رسانه مقاومتی و مقابله با عادیسازی: آنچه بیانیههای رسمی نمیتوانند انجام دهند

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه:
عادیسازی رسانهای رویکردی است که برخی از سکوهای رسانهای عربی، اعم از مطبوعات مکتوب، صوتی، تصویری یا الکترونیکی، برای ترویج عادیسازی سیاسی از طریق تمرکز نظاممند بر حامیان آن و برجستهسازی آنها به کار میگیرند.
عادیسازی فرهنگی از اهمیت زیادی برای رژیم صهیونیستی برخوردار است، که بر نفوذ به جبهه فرهنگی و رسانهای از طریق نهادهای فرهنگی، هنری، رسانهای و دانشگاهی خود تمرکز دارد تا ایدئولوژی صهیونیستی را ترویج دهد، حقایق را تحریف کند و تصویر جنایتکارانه و نژادپرستانه رژیم صهیونیستی را تطهیر نماید. برخی از آثار هنری صهیونیستی که توسط کانالهای عربی تبلیغ شدهاند، در دستیابی به این هدف نقش داشتهاند.
سالهای اخیر نشان دادهاند که بیانیههای رسمی، هرچند متعدد یا تند باشند، ضعیفتر از آن هستند که بتوانند تأثیری واقعی در مسیر عادیسازی ایجاد کنند، بهویژه زمانی که از سوی نظامهایی صادر میشوند که ارادهای جز آنچه به آنها دیکته میشود، ندارند. اما رسانههای مردمی و مستقل، بهویژه رسانه مقاومتی، چیزی را در اختیار دارند که این نظامها فاقد آن هستند: توانایی تأثیرگذاری بر آگاهی، برانگیختن احساسات جمعی و اخلال در روایتهای دشمن.
اول: عادیسازی رسانهای… خطرناکترین وجه پروژه
عادیسازی رسانهای تنها به حضور شخصیتهای صهیونیستی در صفحههای نمایش عربی یا پوشش رویدادهای مشترک محدود نمیشود، بلکه پروژهای جامع است که هدف آن ایجاد فضایی روانی جدید است که رژیم اشغالگر را بهعنوان «همسایهای طبیعی» و شریکی مهم در «صلح و توسعه» بپذیرد. این طرح از تغییر واژگان آغاز میشود، بهطوری که کلماتی مانند «اشغال»، «دشمن» و «نَکبت» حذف شده و جای خود را به عباراتی مانند «دولت»، «شریک» و «طرف دیگر» میدهند.
مظاهر عادیسازی رسانهای در صحنه عربی
عادیسازی رسانهای در اشکال متعددی ظاهر میشود که مهمترین آنها به شرح زیر است:
عادیسازی در عملکرد رسانهای: برخی از روزنامهنگاران حامی عادیسازی دیگر از سفر به رژیم صهیونیستی یا حضور در کنار روزنامهنگاران صهیونیست در رسانههای غربی بدون هیچ شرمی ابایی ندارند.
خط ویراستاری حامی عادیسازی: برخی از روزنامهها و کانالهای تلویزیونی خط ویراستاریای را در پیش گرفتهاند که از عادیسازی حمایت میکند، نه بهصورت داوطلبانه، بلکه به دلیل ارتباط با نهادهای سیاسی که آشکارا یا در خفا از عادیسازی حمایت میکنند.
افراط در عادیسازی: برخی از رسانهگران تا آنجا پیش رفتهاند که شعارهایی مانند «همه ما اسرائیلی هستیم» را مطرح کرده و به ارتباط با رژیم صهیونیستی افتخار میکنند، حتی در اوج تجاوزات صهیونیستی علیه مردم فلسطین و لبنان، بهویژه پس از صدور حکم بازداشت نخستوزیر رژیم بهعنوان جنایتکار جنگی.
سفرهای عادیسازی رسانهگران عرب و مسلمان: این مظاهر تنها به سفر به رژیم صهیونیستی محدود نمیشود، بلکه به مواردی افراطی گسترش مییابد که به ارتباط با این رژیم افتخار میکنند. برخی از وبلاگنویسان و سیاستمداران عرب، بهویژه عراقیها، از رژیم صهیونیستی دفاع کرده و به ایران و همه اشکال مقاومت با روشهای آشکار و مبتذل حمله میکنند.
این عادیسازی نرم بسیار خطرناکتر از بیانیههای رسمی است، زیرا عمق فرهنگی ملتها را هدف قرار میدهد و از طریق تکرار، نفوذ عاطفی و محتوای پنهان، ذهنیت جمعی را بازسازی میکند.
دوم: آنچه بیانیههای رسمی نمیتوانند انجام دهند
با وجود تمام بیانیههای رسمی که از سوی نهادهای عربی، از وزارتخانههای فرهنگ گرفته تا اتحادیههای حرفهای، علیه عادیسازی صادر شدهاند، این مواضع معمولاً روی کاغذ باقی میمانند و به سیاستهای واقعی یا کمپینهای آگاهیبخشی مؤثر ترجمه نمیشوند. دلیل آن ساده است: بسیاری از این نهادها به نظامهایی وابستهاند که بیشتر نگران روابط بینالمللی خود هستند تا آگاهی ملتهایشان.
