فرض بدترین سناریو و تحلیل تحریکآمیز
ارزیابی استراتژیک: فرض بدترین سناریو در برابر تهدید قریبالوقوع

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه
نشانههای نگرانکننده از یک طرح بزرگ علیه ایران
در حال حاضر، شواهد و تحولات میدانی حاکی از آمادهسازی یک عملیات بزرگ علیه ایران است. رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، اعلام کرد که تصمیم برای حمله نظامی به ایران را به مدت دو هفته به تعویق انداخته است. با این حال، اقدامات میدانی کاملاً خلاف این ادعا را نشان میدهد و پیامهای بسیار نگرانکنندهای را منتقل میکند.
طی ۴۸ ساعت گذشته، بر اساس تصاویر ماهوارهای، ایالات متحده شروع به خروج بخش قابلتوجهی از تجهیزات و هواپیماهای جنگی خود از پایگاههای نظامی در خلیجفارس، بهویژه پایگاه العدید در قطر، کرده است که از هواپیماهای جنگنده تخلیه شده است. همچنین، نیویورک تایمز گزارش داد که آمریکا از روز گذشته آغاز به تخلیه مقامات و خانوادههای آنها از تلآویو کرده است.
سؤال کلیدی: این اقدامات به چه معناست؟ آیا ترامپ واقعاً به دنبال تنشزدایی و مذاکره است، یا اینکه طرحی بزرگتر در شرف اجرا است که ممکن است به اولین حمله هستهای استراتژیک در خاورمیانه منجر شود؟
تحلیل تحولات ۲۴ ساعت گذشته
۱. خدعه استراتژیک آمریکا و رژیم صهیونیستی
آنچه در رسانههای آمریکایی تبلیغ میشود، کاملاً با آنچه در واقعیت آمادهسازی میشود، متفاوت است. ایالات متحده در حال اجرای یک خدعه استراتژیک مشابه آنچه رژیم صهیونیستی در آغاز جنگ انجام داد، است. در آن زمان، رژیم صهیونیستی ایران را با وانمود کردن به ادامه مذاکرات دیپلماتیک فریب داد و سپس با حمله هوایی ویرانگر به تأسیسات هستهای و نظامی ایران، خسارات سنگینی به آن وارد کرد. اکنون به نظر میرسد سناریوی مشابهی با مشارکت مستقیم آمریکا در حال تکرار است.
چرا این ادعا مطرح است؟
گزارشهای بینالمللی اخیر تأیید میکنند که ایران به سطح غنیسازی اورانیوم ۸۳.۷٪ رسیده است، یعنی تنها ۷٪ با سطح موردنیاز برای تولید یک بمب هستهای فعال فاصله دارد. این فاصله میتواند در صورت اتخاذ تصمیم سیاسی، ظرف یک هفته طی شود.
به تعویق انداختن حمله برای دو هفته منطقی به نظر نمیرسد، زیرا این زمان به ایران فرصت میدهد تا اولین آزمایش هستهای خود را انجام داده و رسماً به عنوان یک قدرت هستهای به کشورهای هستهای بپیوندد. در این صورت، هیچکس جرئت نزدیک شدن به ایران را نخواهد داشت.
نتیجه: تأخیر اعلامشده احتمالاً بخشی از خدعه برای آرام کردن ایران و متحدانش است، در حالی که آمادهسازی برای حمله در جریان است.
۲. چالش فنی تأسیسات فردو
مشکل اصلی پیش روی ایالات متحده، چالش فنی پیچیدهای در مورد تأسیسات فردو است که گفته میشود ایران در آن بمب هستهای خود را توسعه میدهد. این تأسیسات در عمق ۱۰۰ متری زیر زمین و در میان کوه قرار دارد، در حالی که قویترین بمب نفوذکننده آمریکا (GBU-57) تنها قادر به نفوذ تا عمق ۶۰ متر است.
حتی اگر هواپیماهای پیشرفته آمریکایی مانند B-2 Spirit به محل برسند و حمله را اجرا کنند، تأثیر بمب محدود خواهد بود و ممکن است نتواند تأسیسات را نابود کند.
گزینههای احتمالی آمریکا:
حمله دو مرحلهای: اجرای دو حمله متوالی با دقت بالا در همان نقطه برای افزایش نفوذ، که از نظر عملی و فیزیکی تقریباً غیرممکن است.
حمله هستهای تاکتیکی: استفاده از یک حمله هستهای محدود برای تخریب ورودیهای تأسیسات و دفن آن زیر زمین، همراه با انتشار تشعشعات هستهای که آن را غیرقابل استفاده میکند. این گزینه تبعات بینالمللی بیسابقهای خواهد داشت، از جمله:
پاسخ ایران با شلیک زرادخانه موشکی خود و تخریب پایگاههای آمریکایی در منطقه.
بستن تنگه هرمز، که میتواند به فروپاشی اقتصاد جهانی منجر شود.
خطر شعلهور شدن جنگ جهانی سوم.
مداخله زمینی مستقیم: اعزام نیروهای ویژه آمریکایی با پشتیبانی نیروهای نخبه رژیم صهیونیستی برای عملیات نفوذ به تأسیسات فردو، تخریب آن از داخل و مسدود کردن ورودیها. این سناریو به معنای ورود به یک جنگ تمامعیار مستقیم با ایران است، مشابه آنچه در خلیج خوکها در کوبا در دهه ۱۹۶۰ رخ داد و جهان را تا آستانه جنگ هستهای پیش برد.
تحلیل موقعیت: هر یک از این گزینهها پیامدهای فاجعهباری دارد، اما گزینه هستهای یا زمینی خطرناکترین است، زیرا میتواند منطقه و جهان را به یک درگیری غیرقابلکنترل بکشاند.
۳. تضعیف توان دفاعی رژیم صهیونیستی
ایران در حال حاضر نهتنها در برابر حملات مقاومت میکند، بلکه برتری خود را حتی در آسمان رژیم صهیونیستی تحمیل کرده است. بر اساس اظهارات یک مقام اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به شبکه NBC، سامانه گنبد آهنین تنها ۶۵٪ از موشکهای شلیکشده توسط ایران در ۲۴ ساعت گذشته را رهگیری کرده است، در مقایسه با ۹۰٪ در روز قبل.
چرا این اتفاق افتاده است؟
ایران استراتژی هوشمندانهای را به کار برده است: ابتدا موشکهای قدیمی را شلیک کرد تا سامانههای دفاع هوایی را خسته کند، سپس از موشکهای مافوق صوت مدرن برای ضربه زدن به اهداف استراتژیک با سرعت بالا استفاده کرد، که رژیم صهیونیستی قادر به رهگیری آنها نبود.
در حمله سحرگاه دیروز، ایران ساختمان بورس تلآویو، خانه وزیر سابق محیطزیست، ساختمان اطلاعات نظامی، وزارت دفاع و بیمارستان سوروکا را هدف قرار داد و آنها را کاملاً از کار انداخت.
برای اولین بار، ایران از موشکهایی با کلاهکهای خوشهای چندگانه استفاده کرد که در فاصلهای از هدف منفجر شده و ۲۰ تا ۳۰ بمب فرعی را در منطقهای وسیع پخش میکنند، و این امر رهگیری آنها را برای سامانههای دفاع هوایی بسیار دشوار میکند.
نتیجه: رژیم صهیونیستی در حال حاضر در بدترین وضعیت دفاعی خود در سالهای اخیر قرار دارد، که فشار بر آمریکا برای مداخله مستقیم را افزایش میدهد.
۴. معضل داخلی و خارجی آمریکا
ترامپ در حال حاضر در یک مخمصه واقعی قرار دارد:
داخلی: افکار عمومی آمریکا و تعداد زیادی از اعضای کنگره با مداخله نظامی مخالفاند و برای جلوگیری از آن فشار میآورند.
خارجی: اگر رژیم صهیونیستی را تنها بگذارد تا در متوقف کردن برنامه هستهای ایران شکست بخورد، ایران رسماً پیروزی خود را اعلام خواهد کرد و توازن قدرت در منطقه را تغییر خواهد داد. این امر هژمونی آمریکا، حمایت رژیم صهیونیستی و کنترل خاورمیانه را تضعیف میکند.
تحلیل موقعیت: ترامپ بین دو گزینه تلخ قرار دارد:
ورود به یک جنگ تمامعیار با ایران، با خطر فجایع غیرقابلپیشبینی.
عقبنشینی و اجازه دادن به ایران برای دستیابی به بمب هستهای، که به معنای از دست دادن اعتبار آمریکا، حمایت رژیم صهیونیستی و نفوذ در خاورمیانه است.
