رهبر از پناهگاه جانشین تعیین نمیکند… بلکه امت را طبق قانون اساسی وامیگذارد: افشای کارزار دروغپردازی آمریکا

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه
در برابر شدیدترین کارزارهای تحریف رسانهای و جنگ روانی که از سوی رسانههای صهیونیستی-آمریکایی، بهویژه نیویورک تایمز، سیبیاس نیوز و پیروان آن از عوامل موساد و واحد ۸۲۰۰ که به فارسی و عربی سخن میگویند، به راه افتاده است، بار دیگر تلاش خبیثانهای برای زیر سؤال بردن رهبری جمهوری اسلامی ایران انجام گرفت. این تلاش با انتشار اخبار جعلی درباره “تعیین جانشینان محرمانه از پناهگاهی زیرزمینی” صورت گرفت؛ روایتی بیاساس که نه با واقعیت سازگار است و نه با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
اما واقعیت کاملاً متفاوت است: نه رهبر در پناهگاهی زندگی میکند، نه شخصاً برای خود جانشین تعیین مینماید، و نه از مرگ بیم دارد، چنانکه دشمنانش میپندارند… قانون اساسی ایران در اصل ۱۰۷ بهروشنی تصریح دارد که «تعیین رهبر بر عهده مجلس خبرگان رهبری است»، مجلسی منتخبِ مردم که حق نظارت بر رهبر و حتی عزل او را در صورت لزوم داراست.
🔹 واگذاری شجاعانه، نه ترس از مرگ
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله العظمی سید علی خامنهای (دامظله)، بخشی از اختیارات خویش را به شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران واگذار کرده است؛ اقدامی که نشانهای است از نهایت شجاعت سیاسی و روحی، نه ترس، آنگونه که مطبوعات غربی ادعا کردهاند. ایشان خود بهصراحت و با تمسخر تهدیدهای گستاخانهی ترور، فرمودهاند:
«زندگی من به اندازه قیمت عینکم هم ارزش ندارد.»
این سخن مردی نیست که از جنگ پنهان شده باشد؛ بلکه سخن فرماندهای الهی است که به شهادت ایمان دارد، پیشاپیش در میدان نبرد حضور مییابد، به آگاهی ملت ایران و بلوغ نهادهای قانونیاش اعتماد کامل دارد.
🔹 سوء قصد به رهبر یک کشور؟ جنایتی بینالمللی!
صرف تهدید به سوء قصد به رهبر یک کشور مستقل – چه رسد به آنکه او مرجع دینی میلیونها مسلمان در سراسر جهان نیز باشد – نقض آشکار منشور سازمان ملل متحد است که هرگونه تهدید یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشور عضو را در ماده ۲ بند ۴ ممنوع کرده است.
📘 چارچوب حقوقی تهدید به سوء قصد رهبر کشور:
• منشور سازمان ملل، ماده ۲ بند ۴:
در این ماده تصریح شده است: «همه اعضا در روابط بینالملل خود باید از تهدید به زور یا استفاده از آن علیه تمامیت سرزمینی یا استقلال سیاسی هر کشور خودداری نمایند». تهدید به ترور رهبر کشوری چون ایران، تهدید مستقیم به استفاده از زور محسوب شده و لذا نقض آشکار این اصل اساسی به شمار میآید. هدف از چنین تهدیدی، بیثباتسازی کشوری عضو سازمان ملل است، که برخلاف اهداف این منشور در حفظ صلح و امنیت بینالمللی است.
• سوء قصد بهعنوان جنایت بینالمللی:
سوء قصد هدفمند سیاسی، بهویژه اگر علیه رئیسجمهور یا رهبر دینی و سیاسی صورت گیرد، طبق قوانین بینالمللی، جنایت محسوب میشود. طبق کنوانسیون ژنو ۱۹۴۹ و پروتکلهای الحاقی آن، هدف قرار دادن شخصیتهای غیرنظامی یا رهبران سیاسی، خارج از بستر جنگ مستقیم، نقض حقوق بینالملل بشردوستانه است. حتی در شرایط درگیری، سوء قصد به رهبر یک کشور، خارج از درگیری نظامی، عملی غیرقانونی محسوب میشود. افزون بر این، اگر چنین اقدامی توسط عملیاتهای مخفی یا اطلاعاتی صورت گیرد، میتوان آن را طبق قطعنامههایی نظیر قطعنامه ۱۳۷۳ شورای امنیت (۲۰۰۱) «اقدامی تروریستی» تلقی کرد.
• نقض حاکمیت ملی:
تهدید به سوء قصد به حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی)، فقط حمله به شخص ایشان نیست، بلکه حملهای است به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران. طبق حقوق بینالملل، کشورها در انتخاب رهبران و نظام سیاسی خود دارای اختیار کامل هستند. چنین تهدیدی، دخالت در امور داخلی کشور محسوب شده و طبق ماده ۲ بند ۷ منشور سازمان ملل، اکیداً ممنوع است.
• حمله به مرجعیت دینی و تبعات فرهنگی – اجتماعی:
حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی) صرفاً یک رهبر سیاسی نیست؛ او مرجع دینی میلیونها شیعه در جهان است. تهدید به سوء قصد به ایشان، حمله به نمادی دینی و فرهنگی است که میتواند موجب حساسیتهای مذهبی، تنشهای اجتماعی و ناآرامیهای گسترده شود. طبق اعلامیه ۱۹۸۱ سازمان ملل در زمینه حمایت از اقلیتهای دینی، باورهای دینی و نمادهای آن باید محترم شمرده شده و از تعرض مصون بمانند. چنین تهدیدی میتواند بهعنوان تحریک به خشونت فرقهای تفسیر شود، که وضعیت منطقه را پیچیدهتر خواهد کرد.
• نقش شورای امنیت سازمان ملل:
در صورت تشدید تهدیدها، جمهوری اسلامی ایران حق دارد طبق فصل هفتم منشور، موضوع را به شورای امنیت ارجاع دهد تا از حاکمیت خود در برابر تهدیدات محافظت کند. با این حال، کارآمدی شورای امنیت در این زمینه بهدلیل حق وتوی قدرتهای بزرگ – مانند آمریکا که ممکن است در این تهدیدات نقش داشته باشد – محدود است.
این مسئله بازتابدهنده یکی از چالشهای اساسی نظام بینالملل است: نقض قوانین بینالمللی توسط کشورهای قدرتمند ممکن است بیپاسخ بماند.
• سوابق تاریخی و پیامدهای سیاسی:
نمونههایی از سوء قصدهای سیاسی وجود دارد که واکنشهای بینالمللی را برانگیختهاند؛ از جمله به شهادت رساندن سردار شهید قاسم سلیمانی در ژانویه ۲۰۲۰ توسط آمریکا در خاک عراق. این اقدام بهعنوان نقض حاکمیت عراق و ایران تلقی شد و موجی از محکومیتهای جهانی را به دنبال داشت. خانم «آگنس کالامار»، گزارشگر ویژه سازمان ملل، این عملیات را «غیرقانونی» و مغایر با حقوق بینالملل خواند. تهدید به سوء قصد به رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز دارای همان تبعات است؛ خطر تشدید بحران منطقهای را در پی دارد، بهویژه با توجه به جایگاه عظیم دینی و مردمی ایشان.
• واکنشهای احتمالی و هشدار مرجعیت:
با اشاره به هشدار مرجعیت عالی نجف، حضرت آیتالله العظمی سید علی سیستانی (دامظله) مبنی بر “هرجومرج و واکنش مردمی سهمگین”، هرگونه تعرض به مرجعیت یا رهبری دینی و ملی میتواند با خیزشهای مردمی مواجه شود؛ نه تنها در ایران، بلکه در کشورهای شیعهنشینی چون عراق، لبنان، سوریه و غیره. این واکنش میتواند به یک حرکت فراملی و مردمی تبدیل شده و ثبات منطقه را برهم زند، و کشورهای دخیل در این تهدید را در برابر مسئولیتی اخلاقی و حقوقی قرار دهد.
