واحد سیاسی

ایران قواعد بازی را تغییر داد: رژیم صهیونیستی در بن‌بست راهبردی و آمریکا در آستانه فاجعه

نجاح محمد علی، روزنامه‌نگار محقق در امور ایران و منطقه‌

 

اکنون دیگر روشن است که جمهوری اسلامی ایران دیگر با منطق واکنش محدود به تجاوزهای رژیم کودک‌کش برخورد نمی‌کند، بلکه از جایگاه حاکمیت، ابتکار و درک عمیق از ماهیت دشمن و مرزهای توانایی‌های دفاعی و اطلاعاتی‌اش عمل می‌کند.

در مرحله‌ی گذشته، تهران با تاکتیک اشباع موشکی، سامانه‌های پدافندی رژیم صهیونیستی را به‌طور واقعی مورد آزمایش قرار داد و از طریق ده‌ها موشک، شکاف‌های عمیق در گنبد آهنین و سامانه‌های هشدار سریع را آشکار ساخت. با درک آسیب‌پذیری ساختاری رژیم اشغالگر، ایران به مرحله‌ای جدید و بسیار دقیق‌تر منتقل شد: یک یا دو موشک هدایت‌شده با دقت بالا که هدف را دقیقاً می‌زنند و نتیجه‌ای راهبردی با کمترین هزینه به بار می‌آورند.

در سوی دیگر، رهبران رژیم صهیونیستی – که غرور و توهم برتری کورشان کرده بود – گمان می‌کردند که می‌توانند ایران را با یک ضربه‌ی غافلگیرکننده به زانو درآورند. آنها تصور می‌کردند که یک نمایش هوایی در آسمان تهران می‌تواند نشان دهد که همچنان دست برتر را در منطقه دارند و می‌توانند بدون نیاز به آمریکا، هیمنه‌ی خود را تثبیت کنند. اما میدان جنگ، با خیال و توهم اداره نمی‌شود.

صدای سما

ایران پاسخ داد و رژیم را در شوک فرو برد

 

ایران نه دچار سردرگمی شد و نه درهم شکست، بلکه ضربه را با آرامش جذب کرد و با دقت و مهندسی پاسخ داد؛ پاسخی که رژیم صهیونیستی را در تنگنای راهبردی قرار داد. اکنون رژیم اشغالگر نه توانست حریف خود را نابود کند، نه هیبتش را حفظ کرد و نه حتی توانسته آمریکا را متقاعد کند که وارد جنگی شود که پیروزی‌اش قطعی نیست.

واقعیت این است که ایران نه از نظر مهمات کمبودی دارد، نه از نظر زمان. بلکه با صبر راهبردی و قدرت موشکی دقیق خود، می‌تواند فشار درازمدت را ادامه دهد. اما رژیم کودک‌کش اکنون به‌طور کامل وابسته به نقش خارجی شده و از آمریکا درخواست مداخله‌ی نظامی می‌کند، در حالی که واشنگتن به‌خوبی می‌داند که هزینه‌ی درگیری با ایران بسیار سنگین و ویرانگر خواهد بود.

 

بازی اعصاب آغاز شده و کلیدش در دستان ایران است

 

رژیم اشغالگر وارد بازی اعصابی شده که آماده‌ی آن نیست. دیگر تهور، سلاح کارآمدی نیست. جنگ دیگر تصمیمی حاکمیتی برای تل‌آویو نیست، بلکه قمار خطرناکی‌ست که می‌تواند به انفجار منطقه‌ای گسترده بینجامد. اکنون این رژیم قاتل با دو گزینه مواجه است: یا تلاش برای کشاندن آمریکا به جنگی ناامن و پرهزینه، یا پذیرش – هرچند موقت – حقیقتی جدید: اینکه توازن بازدارندگی دیگر در انحصار او نیست و تهران در مرکز معادله ایستاده، نه در حاشیه.

 

هشدار از درون ارتش آمریکا: نجات‌مان دهید از دست نتانیاهو

 

صدای هشدار از دل ارتش آمریکا برخاسته است. سرهنگ بازنشسته داگلاس مک‌گرگور زنگ خطر را به صدا درآورد: سامانه‌های پدافندی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی شکست خورده‌اند، و نتانیاهو با التماس از واشنگتن درخواست نجات می‌کند. شکست حمله‌ی غافلگیرانه و واکنش سریع ایران با شلیک صدها موشک، ناتوانی کامل رژیم را آشکار کرد. اکنون نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی همانند یک قمارباز، رژیم متزلزل را به لبه‌ی پرتگاه کشانده است – با تشویق آشکار آمریکا.

 

آمریکا در باتلاق بدهی و بحران: آیا وارد جنگ خواهد شد؟

 

با بیش از ۳۷ تریلیون دلار بدهی و ۱۲ تریلیون دلار هزینه‌ی جنگ‌های بی‌نتیجه از سال ۲۰۰۳، آمریکا در وضعیت تحلیل‌رفته‌ی راهبردی قرار دارد. و طنز ماجرا آن‌که مردمی که به دونالد ترامپ رأی دادند، بر اساس وعده‌هایش برای عدم ورود به جنگ‌های جدید این کار را کردند – نه برای دفاع از رژیم کودک‌کش، نه برای حمایت از رویاهای جنون‌آمیز نتانیاهو در تغییر ژئوپلیتیک منطقه.

اوری مسگاف، تحلیلگر صهیونیست در روزنامه‌ی “هاآرتص” نوشت: «نتانیاهو خطرناک‌تر از ایران است… از توهم تهدید هسته‌ای به بمباران دانشگاه‌ها و ایستگاه‌های تلویزیونی رسیده‌ایم». او افزود: «هیچ تضمینی نیست که از این جنگ با ایران جان سالم به‌در ببریم، حتی در غزه هم ۶۲۲ روز است که در باتلاق غرق شده‌ایم، بدون نقشه‌ی خروج، و سربازان‌مان کشته می‌شوند».

 

نکته کلیدی پایان: ایران، معادله را تغییر داد و رژیم صهیونیستی را به حاشیه راند

 

امروز رژیم صهیونیستی با معادله‌ای روبه‌رو شده که از زمان شکل‌گیری‌اش آن را تجربه نکرده است: بازدارندگی دیگر در انحصارش نیست. جمهوری اسلامی ایران فقط هشدار نمی‌دهد، بلکه عمل می‌کند، می‌زند، و با تدبیر بازی را مدیریت می‌کند. امروز فلسطین، ایران و محور مقاومت در یک سنگر ایستاده‌اند، و پاسخ به تجاوز صهیونیستی-آمریکایی به یک قاعده‌ی جدید تبدیل شده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا