واحد سیاسی

جولانی و هرتسل: یک پروژه، با نقاب‌های متفاوت

✍️نجاح محمد علی، روزنامه‌نگار محقق در امور ایران و منطقه:

 

هرگاه کسی را دیدی که خواهان انحلال گروه‌های مقاومت فلسطینی، خلع سلاح انصارالله، پایان دادن به توانمندی حزب‌الله، و فروپاشی حشد شعبی و گروه‌های عراقی است، و همزمان از جولانی تصویرسازی مثبتی ارائه می‌دهد، دیگر نیازی به دقت و موشکافی نداری. این چهره‌ای دیگر از همان پروژه هرتسل است… اندیشه یکی‌ست و تنها نقاب‌ها تغییر می‌کنند؛ موضوع، فلسطین است.

 

پروژه صهیونیسم با تجزیه پایان نمی‌گیرد… بلکه از آن آغاز می‌شود

 

تنش‌های جنوب سوریه پایان ماجرا نیست، آغازی‌ست برای روندی تازه. نه شورشی مقطعی‌ست، نه بی‌نظمی‌ای پیش از توافق، بلکه گامی حساب‌شده در چارچوب پروژه‌ای قدیمی با نامی تازه: «دالان داوود».

رؤیای تئودور هرتسل، و پشتیبانان جهانی صهیونیسم، فراتر از ایجاد دولتی در ساحل مدیترانه بود. هدف، «اسرائیل» در مرزهای ساختگی کنونی نبود؛ «اسرائیل بزرگ» بود، از نیل تا فرات، بر خرابه‌های دولت‌های عربی فروپاشیده، در میان ملت‌هایی از هم‌گسیخته و گرفتار نزاع‌های فرقه‌ای و درگیری‌های داخلی.

هرتسل در یادداشت‌هایش چیزی نوشت که از مرزهای تخیل سیاسی نیز فراتر می‌رفت: سوریه، عراق و حتی حجاز را جزو میدان‌های نفوذ احتمالی پروژه صهیونیسم می‌دانست؛ به شرطی که زمینه از دو مسیر آماده شود:

 

۱. فروپاشی هویت‌های دینی و قومی ملت‌ها

۲. خلع سلاح امت مقاوم، با ایجاد ساختارهای جایگزینی که دشمنی‌ای با رژیم نداشته باشند و ایران، حزب‌الله و انصارالله و حشد شعبی را «دشمن» تلقی کرده و هدف قرار دهند.

 

امروز شاهد تحقق عینی همین طرح هستیم:

• از جولان تا سویدا

• از سویدا تا دیرالزور

• از شرق فرات تا کرکوک…

نقشه‌ها بر اساس رؤیای هرتسل بازطراحی می‌شوند؛ اما این بار نه با شعار مقابله با صهیونیسم، که با بهانه دشمنی با ایران.

 

جولانی… یک کارکرد است، نه یک فرد

 

در این میدان، نمی‌توان جولانی را صرفاً یک گروه تروریستی دید. او ابزار مهندسی ذهن‌هاست برای بازتعریف دشمن در ذهن توده‌ها. در سویدا می‌کشد، به جنگ با هر گروه مقاوم می‌رود، اما در رسانه‌ها با ادبیاتی از «میهن‌دوستی» و «آزادی» ظاهر می‌شود. در حالی‌که گردانندگان پشت پرده‌اش، در حال گشودن «دالان صهیونیستی» از جولان به شرق سوریه‌اند.

 

وظایف اصلی‌اش چیست؟

 

• معرفی ایران به‌عنوان دشمنی مذهبی

• تبلیغ حزب‌الله به‌عنوان تهدید داخلی

• شیطنت‌سازی حشد شعبی به‌عنوان نیروی فرامرزی

• و از همه مهم‌تر: منحرف‌کردن قطب‌نمای ذهن‌ها از رژیم صهیونیستی

 

در این نقطه، شبکه‌های فرقه‌گرای عربی از ریاض تا دوحه، آنکارا، اربیل و بغداد وارد کارزار شدند؛ برای ترویج این گفتمان، از مزدوران فکری و دینی بهره گرفتند، و فراموش کردند که جولانی در خشونت علیه غیرنظامیان دروزی، از ماشین جنگی صهیونیست‌ها در غزه نیز سبعانه‌تر عمل کرده است.

 

پروژه داوود: وقتی مسیر به خنجری در قلب مقاومت بدل می‌شود

 

«دالان داوود» در ظاهر، یک مسیر لجستیکی میان بخش‌هایی از سوریه و فلسطین است. اما در واقع، طرحی برای اتصال جنوب دروزی به شرق فرات کُردی‌ست، به‌منظور ایجاد کمربندی پیرامون دمشق، که ارتباط آن را با محور مقاومت، به‌ویژه ایران و لبنان، قطع کند.

این پروژه قدمتی دیرینه دارد و ریشه‌های آن در تفکرات ژئوپلیتیکی صهیونیسم پیش از تأسیس رژیم کاشته شده بود. هرتسل نقشه‌ای در سر داشت که تنها به فلسطین قانع نبود؛ او سوریه، عراق و تا خلیج فارس را در میدان بلعیدن اسرائیل بزرگ می‌دید.

اما مشکلی بزرگ پیش‌روی‌شان قرار گرفت: آنها ابزارهای اعتقادی خود را درست تربیت نکردند.