بنابراین، بیانیهها یا اعلامیههای نمادین بهتنهایی کافی نیستند. نبرد علیه عادیسازی، نبردی طولانیمدت برای آگاهی است که با بیانیهای خشمگین یا محکومیتی محتاطانه به نتیجه نمیرسد.
سوم: رسانه مقاومتی بهعنوان خط مقدم مقابله
اینجاست که نقش رسانه مقاومتی، چه از طریق کانالهای تلویزیونی، سکوهای دیجیتال یا محتوای آگاهیبخش در شبکههای اجتماعی، پررنگ میشود. این رسانه میتواند:
افشای روایت عادیسازی: از طریق برنامههای گفتوگو، تحقیقات و مستندها، میتوان روابط مخفی، امتیازات سیاسی و معاملات اقتصادی انجامشده تحت پوشش «صلح» را افشا کرد و تأثیرات مخرب آنها بر قضیه فلسطین و سایر ملتهای عربی را روشن ساخت.
هدایت مجدد قطبنما: تمرکز بر محور مقاومت بهعنوان ابزاری عملی، نه صرفاً یک گفتمان دفاعی، افق جدیدی را پیش روی ملتها، بهویژه جوانانی که هدف سکوهای تفریحی و فرهنگی عادیسازی قرار دارند، باز میکند.
بازتولید نمادهای مقاومت: در برابر ترویج نمادهای «صلح» جعلی، رسانه مقاومتی میتواند نمادهای ملی، دینی و انقلابی را که در برابر عادیسازی ایستادگی کردهاند، از متفکران، مجاهدان، شهدا و رهبرانی که بهای مواضع خود را پرداختهاند، احیا کند.
تولید محتوای مقاومتی متنوع: از ترانههای ملی گرفته تا انیمیشنها، داستانهای مصور و ویدیوهای کوتاه آگاهیبخش در TikTok، نبرد امروز بر سر «ترند» است، نه صفحات روزنامهها. کسی که قلب و ذهن مخاطبان را به دست آورد، پیروز است.
چهارم: مقابله از زبان آغاز میشود
یکی از مهمترین سلاحهای رسانه مقاومتی در برابر عادیسازی، زبان است. باید به استفاده از واژگان مقاومت ادامه دهیم: رژیم صهیونیستی، اشغال، عادیسازی خیانتآمیز، نَکبت، انتفاضه، اسرا، آزادی… هر تلاشی برای تضعیف این واژگان و جایگزینی آنها با عبارات نرم مانند «طرف اسرائیلی»، «بحران فلسطینی» یا «مسئله اسرائیلی»، بخشی از فرآیند عادیسازی ذهنی است.
پنجم: چگونه رسانه را به سلاحی مؤثر در برابر عادیسازی تبدیل کنیم؟
حمایت از سکوهای آزاد و مستقل: چالش اصلی پیش روی سکوهای رسانهای مستقل و مخالف عادیسازی، تأمین مالی است. برای غلبه بر این چالش، میتوان کمپینهای جمعسپاری (Crowdfunding) از طریق سکوهای دیجیتال معتبر راهاندازی کرد که مخاطبان عرب و مسلمان حامی قضیه را هدف قرار میدهند.
همچنین، سازمانهای مدنی و انجمنهای فرهنگی میتوانند صندوقهای حمایتی ویژهای برای این سکوها ایجاد کنند، با مکانیزمهای شفاف برای توزیع منابع. بهعنوان مثال، میتوان سکویی الکترونیکی برای جمعآوری کمکهای مالی جهت پوشش هزینههای تولید رسانهای، مانند ساخت مستند یا گزارشهای تحقیقاتی افشاکننده اقدامات عادیسازی، ایجاد کرد. علاوه بر این، تشویق به مدلهای اشتراک پولی برای حمایت از محتوای آزاد، مانند اشتراکهای ماهانه نمادین، میتواند مؤثر باشد.
تشکیل شبکه رسانهای عربی-اسلامی یکپارچه: ایجاد شبکهای رسانهای یکپارچه نیازمند هماهنگی بین رسانههای مستقل در کشورهای مختلف عربی و اسلامی است که در یک دیدگاه مشترک برای مقاومت در برابر عادیسازی شریک باشند. این امر میتواند از طریق تشکیل ائتلافی رسانهای شامل کانالهای تلویزیونی، وبسایتها و سکوهای شبکههای اجتماعی محقق شود که محتوای مشترکی مانند گزارشهای تصویری، مقالات تحلیلی و کمپینهای دیجیتال را تبادل میکند.
