پس از دمشق: چه کسی فهمید و چه کسی راه را گم کرد؟
«همه بدانند قضایا اینگونه باقی نخواهد ماند که گروهی بیایند در دمشق و به خانههای مردم تعرض کنند و رژیم صهیونی هم با بمباران و توپ و تانک پیشروی کند». حضرت امام خامنه اى

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه:
در سوریه، رقابت سیاسی منطقهای با شتابی فزاینده ادامه دارد و درهمتنیدگی منافع بینالمللی، تشخیص حق از باطل را دشوار کرده است. با این حال، ایران به عنوان کشوری استثنایی، راهبردی متفاوت را دنبال کرده که با تحولات ژئوپلیتیکی عظیم مقابله کرده است؛ بهویژه در دوران پس از سقوط دمشق در اواخر سال گذشته میلادی.
در میان این فضای مهآلود، امام و رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله سید علی خامنهای، نه تنها بهعنوان ناظری بصیر، بلکه همچون معمار نبوءهای راهبردی ظاهر میشود که فراتر از رویدادها، پیامدها را از پیش درک و تحلیل کرده بود.
در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۳ (یازدهم دسامبر ۲۰۲۴) رهبر انقلاب اسلامی سخنرانی تاریخیای ایراد کردند تنها سه روز پس از سقوط رسمی حکومت سوریه به رهبری بشار اسد، و فرمودند:
«همه بدانند قضایا اینگونه باقی نخواهد ماند که گروهی بیایند در دمشق و به خانههای مردم تعرض کنند و رژیم صهیونی هم با بمباران و توپ و تانک پیشروی کند. قطعاً جوانان غیور سوری بهپا خواهند خاست و با ایستادگی و حتی دادن تلفات، به این وضع فائق خواهند آمد، همچنانکه جوانان غیور عراق پس از اشغال آن به دست آمریکا، با کمک و سازماندهی و فرماندهی شهید عزیز ما توانستند دشمن را از خانه و خیابانهای خود بیرون کنند. البته این کار در سوریه ممکن است زمان طولانی ببرد اما نتیجه، حتمی و قطعی است.…»
این کلمات که تحلیلی عمیق را در خود نهفته دارند، تنها هشدار لحظهای نبودند، بلکه نقشه راهی بودند برای مقابله با توطئههای خطرناکی که در پشت پرده برای سوریهی پس از اسد در جریان است؛ همچنین تلاشی برای نجات محور مقاومت از سناریوهای بینالمللی.
رهبر انقلاب همچنین تأکید کردند: «آنچه در سوریه رخ داد، حاصل طرحی آمریکایی و صهیونیستی بود. جبهه مقاومت آمریکا را از منطقه بیرون خواهد کرد و ریشههای صهیونیسم را برخواهد کند».
رهبر انقلاب اهداف مهاجمانی را که از شمال و جنوب دنبال تصرف سرزمینهای سوریه هستند، متفاوت خواندند و افزودند: در این میان آمریکا دنبال محکم کردن جای پای خود است اما زمان نشان خواهد داد که هیچ یک، به اهداف خود نمیرسند و بدون شک مناطق تصرفشده سوریه بدست جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد.
ایشان در ترسیم روند تحولات آتی منطقه با تأکید بر اینکه آمریکا به توفیق الهی بدست جبهه مقاومت از منطقه اخراج خواهد شد، گفتند: عوامل استکبار خیال میکنند جبهه مقاومت بعد از سقوط دولت سوریه که طرفدار مقاومت بود، ضعیف شده است اما سخت در اشتباهند؛ چرا که اصولاً درک درستی از مقاومت و جبهه مقاومت ندارند.
حضرت آیتالله خامنهای مقاومت را نه یک سختافزارِ قابل شکستن و فرو ریختن، بلکه یک ایمان، تفکر، مکتب اعتقادی و تصمیم قلبی خواندند و افزودند: به همین علت، مقاومت با فشارها قویتر میشود و انگیزه افراد و عناصر آن با دیدن خباثتها، شدیدتر و دامنه آن گستردهتر خواهد شد.