• به نسل تکفیری نگفتند که دشمن واقعی، رژیم صهیونیستی‌ست.

• در ذهن او کاشتند که دشمن، شیعه است.

• و نتیجه؟ هیولایی که ساخته بودند، از قفس فرمان‌برداری خارج شد و دیگر به‌آسانی مهار نمی‌شود.

 

حتی بسیاری از نیروهای استخدام‌شده‌شان، به‌جای اجرای برنامه‌های صهیونیستی، راهی مقابله مستقیم با رژیم در جولان می‌شوند؛ چون دشمنی عمومی با هر مخالف خود دارند، حتی با «اسرائیل»!

 

آتشی که افروخته‌اند، دامان خودشان را خواهد گرفت

 

در لحظات شکست، صهیونیست‌ها هرگز به بازنگری در نقشه‌های خود روی نمی‌آورند؛ در عوض، ابزارهای مصرف‌شده‌شان را قربانی می‌کنند.

و این سرنوشتی‌ست که در انتظار ترکیه و عربستان است؛ کشورهایی که گمان می‌کردند با حمایت از گروه‌های مسلح در سوریه، نفوذ راهبردی خواهند یافت. اما نتیجه چه شد؟

• ابزارهایشان از کنترل خارج شده‌اند،

• جنوب سوریه در حال انفجار است،

• و جولانی، دست‌کم در ظاهر، دیگر فرمان‌بردار نیست.

 

با فروپاشی این ابزارها، پروژه صهیونیسم به‌دنبال نسخه جایگزین می‌گردد: جنگ‌های قبیله‌ای، انفجارهای موضعی، دامن‌زدن به تعصبات مذهبی و فرقه‌ای.

و این تهدید، منحصر به سوریه نیست؛ خطری فراگیر است که تمامی بازیگران این پروژه را از آنکارا گرفته تا ریاض در بر می‌گیرد. 

 

معادله روشن است:

تا وقتی ایران سقوط نکند، باید جبهه داخلی کشورهایی که پروژه را تسهیل کرده‌اند، منفجر شود.

و این همان چیزی‌ست که آغاز شده است.

«اسرائیل بزرگ» در فلسطین تاریخی جای ندارد… بلکه از نیویورک مدیریت می‌شود

 

اکنون وقت آن رسیده که مفاهیم را بازتعریف کنیم:

نبرد فقط با «اسرائیل کوچک» نیست؛ بلکه با یک سامانه استعمار جهانی‌ست.

 

🔴 رژیم صهیونیستی تنها یک پایگاه نظامی‌ست؛

 

اما اتاق فرماندهی در:

• واشنگتن (تصمیمات سیاسی و نظامی)

• لندن (رسانه و امنیت نرم)

• پاریس (مهندسی فرهنگی و سیاسی)

• نیویورک (بانک‌ها و لابی‌ها)

این است صهیونیسم واقعی؛ همان پروژه‌ای که از ۴۶ سال پیش، از روز پیروزی انقلاب اسلامی، در پی درهم شکستن ایران بوده است.

زیرا می‌دانند که ایران، در مرزهای جغرافیایی یک کشور محدود نمی‌شود. ایران یک طرح مقاومت است، با نفس بلند و پشتوانه‌ای مردمی، نظامی و اعتقادی که از مرزهای افغانستان تا سواحل فلسطین امتداد دارد.

 

ایران، الگو را شکست؛

خاورمیانه جدید را ناکام گذاشت؛

و دشمن را از نو تعریف کرد.

از این رو، همیشه هدف نخست همه طرح‌هایی‌ست که به‌نام جنگ نرم، یا ترور، یا «تسویه» و «اصلاح» دنبال می‌شود.

 

و در پایان…

 

آنچه امروز در جنوب سوریه جریان دارد، نه صرفاً یک اتفاق محلی‌ست و نه نزاعی محدود به اختلافات مذهبی. این رخداد، در امتداد مستقیم نبردی بنیادین میان دو طرح کلان قرار دارد؛ نبردی که هستی سیاسی منطقه و مسیر آینده آن را رقم می‌زند: از یک سو، پروژه‌ای که ریشه در مقاومت و استقلال دارد، و از سوی دیگر، طرحی که به‌دنبال مهندسی مجدد خاورمیانه بر پایه منافع رژیم صهیونیستی و حامیان غربی‌اش است.

• پروژه صهیونیسم که با هرتسل آغاز شد و در اتاق‌های تاریک غرب ادامه یافت

• و پروژه مقاومت که از قم تا غزه، از ضاحیه تا بغداد گسترده است

و در میان این دو پروژه… نقاب‌ها فرو می‌ریزند.

 

جولانی دیگر دشمنی رو در رو محسوب نمی‌شود؛ اکنون به مهره‌ای سوخته تبدیل شده که تنها نقش آن، خدمت به سناریوهای پنهان و پروژه‌های بزرگ‌تر است.

و رژیم صهیونیستی، تنها یک ارتش معمولی نیست؛ سامانه‌ای سازمان‌یافته است برای ویرانی همه‌جانبه زمین، ذهن و هویت انسان. 

و پرسش اینجاست:

آیا فقط با «اسرائیل کوچک» در فلسطین تاریخی مواجهیم؟

یا باید «اسرائیل بزرگ» را در واشنگتن به محاصره درآوریم، پیش از آن‌که حلقه‌اش را بر گردن‌مان کامل کند؟

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا