مسئولیت ترامپ در پیامدهای حمله به ایران: افشای دروغهای ادعای صلحطلبی و تقویت جایگاه جمهوری اسلامی

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه
در صحنهای که نمایانگر شکاف عمیق در سیاست داخلی آمریکا نسبت به پرونده ایران است، اعتراضات داخلی علیه حمله تجاوزکارانهای که دولت پیشین به تأسیسات ایران انجام داد، افزایش یافته است. شماری از سیاستمداران دموکرات و جمهوریخواه به یک اندازه مخالفت خود را با این اقداماتی که مورد تصویب نهادهای رسمی دولت قرار نگرفتهاند، اعلام کردند و این حملات را تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا بدون توجیه قانونی دانستند. در میان این افراد، رهبر دموکراتها به صراحت اعلام کرد که رئیسجمهور سابق دونالد ترامپ مسئول تمامی پیامدهای این حمله است.
رهبر دموکراتها در مجلس نمایندگان آمریکا، دونالد ترامپ را به دلیل حملات هوایی به ایران به شدت مورد انتقاد قرار داد و او را متهم کرد که کشور را به سوی جنگ سوق داده است. عضو کنگره، حکیم جفریز، در بیانیهای گفت: «رئیسجمهور ترامپ کشور را در مورد نیتهای خود گمراه کرد و از کنگره اجازه استفاده از نیروی نظامی را دریافت نکرد، اقدامی که آمریکا را در معرض ورود به یک جنگ فاجعهبار احتمالی در خاورمیانه قرار میدهد.»
جفریز افزود: «ترامپ وعده داده بود که صلح را به خاورمیانه بیاورد اما به این وعده عمل نکرد. خطر جنگ به طور قابل توجهی افزایش یافته است و من دعا میکنم که سربازان ما در منطقه که در معرض خطر قرار دارند، حفظ شوند.»
او همچنین گفت: «اول، دولت ترامپ باید مسئولیت سنگین توضیح دادن دلایل این اقدام نظامی را به مردم آمریکا به دوش بکشد. دوم، کنگره باید به طور کامل و فوری در جلسهای محرمانه مطلع شود. سوم، ترامپ مسئولیت کامل و جامع هر پیامد وخیمی را که از اقدام نظامی یکجانبهاش ناشی شود، به عهده دارد.»
این اظهارات عمق شکست فاجعهبار سیاستهای ترامپ را نشان میدهد که ادعا میکرد صلح را به منطقه میآورد اما در واقع منطقه را به ورطه جنگهای باز و تشدید تنشها سوق داد.
در طول دوران ریاست جمهوری خود، ترامپ از شعارهای درخشان مانند «آوردن صلح» و «رد جنگ» در سخنرانیهای رسانهای استفاده میکرد و خود را رهبر تلاشگر برای پایان دادن به درگیریها در منطقه معرفی کرد. اما واقعیتی که پس از تشدید جنگهای اقتصادی و نظامی به ویژه علیه ایران آشکار شد، این ادعاها را کاملاً نقض میکند.
نمونههای برجسته شکست سیاست ترامپ در برابر ایران:
• خروج یکجانبه از توافق هستهای (۲۰۱۸): ترامپ به صورت یکجانبه از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج شد و مخالفت جامعه جهانی و تأکید طرفهای دیگر برای حفظ توافق را نادیده گرفت. این تصمیم باعث افزایش تنشها و بازگشت تحریمهای شدید علیه ایران شد که تهران را به تعلیق برخی تعهدات هستهای و افزایش فعالیتهای دفاعی واداشت.
• تحریمهای اقتصادی سختگیرانه: دولت ترامپ شدیدترین تحریمهای اقتصادی را علیه ایران اعمال کرد که اقتصاد ملی و منابع درآمد را هدف قرار داد و باعث بحرانهای داخلی و آسیب به زندگی مردم شد، اما نتوانست فشار سیاسی مؤثری ایجاد کند و در مقابل اراده ایران را برای مقاومت و مقابله با فشارها تقویت کرد.
• شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی (ژانویه ۲۰۲۰): این اقدام تجاوزکارانه گامی بزرگ در تشدید تنش بود، زیرا ترامپ شخصیتی نظامی برجسته ایرانی را در عراق هدف قرار داد که به وخامت بیسابقه روابط انجامید و خطر درگیری نظامی را افزایش داد و واکنشهای قاطع و مستقیم ایران در خاک عراق را به دنبال داشت.