🔹 موضوع اصلی
تهدید به سوء قصد به آیتالله سید علی خامنهای(مدظله العالی)، صرفاً حملهای به یک شخصیت سیاسی یا مذهبی نیست؛ بلکه نقض آشکار اصول بنیادین حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل است که تهدید به زور را ممنوع و حاکمیت دولتها را محترم میداند. این تهدید میتواند صلح و امنیت منطقهای و جهانی را با خطر مواجه سازد، بهویژه با در نظر گرفتن نقش دینی و نمادین معظمله. گرچه سازمان ملل در نظریه باید حافظ حقوق اعضا باشد، اما تعادلهای سیاسی در شورای امنیت ممکن است مانع تحقق این وظیفه شود. با این حال، هرگونه تشدید بحران، میتواند واکنشهای مردمی و مذهبی را به دنبال داشته باشد که معادلات منطقه را بهکلی دگرگون سازد.
این تهدید، نهتنها نقض حاکمیت ایران است، بلکه حملهای است به باور دینی میلیونها شیعه در سراسر جهان که رهبر انقلاب اسلامی را ادامه خط امامت و مرجعیت در اندیشه شیعی میدانند.
🔹 هشدار مرجعیت عالی: صبر امت را نیازمایید
مرجع عالی شیعه در نجف اشرف، حضرت آیتالله سیستانی (دامظله)، نیازی به بیانیههای طولانی ندارد تا پیام را برساند. هشدار مختصر ولی شدیداللحنی که درباره “هرجومرج و واکنش شدید مردمی” در صورت تعرض به هر مرجع یا رهبری دینی یا ملی داد، زنگ هشداری برای تمامی پایتختهایی است که خیال بازی با آتشی در دل خاکستر خشم مردم را در سر دارند.
دشمن طعم فتوای جهاد را چشیده است، آنگاه که در برابر داعش صادر شد و زمین را زیر پای تکفیریها لرزاند و امپراتوری که واشنگتن و رژیم صهیونیستی با پول و خون ساخته بودند، نابود شد. آیا میخواهند زلزلهای دیگر را در سراسر منطقه بیدار کنند؟ آیا گمان میبرند مردمی که پس از حمله صهیونیستی به ایران به خیابانها آمدند، در برابر سوء قصد به رهبر معنوی و سیاسیشان سکوت خواهند کرد؟
🔹 فرار از شکست با تخریب رهبری
رسانههای آمریکایی، و مزدوران عربزبان و فارسیزبان آنها، میکوشند شکست تجاوز صهیونیستی علیه ایران را با تخریب رهبری پنهان کنند. درحالیکه مشخص شد “ضربات بزرگ” نتوانستند توان ایران را متوقف کنند یا بازدارندگیاش را تضعیف نمایند، بلکه ایران قدرتمندتر، منسجمتر و با حمایت مردمی بیشتر ظاهر شد.
در زمانی که رسانههای غربی از “حمله ناگهانی که رهبران ایران را از بین برد” سخن میگویند، واقعیتها حکایت از واکنش فوری جمهوری اسلامی دارد؛ از دریای سرخ تا جلیل، از عراق تا غزه؛ پاسخی هدفمند و مبتنی بر تدبیر رهبری، نه سردرگمی.
🔹 رهبری تزلزلناپذیر
بین روایت فرار در پناهگاهها و حقیقتی که میلیونها آزاده گواه آنند، فاصلهای عظیم است: فاصله میان رهبری که در کنار مردم است و از مرگ نمیهراسد، با رهبرانی که در پناهگاههای شهرکهای صهیونیستی پنهان شدهاند و به حمایت آمریکا التماس میکنند.
اگر رهبری در زمان خطر سنجیده میشود، آنگاه حضرت سید علی خامنهای (مدظله العالی) یک بار دیگر ثابت کرده است که رهبر امتی است که نه میترسد، نه سازش میکند و نه عقبنشینی دارد.
و اگر غرب بر ‘دوران پس از ایران’ دل بسته است، ملتهای آزاد منطقه بر ‘دوران پس از پایان سلطه شما’ و ‘زوال رژیم سرطانی’ که اکنون در حال احتضار است، دل بستهاند.”