بهعنوان مثال، میتوان پایگاهی مشترک برای محتوای مخالف عادیسازی ایجاد کرد که به سکوهای عضو امکان استفاده از مواد تصویری و صوتی آماده را بدهد. همچنین، برگزاری همایشهای دورهای (حضوری یا مجازی) برای برنامهریزی کمپینهای مشترک و استفاده از فناوریهایی مانند پخش زنده در سکوهایی مانند یوتیوب یا اکس برای دسترسی به مخاطبان جهانی امکانپذیر است.
راهاندازی کمپینهای دورهای مخالف عادیسازی: سازماندهی کمپینهای رسانهای دورهای میتواند ابزاری قدرتمند برای بسیج افکار عمومی باشد. بهعنوان مثال: کمپین سالانه برای تحریم رسانههای عادیسازی: راهاندازی کمپینی با هشتگ یکپارچه (مانند #تحریم_رسانه_عادیسازی) که خواستار تحریم کانالها و سکوهایی است که عادیسازی را ترویج میدهند، همراه با انتشار فهرستهایی از این سکوها و مستندسازی اقدامات آنها از طریق گزارشهای تحقیقاتی.
کمپین احیای روز قدس: سازماندهی رویدادهای رسانهای سالانه شامل پخش برنامههای ویژه و تولید محتوای تصویری و مکتوب که بر قضیه فلسطین تمرکز دارد، با تأکید بر استفاده از شبکههای اجتماعی برای دسترسی به جوانان.
کمپین افشای سفیران عادیسازی فرهنگی: راهاندازی کمپینهای دیجیتال برای افشای نام شخصیتهای رسانهای و فرهنگی دخیل در عادیسازی، همراه با مستندسازی اقدامات آنها از طریق ویدیوهای کوتاه و پستهای تعاملی، با دقت در ارائه شواهد حرفهای برای جلوگیری از اتهامزنی غیرموجه.
آموزش رسانهگران جوان بر روایتهای جایگزین: برای تقویت توانمندیهای رسانهگران جوان، میتوان برنامههای آموزشی تخصصی برگزار کرد که بر ساخت روایت رسانهای مخالف عادیسازی تمرکز دارند. این برنامهها میتوانند شامل موارد زیر باشند:
کارگاههای فنی: آموزش جوانان برای استفاده از ابزارهای مدرن تولید محتوا، مانند نرمافزارهای ویرایش ویدیو (Adobe Premiere، Final Cut)، طراحی گرافیک و تولید پادکست.
آموزش روایتسازی: آموزش رسانهگران برای تدوین روایتهای رسانهای قوی که بر حقایق تاریخی و انسانی قضیه فلسطین تمرکز دارند، با تأکید بر زبانی تأثیرگذار که مخاطبان جهانی را هدف قرار میدهد.
استفاده از فناوریهای مدرن: آموزش جوانان برای استفاده از فناوریهای نوین در تحلیل دادههای رسانهای بدون افتادن در دام آنها، و تولید محتوای تعاملی مانند ویدیوهای کوتاه (Reels و TikTok) که نسل جوان را هدف قرار میدهند.
همکاریهای دانشگاهی: همکاری با دانشگاهها و مؤسسات رسانهای برای ارائه دورههای معتبر در روزنامهنگاری مقاومتی، با اعطای گواهینامههایی که جوانان را به فعالیت در این حوزه تشویق میکند.
اضافات عملیاتی:
ایجاد رصدخانه رسانهای: تأسیس رصدخانهای رسانهای مستقل که موارد عادیسازی رسانهای را رصد و مستند کند و گزارشهای دورهای منتشر نماید که این اقدامات را افشا میکند، با ارائه دادههای باز برای عموم و پژوهشگران.
همکاری با تأثیرگذاران: بهرهگیری از قدرت تأثیرگذاران شبکههای اجتماعی برای انتشار پیامهای مخالف عادیسازی، با تمرکز بر تولید محتوای جذاب مناسب برای مخاطبان جوان.
تولید محتوای چندزبانه: برای دسترسی به مخاطبان جهانی، میتوان محتوای مخالف عادیسازی را به زبانهایی مانند انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی ترجمه کرد تا دایره تأثیرگذاری فراتر از جهان عرب گسترش یابد.
با این گامهای عملی، رسانه میتواند به ابزاری قدرتمند برای مقابله با عادیسازی تبدیل شود، آگاهی عمومی را تقویت کند و به بسیج افکار عمومی علیه این اقدامات کمک نماید.
هیچ صدایی بالاتر از صدای آگاهی نیست
حاکم ممکن است عادیسازی کند، پارلمان ممکن است سکوت کند، و سکوها ممکن است خریداری شوند، اما ملتها خریدنی نیستند. مصر و اردن نمونههای بارزی از رد عادیسازی توسط ملتها هستند. اگر صدای رسانه مقاومتی با حمایت، برنامهریزی و حرفهایگری تقویت شود، از تمام بیانیهها و کانالهای رسمی عربی، از اقیانوس تا خلیج، قدرتمندتر خواهد بود. نبرد طولانی است، اما نبردی برای کرامت و هویت است. رسانه، وقتی در کنار حق باشد، قویترین سلاح است.