فریب، فرسایش و نبوغ شکستناپذیر

✍️ سکینه سیلاوی
نبرد پیچیده و درازمدت میان ایران و رژیم صهیونیستی که با حمایت آمریکا، اروپا و حتی برخی کشورهای منطقه همراه است، ظرفیتهای عظیم جمهوری اسلامی ایران و هوش راهبردی رهبران آن را آشکار ساخته است. تهران توانسته است «اسرائیل» را بیآنکه متوجه شود، به میدان فرسایشی گسترده بکشاند، بر آسمانش تسلط یابد و با هوشیاری و درایت عمیق، ابتکار عمل را در دست گیرد.
ایران از همان آغاز، دریافت که نبرد با این رژیم تنها به جنبه نظامی محدود نمیشود، بلکه جنگی است از جنس مغزها، اطلاعات و نفس بلند؛ از همین رو، اجازه داد «اسرائیل» پیشروی کند تا آنجا که گمان برد بر همه چیز مسلط شده، در حالی که تهران بیصدا حلقه محاصره را تنگتر میکرد.
وقتی رژیم صهیونیستی با همکاری آشکار برخی کشورهای منطقه و جاسوسان داخلی به عمق ایران حمله کرد، تهران در حال آمادهسازی برای جذب ضربه بود؛ نه با واکنشی هیجانی، بلکه با مهارت و حرفهایگری بالا.
تنها ظرف ۲۴ ساعت، ایران ورق را برگرداند و با سرعتی شگفتانگیز ابتکار را پس گرفت. گرچه دریافت که در میان دریایی از جاسوسان و عوامل نفوذ غرق بوده، اما فرو نریخت، بلکه ناگهان دستگاه اطلاعاتی خود را فعال کرد و عناصر کلیدی و تأثیرگذاری را بازداشت کرد که نه تعدادشان اندک بود و نه خطرشان کم.
اما شاید لحظهای که بیش از همه دردناک بود، شبی بود که ایران با خبر از دست دادن جمعی از فرماندهان عالیرتبه نظامی و افسران در شاخههای مختلف بیدار شد. در عرض چند ساعت، چهرههایی را از دست داد که از حیث وزنه نظامی و علمی کمنظیر بودند؛ مردانی بزرگ در عرصه میدان، و کلیدهای مهم در برنامههای هستهای و فنی؛ نخبگانی فکری و امنیتی که ستونهای قدرت مدرن ایران به شمار میرفتند.
هدف از این حمله، تنها حذف افراد نبود، بلکه تلاشی برنامهریزیشده برای تخلیه ایران از مغزها، رهبران و کادرهای تأثیرگذار بود.
با این حال، تهران نه فرو ریخت و نه تعادل خود را از دست داد. بلکه با مهارتی بیمانند، شوک را هضم کرد و در مدت کوتاهی خلأها را پر کرد، گویی که از مدتها پیش خود را برای چنین لحظهای آماده کرده بود.
ایران به دفاع بسنده نکرد، بلکه نفوذ خود را به درون قلب خود رژیم گسترش داد؛ ظرفیت سلولهای اطلاعاتیاش را در درون نهادهای حساس صهیونیستی افزایش داد، و اسناد محرمانهای را با خود آورد که ستونهای اصلی سلطه «اسرائیل» بر منطقه را نشان میداد.
این اسناد فاش ساخت که رژیم چگونه با نفوذ درونی و جاسوسپروری، کشورهای عربی و اسلامی را از درون تقسیم میکند، و چگونه با طراحی سناریوها و فیلمها، به نقاط ضعف و فساد ساختاری نظامهای عربی چنگ میزند.
نتانیاهو روزی با صراحت گفت: «ما اعراب را یک امت یافتیم و بهتدریج تکهتکهشان کردیم.» این همان سلاح خطرناکی است که رژیم در دست دارد: تفرقه در صفوف امت عرب و سلطه از درون، از طریق هرجومرج و اطلاعات.
اما ایران با ذهنیتی متفاوت با این پروژه مواجه شد. ایران مانند بسیاری از کشورها نیست که باجخواهی رسانهای را بپذیرد یا اسنادی داشته باشد که ملتش را علیه او برانگیزد. از همین رو، «اسرائیل» نمیتواند همان روشهای تحقیر را که علیه برخی نظامهای عربی بهکار میبرد، علیه ایران به کار گیرد.
ایران بازی سیاست را با هوش و ریسک حسابشده و جنگ روانی عمیق خوب بلد است و هرگز در برابر دیکتههای آمریکا سر خم نکرده، مهم نیست رئیسجمهور آمریکا چه کسی باشد. برخلاف رهبران بسیاری از کشورهای عربی که با هر رئیس جدید کاخ سفید، سیاست تبعیت را تمرین میکنند و گویی منتظر دستورالعملاند.
ایرانیها به دنیا آموختند که عزت سیاسی با زور خریدنی نیست، بلکه با ایستادگی، درایت و شناخت قواعد نبرد ساخته میشود.
و با وجود تمام خساراتی که ایران به رژیم صهیونیستی وارد کرده، از تخریب سامانههای هوایی و دفاعی گرفته تا تلفات اطلاعاتی و تاکتیکی، اما شگفتی در اینجاست که ایران ـ به گفته محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ـ تنها ۳۰٪ از توان موشکی و استراتژیک خود را استفاده کرده، و هنوز از ظرفیت نیروی دریایی، زمینی و برخی نیروهای دیگر بهرهبرداری نکرده است؛ حتی هنوز نه از تنگه هرمز استفاده کرده و نه از بابالمندب، در حالی که اینها برگهای راهبردی قدرتمندی هستند که در اختیار ایران است.
در محافل نظامی این گزاره مشهور است که «هرکس بر تنگه هرمز و بابالمندب مسلط شود، بر جهان مسلط است» و ایران بهخوبی میداند که چه وقت و کجا باید از این برگها استفاده کند، اگر جنگ از خطوط قرمز عبور کند.
با وجود همه تحریمها، با وجود همه چالشها، و با وجود از دست دادن نخبگان و دانشمندانش، ایران در زمانی کوتاه توانست رژیم صهیونیستی را وادار به عقبنشینی کند و حضور خود را در قلب یافا تحمیل کند؛ همان شهری که همواره پیش از انتقال سفارتها به قدس شریف، به عنوان پایتخت نفوذناپذیر رژیم معرفی میشد و بر سرنوشت امت عربی از شرق تا غرب چنگ انداخته بود. امروز خود آن شهر در بیم و نگرانی از توان ایران در نفوذ قرار دارد؛ از قدرت تهران در شکستن دیوارهای امنیتیای که دههها بر پایه افسانه برتری مطلق ساخته شده بود.