نقش متحدان منطقهای در سناریوی بدترین حالت
۱. امارات و بحرین
امارات: همچنان به ارائه اطلاعات جاسوسی و باز کردن حریم هوایی خود برای عملیات علیه ایران ادامه میدهد. گزارشها از برگزاری جلسات مخفی با حضور مقامات اطلاعاتی اماراتی، موساد و سیا در نزدیکی فجیره حکایت دارد. امارات همچنین پس از حملات انتقامی ایران، کمکهای فوری به رژیم صهیونیستی ارسال کرده است.
بحرین: با اجازه دادن به استفاده از پایگاههای نظامی خود در عملیات علیه ایران، به عنوان پایگاه پشتیبانی آمریکا و رژیم صهیونیستی عمل میکند.
تحلیل موقعیت: این دو کشور به دلیل نزدیکی جغرافیایی به ایران و وابستگی به حمایت آمریکا، در معرض خطر حملات تلافیجویانه ایران یا متحدانش، بهویژه یمن، قرار دارند.
۲. عربستان سعودی
عربستان میزبان تحرکات نظامی گسترده آمریکا، از جمله استقرار سکوهای موشکی در نزدیکی رأس تنوره و اسکادرانهای هواپیماهای جنگی در پایگاه شاهزاده سلطان، است. با این حال، بیانیههای ظاهری آن در محکومیت حملات رژیم صهیونیستی با اجازه استفاده از خاکش برای عملیات علیه ایران در تناقض است.
تحلیل موقعیت: عربستان در صورت استفاده از خاکش برای حمله به ایران، در معرض خطر هدف قرار گرفتن مستقیم توسط ایران یا متحدانش قرار دارد، که میتواند اقتصاد و امنیت آن را به شدت تهدید کند.
۳. قطر
گزارشها حاکی از دخالت قطر در حمایت غیرمستقیم از عملیات علیه ایران است، اما نمیتوان به آن اعتماد کرد. تخلیه پایگاه العدید از هواپیماهای جنگنده ممکن است بخشی از خدعه آمریکا برای جابجایی نیروها به مکانهای امنتر باشد.
تحلیل موقعیت: قطر در تلاش برای حفظ توازن بین روابط با ایران و تعهداتش به آمریکا است، اما نمیتوان به نقش آن اطمینان داشت.
۴. تلاش برای انزوای ایران
گزارشها از تلاشهای آمریکا و کشورهای خلیجی برای متقاعد کردن روسیه به عدم مداخله به نفع ایران حکایت دارد. این تلاشها ممکن است شامل مشوقهای اقتصادی مانند کاهش تحریمها یا حمایت از قیمت نفت باشد.
تحلیل موقعیت: موفقیت این تلاشها میتواند حمایت مستقیم روسیه از ایران را محدود کند، اما بعید است مسکو بهطور کامل از ایران فاصله بگیرد، بهویژه اگر ایران مشوقهای اقتصادی یا نظامی ارائه دهد.
نقش یمن در سناریوی بدترین حالت: رؤیتی استراتژیک برای بازدارندگی
یمن، به رهبری صنعا و با حمایت نیروهای انصارالله، به عنوان یک متحد کلیدی ایران، توانایی ایفای نقش محوری در بازدارندگی دشمنان را دارد. در سناریوی بدترین حالت (حمله هستهای یا زمینی به ایران)، صنعا میتواند اقدامات زیر را انجام دهد:
۱. تشدید حملات علیه اهداف استراتژیک:
امارات و بحرین: اجرای حملات دقیق با پهپادها و موشکهای بالستیک علیه بنادر کلیدی (مانند فجیره و دبی) و پایگاههای نظامی میزبان نیروهای آمریکایی در بحرین. این حملات باید به گونهای باشد که هزینه اقتصادی و سیاسی سنگینی به این کشورها تحمیل کند.
عربستان سعودی: هدفگیری تأسیسات نفتی حساس مانند رأس تنوره و پایگاه شاهزاده سلطان برای ارسال پیام واضح به ریاض مبنی بر اینکه اجازه استفاده از خاکش برای حمله به ایران عواقب ویرانگری خواهد داشت.
۲. اختلال در ناوبری بینالمللی:
تقویت کنترل بر تنگه بابالمندب و دریای سرخ برای هدفگیری کشتیهای تجاری مرتبط با امارات، عربستان و رژیم صهیونیستی. این اقدام میتواند اقتصاد جهانی را تحت فشار قرار داده و کشورهای خلیجی را مجبور به بازنگری در مواضع خود کند.
