ایران پس از حمله: نشئه گذرا… و گزینههای بزرگ

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه
پس از اجرای تجاوز هوایی به سه مرکز هستهای ایران – فردو، نطنز و اصفهان – دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو لحظاتی از نشئهی موقت را تجربه کردند. اظهارات همزمانشان، اتحاد شریرانهای را به نمایش گذاشت که نمیتوان آن را جز پلید و زشت توصیف کرد؛ ائتلافی شیطانی که هدف آن القای پیروزی جعلی پس از این حمله هوایی آمریکا بود.
اما پشت این نشئهی زودگذر، واقعیتی پیچیده پنهان است. پرسش اصلی امروز این نیست که «چه شد؟» بلکه این است که «اوضاع به کدام سو میرود؟» و سناریوهای پیشرو پس از این تجاوز بیسابقه چیست؟ تجاوزی که در واقع، جنایتی علیه بشریت بود و طراحان آن رویای تکرار هیروشیما و ناکازاکی را در سر داشتند.
☢️ اگر از مراکز هستهای نشت پرتو رخ دهد، چه میشود؟ چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
آیا ترامپ و همراهانش این پرسش هولناک را نادیده گرفتهاند: اگر حملاتشان منجر به نشت تشعشعات رادیواکتیو شود، چه کسی تاوان خواهد داد؟
اینجا نه آزمایشگاهی شبیهسازی شده، بلکه تاسیساتی واقعی با اهداف صلحآمیز است که در میان شهرها و روستاهای پرجمعیت قرار دارد. آیا هیچکس به سرنوشت صدها هزار غیرنظامی در قم، اصفهان، نطنز و اطراف آنها فکر کرده است؟ به کودکان، زنان، بیمارستانها و مدارس؟
فاجعهای زیستمحیطی، انسانی و بهداشتی رخ خواهد داد اگر تنها یکی از آن بمبها به مخزن مواد رادیواکتیو اصابت میکرد و این مواد به هوا، خاک یا آبهای زیرزمینی نفوذ میکردند.
چنین نشتی – در صورت وقوع – میتواند منجر به مرگ هزاران نفر در ساعات اولیه و صدها هزار نفر دیگر در سالهای بعد شود، از طریق سرطانها، نقصهای ژنتیکی و فجایع انسانی که نسلها را درگیر خواهد کرد.
آیا این همان «لحظه پیروزی» است که ترامپ به آن مینازد؟ آیا جهان آمادهی تکرار چرنوبیل یا فوکوشیماست، آنهم این بار به دست آمریکا؟
🔹 آیا واشنگتن و دشمن کودککش، به اهداف خود رسیدند؟
ضروریست بدانیم که این تجاوز چه اهدافی داشته و چه چیزهایی از آن باقی مانده است. از نگاه آمریکاییها، حمله به مراکز هستهای ایران، هدف نظامی اصلیشان را محقق کرده است. ترامپ هم با جملهی «زمان صلح فرارسیده»، تلویحاً از پایان این مأموریت نظامی سخن گفت.
اما طرف دیگر ائتلاف – آن نظام قاتل کودکان که از ترس و بحران ارتزاق میکند – در چنین فضای باثباتی، چیزی برای اتکای امنیتی نمیبیند. اکنون تمام ابتکار عمل در دستان جمهوری اسلامی ایران است. این ایران است که مسیر آینده را تعیین خواهد کرد. اما کدام مسیر؟
🟢 نخست: راهکار سیاسی… بازگشت مشروط به میز مذاکره
در نظریه، میتوان گفت که مسیر برای بازگشت به مذاکرات باز شده است. آمریکا معتقد است که «گره اصلی» – یعنی زیرساخت هستهای ایران – برای مدتی از بین رفته است. به همین دلیل، احتمال دارد که مجموعهای از پیشنهادهای اغواگرانه را مطرح کند؛ از جمله لغو تحریمها و ادغام مجدد ایران در آنچه اقتصاد جهانی نامیده میشود، در برابر تعهداتی که جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز رد کرده است: از سر نگرفتن برنامه هستهای و عدم تهدید منافع آمریکا در منطقه.
اما ایرانی فریبخورده نیست. او میداند که «صلح» ترامپ، نقابی سیاسی برای شکست راهبردیست و بازگشت به مذاکره باید از موضع قدرت باشد، نه تحت فشار و تهدید.
🔴 دوم: تهدید هدفمند منافع آمریکا… پاسخ با فشار حسابشده
گزینه دوم که واشنگتن نسبت به آن بسیار حساس است، این است که جمهوری اسلامی، منافع ایالات متحده را در منطقه – از عراق و سوریه گرفته تا سراسر غرب آسیا – در معرض تهدید مستمر نگه دارد، بهویژه در نقاط استراتژیکی مانند دریای سرخ، بابالمندب و دریای عرب.
