمی قاطع برای خلع سلاح با زور دعوت کند، که کشور را در بحران سیاسی، امنیتی و نظامی بزرگی فرو میبرد و ممکن است از سوی نیروهای خارجی مانند رژیم صهیونیستی و ایالات متحده برای برانگیختن فتنه داخلی بهرهبرداری شود. اما این سناریو با توجه به پایداری مقاومت و حمایت ایران، که توانایی خود را در حمایت از متحدان نشان داده، بعید به نظر میرسد، همانطور که در عراق نیروهای مقاومت با تلاشهای مشابه برای تجزیه مقابله کرده و قویتر ظاهر شدند.
سوم: فرماندهی ارتش و دولت هر طرح خلع سلاحی را به خروج رژیم صهیونیستی از اراضی اشغالی، توقف تجاوزات، آزادی اسرا و آغاز بازسازی مرتبط میکنند، همچنین توافقی با سوریه درباره مرزها. این امر به لبنان فرصتی برای توافق داخلی میدهد که با نقش ایران در تسهیل گفتوگوهای منطقهای حمایت میشود، همانطور که در عراق مذاکرات ایران به تقویت وحدت ملی در برابر تهدیدات خارجی کمک کرد.
چهارم: اگر طرح با خواستههای رژیم صهیونیستی و آمریکا همخوانی نداشته باشد، ممکن است تشدید میدانی از سوی اشغالگر بازگردد و همه احتمالات را باز کند. اما این امر نقش مقاومت را که آمادگی خود را اثبات کرده، تقویت میکند، با حمایت ایران که به عراق نیز گسترش یافته، جایی که نیروهای مقاومت تواناییهای دفاعی پیشرفتهای در برابر تهاجمات ایجاد کردند.
در میان این تحولات، مهمترین نکته این است که لبنان – رئیسجمهور، دولت، ارتش، مردم و مقاومت – بتواند از تلههای خارجی که به دنبال بازگرداندن فتنههای داخلی هستند، مانند قتلعامهای سپتامبر سیاه در اردن در سال ۱۹۷۰ یا جنگ داخلی لبنان در سال ۱۹۷۵، عبور کند. با حمایت ایران، لبنان میتواند این چالشها را پشت سر بگذارد و کشوری قوی و مقاوم در برابر اشغال و متحد در داخل بسازد.
آیا آگاهی ملی پیروز خواهد شد یا به تونل تاریک بازمیگردیم؟ شرطبندی روی مقاومت و متحدان منطقهای قویتر به نظر میرسد.