ایران روحالله … انقلابی ریشهدار و دولتی مقتدر

مجاهد الصریمى:
انقلاب اسلامی ایران در همه میدانهای زندگی ملت و تودههای مردمش، همچنان زنده و حاضر باقی مانده است، هرچند سالیان درازی از پیروزی آن گذشته باشد. راز این پایداری در حضور ذهنهای آگاه و مخلصی نهفته است که همواره حرکت انقلابی را دنبال کردهاند؛ گامبهگام آن را بررسی کردهاند، انگیزهها را سنجیدهاند، و در شیوه اجرای هر مأموریت دقیق شدهاند. این مسیر از احساس مسئولیتی برمیخیزد که بر دوش آنهاست: باقی ماندن در صحنه انقلاب با شعور، شور، تفکر خلاق و ارادهای راسخ.
آنان نه به راهحلهای نیمبند رضایت میدهند، نه با افتخارات گذشته مغرور میشوند، و نه به دستاوردهای فعلی دل خوش میکنند و به خواب رویاها فرو میروند. هیچگاه حرکتشان بیجهت نیست و هیچگاه از نقد عملکردها دست نمیکشند؛ چراکه نقد، ملاک سنجش میزان پایبندی به اصول روشی انقلاب است. از این رو، هرگز کسی را نخواهید یافت که ناتوانی را توجیه کند، یا برای کاستیها فلسفهسازی نماید، یا خطاها را ـ صرفنظر از مرتکب آنها ـ نادیده بگیرد.
زیرا هدف اصلی اندیشمندان و پیشگامان این انقلاب، یافتن بینش عملی متناسب با چارچوب نظری بوده است تا الگوی کاملی از تئوری و عمل برای انقلابیون ترسیم شود.
از سوی دیگر، آنان دریافتهاند که وظیفه انقلاب تنها در سرنگونی یک نظام و جایگزینی آن با نظامی دیگر خلاصه نمیشود؛ بلکه باید جایگزین، نمود بندگی خداوند متعال باشد. چراکه انقلاب اسلامی با الهام از قرآن کریم معتقد است: تنها بندگان خدا هستند که میتوانند طبیعت را بسازند و زندگی را سامان دهند؛ چراکه آنها تسلیم لذتها و زرق و برق دنیا نمیشوند.
این نخستین گام برای تحقق جامعه آرمانی است، جامعهای که رسیدن به کمال در آن بر عقل عملی مبتنی است؛ عقلی برگرفته از تعالیم وحی و حرکت پیامبران، که از مادیگرایی عبور کرده و به معنای واقعی انسانیت چنگ زده است؛ انسانیتی که تنها با پاسخ به ندای فطرت و تلاش مداوم برای تزکیه نفس حفظ میشود.
فراتر از این، انقلاب در ضمیر جمعی ملت خود این آگاهی را تقویت کرده است که تحقق جامعهای برآمده از وحی و آرمان پیامبران، تنها به زدودن ظلم و برپایی عدالت محدود نمیشود، بلکه مستلزم برنامهریزی برای تحقق عدالتی مبتنی بر آگاهی است؛ آگاهیای که میوه دانش حقیقی و برخاسته از نام پروردگار است.
همانگونه که نخستین آیه سوره علق میگوید: «اقرأ باسم ربک الذی خلق»، دانشی که حرکت علمی را تحت چارچوب ایمان هدایت میکند، و به تقوایی منجر میشود که نه ترسی جاهلانه، بلکه التزام به حدود الهی است. با این تقواست که مراتب انسانها سنجیده میشود، و نه با هیچ معیار دیگری.
و همه اینها مرهون رهبری مردی است که در رأس این انقلاب ایستاد و پروژهای کامل برای تشکیل دولت داشت؛ با اهدافی روشن و ابزارهایی سالم. با وجود هزاران شهیدی که برای تأسیس جمهوری اسلامی جان دادند، او هرگز به حمل سلاح فتوا نداد، بلکه مردم را به گل در دست گرفتن در برابر ارتش شاه دعوت کرد؛ کاری که موجب پیوستن شمار زیادی از نظامیان به صفوف انقلاب شد.
امروز انسان در برابر تاریخ ایستاده است تا مقایسه کند: ایران پیش از انقلاب کجا بود و امروز کجاست؟ و آیا امام واقعاً به وعدهاش عمل کرد و جمهوریای را ساخت که با چشم خود ببینیم؟
او با انقلابش به دولتی رسید که میخواست؛ فرهنگی مستقل، برآمده از قرآن و عاشورا، ارتشی مستقل و قدرتمند، دستاوردهایی علمی در سطوح گوناگون، و مردمسالاریای متناسب با فرهنگ ایرانی و وابستگی اسلامی و جغرافیاییاش که مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی را با هم جمع کرده است. همه دلایلی که امام برای انقلاب و برکناری شاه برشمرد، به موفقیتها و دستاوردهایی تبدیل شد که در آنها ایران به قدرت، توانایی و استقلال رسید؛ تا جایی که امروز کشوری مستقل است که هزاران حساب برایش باز میشود و در رهایی ملتها از استعمار داخلی و خارجی نقش تعیینکنندهای دارد.
یکی از مهمترین رموز موفقیت انقلاب آن است که تنها به کنار زدن افراد اکتفا نکرد و فساد نهادینهشده توسط آنها را نیز از بین برد. امام (رحمهاللهعلیه) نه تنها شاه و یارانش را کنار زد، بلکه نظام فاسدشان را نیز برچید و به جای آن نظامی متفاوت بنیان نهاد؛ از نام کشور گرفته تا قانون اساسی، نهادهای دموکراتیک، پرچم، عقیده و مبانی فکری. این تغییر تقریباً کامل در افراد، روشها و ساختار حکمرانی، مهمترین رازهای موفقیت انقلاب امام بود.