ایشان همچنین در تبیین دلایل حضور ایران در سوریه و عراق در دوران داعش، تصریح کردند که این حضور، پاسخی راهبردی به تهدیدات خارجی بود که هدفشان فروپاشی محور مقاومت بود.
هشدار راهبردی نسبت به آنچه برای سوریه و محور مقاومت تدارک دیده شده است:
این هشدار راهبردی از سوی رهبر انقلاب، مستقیماً با طرحهایی مرتبط است که اکنون در سایهها علیه سوریه و محور مقاومت طراحی میشود. طرحهایی برنامهریزیشده در کار است تا سوریه را بهسوی جنگ مستقیم با حزبالله در لبنان سوق دهند، در چارچوب طرحی منطقهای با حمایت یک کشور شناختهشده که با مقاومت لبنان، دشمنی ایدئولوژیک و نظامی دارد و روابطی مستحکم با رژیم صهیونیستیِ کودککش برقرار کرده است.
این پروژه، که اهداف آن پنهان نیست، در پی تحقق دو هدف اصلی است:
۱. تضعیف محور مقاومت از طریق شعلهور ساختن جبهههای جدید،
۲. فراهمسازی زمینه برای سلطه غیرمستقیم بر منطقه با استفاده از مزدوران محلی.
شاهدی بر این ادعا، آن چیزی است که از احمد شرع در سفرش به باکو خواسته شد؛ به او پیشنهاد شد که بدون نبرد وارد سویداء شود تا از آنجا مسیر ایدئولوژیکی بهسوی مرزهای لبنان گشوده شود، با هدف آغاز نبردی علیه حزبالله تحت شعار «آزادسازی تصمیم لبنان از نمایندگان ایران».
اما این طرح با شکست مواجه شد؛ زیرا ابومحمد جولانی، چهرهای که بهعنوان نماینده «سوریه جدید» معرفی شده بود، نتوانست آن را اجرا کند. همچنین مشخص شد که احمد شرع نیز توان کافی برای ایفا کردن نقشی را که حامیان از او انتظار داشتند، نداشت.
جلسات محرمانه و ناکامی عوامل میدانی:
نشستی که در باکو با حضور چهرههای برجسته اطلاعاتی ـ یکی از آنان نماینده رژیم صهیونیستی بود ـ برگزار شد، جزئیاتی از این طرح شکستخورده را فاش کرد. افرادی مانند جولانی و شرع که با آنها هماهنگیهایی صورت گرفته بود، در عمل، کنترلی بر زمین نداشتند و همین مسئله موجب شد حامیان، ابزارهای خود را بازنگری کنند.
زمانیکه برخی از جنگجویان جولانی از طرح ازپیشتعیینشده منحرف شدند و تمرد کردند، واکنش صهیونیستی فوری بود: حملاتی هوایی دقیق برای تنبیه هر فردی که از ایفای نقش خود سرباز زده بود.
این واکنش نشان میدهد که رژیم صهیونیستی هیچ علاقهای به شکلگیری نظامی پایدار در دمشق ندارد و هدفش سوریهای ازهمگسیخته و ناپایدار است؛ کشوری گرفتار در بحرانهایی مداوم که به نیابت با حزبالله و متحدان ایران درگیر شود، تا فضای هرجومرج مستمر، منافع توسعهطلبانه صهیونیستها را تأمین کند و با پشتیبانی مستقیم ایالات متحده، که طراح اصلی این بحرانهای مصنوعی است، ادامه یابد
تحلیل واقعیت پس از نبوءه و نقش محور مقاومت:
اکنون بهروشنی میتوان گفت که آنچه پس از سخنرانی امام خامنهای رخ داد، صحت دیدگاه ایشان و استواری محور مقاومت را اثبات کرد.
جولانی، که بهعنوان نماد «سوریه نوین» تبلیغ میشد، اکنون به هدف حملات هوایی از یافای اشغالی تبدیل شده است، همانگونه که کاخ ریاستجمهوری، ستاد کل ارتش و وزارت دفاع نیز هدف قرار گرفتند.
این دگرگونی، حقیقتی را آشکار میکند: رژیم صهیونیستی به هیچ شریکی اعتماد ندارد، حتی اگر آن شریک، ابزار دست خودش باشد، و اجازه تثبیت هیچ حکومتی را که تحت کنترل مستقیمش نباشد، نمیدهد.