در این مسیر، جنبش انصارالله یمن آشکارا حمایت خود از ایران را اعلام کردهاند و آمادهی گسترش دامنه نبرد هستند. در صورتی که صنعا این کارت را بازی کند، فشار بر آمریکاییها دوچندان خواهد شد، بدون آنکه ایران نیاز به ورود مستقیم به جنگی فراگیر داشته باشد.
⚔️ سوم: فرسایش دشمن صهیونیست… نبرد واقعی تازه آغاز شده است
در نگاه راهبردی ایران، نبرد اصلی هرگز با واشنگتن نبوده است، بلکه با نظام کودککش است که حیاتش را از چتر حمایت آمریکایی میگیرد. از اینرو، پاسخ جمهوری اسلامی به حمله هوایی آمریکا سریع، مستقیم و قاطع بود؛ و در چارچوب عملیات «وعده صادق ۳» عمق سرزمین دشمن را هدف گرفت؛ عملیاتی که اکنون وارد بیستمین موج خود شده است.
ایران بهخوبی میداند که درخواست دخالت آمریکا از سوی آن رژیم، برای فرار از یک جنگ فرسایشی بوده؛ جنگی که به فروپاشی امنیتی، اقتصادی و اجتماعی درون سرزمینهای اشغالی خواهد انجامید. اکنون، دشمن با تعطیلی فرودگاهها، بنادر، مدارس، اقتصاد فلجشده، وحشت عمومی، تلفات انسانی و مادی و رکود در تولید و اشتغال دستوپنجه نرم میکند.
از دیدگاه تهران، این تازه آغاز یک نبرد فرسایشی نفسگیر است که پایانش فقط با تسلیم کامل دشمن رقم خواهد خورد.
🕊️ چهارم: مسیر توافق جامع… گزینهای که فعلاً غیرممکن است
یکی از سناریوهایی که در محافل آمریکایی مطرح است، دستیابی به توافقی جامع در سراسر غرب آسیا، که شامل ایران، لبنان، غزه، یمن و حتی سوریه – که اکنون در جبهه عادیسازی روابط با دشمن جای گرفته – باشد.
این گزینه، اگرچه از نظر نظری میتواند جذاب باشد، بهویژه اگر شامل عقبنشینیها و توقف شهرکسازی و جنایت علیه غیرنظامیان شود، اما با مانعی جدی روبهروست: ناتوانی کامل حکومت فعلی نظام صهیونیستی در ارائه هرگونه امتیاز واقعی. چرا که با کوچکترین اشاره به این راهکار، ائتلاف حاکم فروخواهد پاشید.
بنابراین، این مسیر تنها در صورت تغییر بنیادی در ساختار قدرت آن رژیم قابل تحقق است؛ که فعلاً بعید به نظر میرسد.
🔻 سرنوشت رهبران صهیونیست چه خواهد بود؟
نخستوزیر فعلی این رژیم دو راه بیشتر پیشِ رو ندارد:
۱. ادامه مسیر جنگ و تنش با جمهوری اسلامی و محور مقاومت، حتی به بهای آغاز جنگهای تمامعیار. در این مسیر، ممکن است دست به ماجراجویی خطرناکی چون تلاش برای ترور امام سید علی خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی بزند.
۲. کنارهگیری از صحنه سیاست، با این ادعا که وعدهاش را برای حمله به تأسیسات هستهای ایران انجام داده و راه را برای انتخابات زودهنگام و تشکیل دولتی با رویکرد سیاسی متفاوت باز کرده است. اما باتوجه به شناخت عمیق از شخصیت وی، این مسیر بیشتر به خودکشی سیاسی شبیه است و احتمالاً به زندان یا تعقیب بینالمللی او ختم خواهد شد.
🔚 نشئهی ترامپ و همراهش… آغاز پایان؟
حملهای که به ترامپ و متحدش حس پیروزی زودگذر داد، به کابوسی بیپایان تبدیل خواهد شد. ایران اکنون پس از این تجاوز در جایگاهی جدید قرار گرفته است: جایگاهی که میتواند واکنشها را کنترل کند، بازی را مدیریت نماید، زمان و نوع مجازات را تعیین کند؛ آنهم بدون چشمپوشی از صبر راهبردی یا حمایت متحدان وفادارش.
بیتردید، نظام کودککش که در ضعیفترین شرایط خود بهسر میبرد، ناگزیر به دادن امتیازات خواهد بود – نه تنها به ایران، بلکه در تمام پروندهها؛ از فلسطین تا لبنان و از یمن تا خلیج فارس.
و این پیام نهایی جمهوری اسلامی به جهان است:
ما از جنگ نمیهراسیم… ما قواعد آن را میسازیم.