• تشدید مکرر نظامی: در دوران ترامپ بارها تلاشهایی برای تشدید درگیری از طریق خرابکاریها، حملات هوایی و کمپینهای رسانهای علیه ایران و متحدانش صورت گرفت تا شرایط جدیدی به زور تحمیل شود، اما این اقدامات تنها توانایی بازدارندگی ایران و عمق اتحادهای آن را ثابت کرد.
این افشای سیاسی در داخل آمریکا، که توسط یک رهبر برجسته دموکرات بیان شده است، برای ایران نفع استراتژیک بزرگی دارد زیرا نشان میدهد سیاستهای پیشین آمریکا بر اساس توهمات و روشهای تجاوزکارانه بنا شدهاند که قادر به تأمین صلح نیستند. تحت تأثیر این واقعیت، توجیه رفتارهای خصمانه واشنگتن علیه جمهوری اسلامی دشوارتر شده و مشروعیت موضع ایران که تهدیدات نظامی را رد میکند و بر حاکمیت ملی و دفاع مشروع تأکید دارد، تقویت شده است.
تأکید جفریز بر افزایش خطر جنگ و درخواست او برای حفظ امنیت سربازان آمریکایی در منطقه، نشان میدهد ایران دیگر هدف سادهای نیست بلکه نیروی بازدارندهای منسجم و آماده برای مقابله با هر تهدیدی است. استقرار نیروهای آمریکایی در منطقه به دلیل استحکام موضع ایران به خطر افتاده و این موضوع واشنگتن را مجبور میکند تا دوباره حسابهای خود را کرده و به دنبال راهکارهای دیپلماتیک واقعبینانهتر باشد.
در سطح بینالمللی، چنین اعترافاتی ایران را در موقعیت قدرت قرار میدهد، زیرا این کشور به عنوان طرفی که بیشتر به حفظ صلح و ثبات متعهد است شناخته میشود، در حالی که آمریکا میان شعارها و عملکرد خود دچار تناقض است. این تفاوت، به ایران فرصت میدهد تا ائتلافهای منطقهای و بینالمللی خود را تقویت کرده و معادلات جدیدی در توازنهای سیاسی و نظامی تحمیل کند.
در نهایت، افشای دروغهای ادعای صلحطلبی و رد جنگ ترامپ، از رویکرد خردمندانه جمهوری اسلامی حمایت میکند و موقعیت آن را در مقابل افکار عمومی جهان تقویت میکند. در حالی که واشنگتن درباره صلح سخن میگفت، ایران ایستادگی و قدرت دفاعی خود را برای حفاظت از امنیت و حاکمیت خود بنا میکرد و تأکید مینماید که صلح واقعی از طریق احترام به حقوق ملتها و حاکمیت کشورها به دست میآید، نه از طریق جنگ و تهدید.
توصیهها:
• تقویت بازدارندگی استراتژیک: ایران باید به توسعه تواناییهای دفاعی و موشکی خود ادامه دهد و اصل بازدارندگی جامع را تقویت کند تا هر تجاوز خارجی با هزینه سنگین مواجه شود.
• سرمایهگذاری در دیپلماسی خردمندانه: حفظ مسیر گفتوگوی سازنده با قدرتهای بینالمللی و منطقهای برای نشان دادن تعهد ایران به صلح و حفاظت از منافع ملی.
• اتحاد موضع داخلی: تقویت وحدت ملی و حمایت مردمی از رهبری و افزایش آگاهی درباره اهمیت ایستادگی و فداکاری برای حاکمیت ملی.
• افشای تناقضات ادعاهای بینالمللی: استفاده از رسانهها و دیپلماسی برای آشکارسازی تناقضات اظهارات خصمانه و برجستهسازی حقایق مربوط به حقوق ایران و مواضع دفاعی مشروع آن.
• بازنگری در سیاستهای خصمانه: جامعه بینالمللی به ویژه واشنگتن باید از تحریمها و محاصرههایی که به اهداف خود نرسیدهاند دست بردارد و باب گفتوگوی جدی با ایران را باز کند.
• احترام به حاکمیت کشورها: تأکید بر لزوم احترام به حاکمیت ملی و رد مداخلات نظامی و سیاسی که بیثباتی را تشدید میکند.
• تمرکز بر راهحلهای صلحآمیز: حمایت از ابتکاراتی که امنیت جمعی و ثبات منطقهای را ارتقاء میبخشد و از تحمیل شرایط یکجانبه یا اقدامات زورگو جلوگیری میکند.
• کاهش حضور نظامی خارجی: کشورهای خارجی در منطقه باید با جدیت به کاهش حضور نظامی خود بیندیشند تا تنشها کاهش یافته و فضای لازم برای صلح فراهم شود.