شادی زودهنگام کسانی که از سقوط دمشق حمایت کردند ـ از امیر محترم قطر که تصور میکرد سرمایهگذاری رسانهای برایش نفوذ میآورد، تا رئیس جمهور ترکیه آقاى اردوغان که در رؤیای توسعه نفوذش بود، و جناب أمیر محمد بن سلمان که این واقعه را فرصتی برای انتقام میدید ـ همگی به ناامیدی انجامید، زیرا مشخص شد که کنترل واقعی در دستان رژیم صهیونیستی باقی مانده، آن هم با پشتیبانی سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا.
در مقابل، ایران و محور آن، به رهبری حزبالله و نیروهای همپیمان در عراق و لبنان، ثابت کردند که پایداری، پاسخ شایسته است؛ آنهم با پشتوانه سخنان رهبر معظم انقلاب پس از تجاوز صهیو-آمریکایی به ایران که بر دفاع از حاکمیت تأکید کردند و قاطعانه هرگونه سازش که منجر به عقبنشینی از مقاومت شود را رد نمودند.
چه کسی حقیقت را درک کرد و چه کسی گمراه شد؟ هشداری به مروجان عادیسازی:
رهبر انقلاب اسلامی، با دیدگاهی ژرف، سقوط دمشق را پایان محور مقاومت ندانستند و آن را دگرگونیای ارزیابی کردند که با ایستادگی و اتحاد میتوان در برابر آن ایستاد و مسیر آینده را رقم زد.
با این حال، افرادی در داخل و خارج ایران، در عراق و فراتر از آن، در لبنان و دیگر نقاط، بهاشتباه تصور میکنند که عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، راهحل جادویی مشکلاتشان است.
این افراد که از «طلوعی نو» یا «انقلابی سوم» سخن میگویند، اما توضیح نمیدهند چرا این پروژهها در پایتختهای عادیسازی و تحت نظر دستگاههای اطلاعاتی صهیونیستها طراحی میشود، راه را گم کردهاند و به ابزارهایی در دست آمریکا و رژیم جعلی صهیونیستی تبدیل شدهاند؛ رژیمی که این بحرانها را برای متزلزل ساختن ثبات امت اسلامی خلق میکند.
برخی از عراقیهایی که دشمنی با ایران را با حمایت از رژیم صهیونیستی خلط کردهاند، و برخی گروهها در لبنان که عادیسازی را جایگزینی برای مقاومت تصور کردهاند، اکنون با شکست سنگینی روبهرو شدهاند؛ چرا که تجربه نشان داده، تکیه بر رژیم صهیونیستی چیزی جز خواری و هرجومرج به بار نمیآورد.
در مقابل، ایران و محور مقاومت باقی ماندهاند بهعنوان نماد پایداری، متکی بر دیدگاه رهبر انقلاب که مقاومت را تنها راه بازپسگیری عزت و مقابله با پروژه صهیو-آمریکایی میدانند.
در وضعیت کنونی، سوریه امروز آیینهای است که نشان میدهد چه کسی پیشگویی امام خامنهای را درک کرد و چه کسی گمراه شد.
جولانی و حامیانش اکنون گواهی زندهاند بر شکست طرحهای صهیونیستی و آمریکایی، در حالیکه ایران و محور مقاومت در سوریه، عراق و لبنان، آینده را بر پایهی ایستادگی و مقاومت بنا میکنند.
پیام روشن است: آنکه در کنار مقاومت ایستاده، میماند و استوار میماند؛ و آنکه مروج عادیسازی یا هرجومرج است، زیر چکمههای جاهطلبیهای صهیونیستی که با حمایت سیاستهای ویرانگر آمریکایی تغذیه میشود، لگدمال خواهد شد.
و این هشداری است به هر آنکس که به عادیسازی بهعنوان راهحل دل بسته است: تاریخ ثابت کرده که تکیه بر رژیم جعلی، جز شکست و ویرانی در پی ندارد، و این در حالی است که مقاومت، همچنان مشعل امید امت اسلامی باقی مانده است.