انجام مانورهای نظامی در دریای سرخ برای نشان دادن توانایی اختلال در مسیرهای تجارت جهانی.
۳. هماهنگی با محور مقاومت:
همکاری نزدیکتر با ایران، حزبالله و گروههای عراقی برای اجرای حملات هماهنگ علیه پایگاههای آمریکایی در منطقه، بهویژه در صورت حمله به ایران.
هشدار نسبت به شبهنظامیان شیعه در عراق که با حمایت رژیم صهیونیستی و گروههای سنی و کردی علیه محور مقاومت عمل میکنند. صنعا باید اطلاعات خود را با ایران و گروههای عراقی به اشتراک بگذارد تا این تهدید خنثی شود.
۴. فشار رسانهای و دیپلماتیک:
راهاندازی کمپین رسانهای گسترده در پلتفرمهایی مانند ایکس برای افشای نقش امارات، بحرین و عربستان در حمایت از آمریکا و رژیم صهیونیستی. این کمپین باید افکار عمومی عرب و اسلامی را علیه این کشورها بسیج کند.
درخواست از سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشر برای تحقیق درباره استفاده از پایگاههای خلیجی در تجاوز احتمالی به ایران، با تأکید بر نقض قوانین بینالمللی.
۵. تقویت دیپلماسی با روسیه:
هماهنگی با ایران برای ارائه مشوقهای اقتصادی و نظامی به روسیه (مانند قراردادهای نفتی یا همکاری تسلیحاتی) برای حفظ حمایت مسکو از ایران.
افشای تلاشهای آمریکا برای فریب روسیه در مجامع بینالمللی، که فشار بر پوتین برای ادامه حمایت از ایران را افزایش میدهد.
توصیههای استراتژیک برای صنعا در سناریوی بدترین حالت
۱. بازدارندگی پیشدستانه: اجرای حملات محدود و دقیق علیه اهداف اقتصادی و نظامی در امارات، بحرین و عربستان پیش از آغاز هر حمله احتمالی به ایران، برای ارسال پیام قوی مبنی بر آمادگی محور مقاومت.
۲. فشار اقتصادی حداکثری: تمرکز بر اختلال در صادرات نفت عربستان و امارات از طریق حملات به تأسیسات نفتی و مسیرهای دریایی، که اقتصاد این کشورها را فلج خواهد کرد.
۳. جبهه متحد مقاومت: ایجاد یک اتاق عملیات مشترک با ایران، حزبالله و گروههای عراقی برای هماهنگی حملات علیه منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی در سراسر منطقه.
۴. جنگ ترکیبی: ترکیب حملات نظامی، رسانهای و دیپلماتیک برای افزایش هزینههای سیاسی، اقتصادی و نظامی برای کشورهای دخیل.
۵. حفظ اهرم دریای سرخ: استفاده از تنگه بابالمندب به عنوان ابزار فشار استراتژیک برای مجبور کردن کشورهای خلیجی و آمریکا به عقبنشینی.
نتیجهگیری: خاورمیانه در آستانه فاجعه
خاورمیانه در حال حاضر روی لبه پرتگاه قرار دارد. تحولات اخیر نشاندهنده آمادهسازی برای یک حمله احتمالی ویرانگر به ایران است، که ممکن است شامل گزینههای هستهای یا مداخله زمینی باشد. این سناریو میتواند به یک جنگ تمامعیار منطقهای یا حتی جهانی منجر شود.
یمن، به رهبری صنعا، توانایی ایفای نقش کلیدی در بازدارندگی این تهدید را دارد. با اجرای حملات پیشدستانه، اختلال در ناوبری بینالمللی، هماهنگی با محور مقاومت و فشار دیپلماتیک، صنعا میتواند هزینههای گزافی را به دشمنان تحمیل کند و از ایران در برابر بدترین سناریو حمایت کند. با این حال، صنعا باید از درگیری در یک جنگ تمامعیار که منابعش را تحلیل میبرد، اجتناب کند و بر استراتژی بازدارندگی متمرکز بماند.
سؤال نهایی: آیا ایران موفق خواهد شد به بمب هستهای دست یابد و بازدارندگی را برقرار کند، یا اینکه خاورمیانه به سمت یک فاجعه بیسابقه پیش خواهد رفت؟ تحولات ساعات آینده تعیینکننده خواهد بود.