واحد سیاسی

پیچ آتش: منطقه در آستانهٔ نبردی سرنوشت‌ساز

نجاح محمد علی، روزنامه‌نگار محقق در امور ایران و منطقه‌

 

صبح هفتم اکتبر، لحظه‌ای گذرا در تاریخ منطقه نبود، بلکه آغازی بود بر عصر جدیدی از رویارویی مستقیم؛ جایی که سکوت راهبردی شکسته شد و پایه‌گذاری واقعی معادلات جدید در میدان آغاز گشت. از آن روز تاکنون، خاورمیانه شاهد تحولات شتاب‌زده‌ای بوده است که تازه‌ترین آن، حملهٔ تروریستی گسترده به قلب جمهوری اسلامی ایران بود؛ تلاشی آشکار برای شعله‌ور ساختن جنگی فراگیر به‌منظور درهم شکستن توازن بازدارندگی‌ای که ایران و محور مقاومت بر دشمن تحمیل کرده‌اند.

در ساعات اخیر، یافای اشغالی و شماری از شهرهای تحت اشغال رژیم صهیونیستی هدف ضربات دقیق و مؤثری قرار گرفتند که معادلات امنیتی و اطلاعاتی غرب را بر هم زد و افسانهٔ شکست‌ناپذیری رژیم را فرو ریخت. فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی تأکید کردند که این ضربات تنها پیام‌های محدودی بودند و هنوز ارتش ایران به‌طور کامل وارد میدان نشده است. همین واقعیت به‌تنهایی نشان می‌دهد که سناریوی آینده به‌مراتب پیچیده‌تر و سهمگین‌تر خواهد بود.

تجاوز هماهنگ‌شده با طرحی منطقه‌ای

جزئیات مربوط به حمله اخیر علیه ایران به‌روشنی ثابت می‌کند که این تجاوز نه عملی انفرادی از سوی رژیم صهیونیستی، بلکه عملیات مشترکی بود با مشارکت سکوهای اطلاعاتی و نظامی آمریکا و اروپا، و با پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیکی برخی کشورهای عربی. منابع امنیتی گزارش داده‌اند که پایگاه‌های بریتانیا در قبرس نقش کلیدی در پنهان‌سازی پروازهای متجاوز داشته‌اند؛ امری که توسط نماینده روسیه در شورای امنیت به‌طور رسمی تأیید شد. همچنین تحرکات مشکوکی از سوی پایگاه‌های موساد در جمهوری آذربایجان رصد شده که برای هدف‌گیری سامانه‌های پدافندی ایران تدارک دیده شده بود.

این هماهنگی از جریان گسترده تحرکات ناتو در منطقه جدا نیست؛ به‌ویژه در پرتو مذاکرات فریبنده‌ای که از طریق عمان به‌ظاهر برای تنش‌زدایی دنبال می‌شد، اما بعدها مشخص شد که تنها پوششی برای تدارک تجاوز بوده است.

دشمن چه می‌خواهد؟ فروپاشی سامانه بازدارندگی

هدف اصلی این تشدید تنش‌ها، نابودی ارکان قدرت راهبردی جمهوری اسلامی است. دانشمندان و فرماندهان برجسته‌ای هدف قرار گرفتند، که بیانگر عملیات جاسوسی دقیق و بلندمدتی است. دشمن بر این باور است که با چنین اقداماتی می‌تواند ساختار درونی نهادهای انقلابی ایران را تضعیف کند. اما این حملات، هرچند دردناک، نه‌تنها موجب تزلزل نشد، بلکه عزم ایران را برای پاسخ قاطع و حساب‌شده بیشتر کرد.

طبق ارزیابی‌ها، دشمن تنها به جنگ نظامی اکتفا نکرده، بلکه می‌کوشد با سوءاستفاده از تنوع قومی و فرهنگی در داخل ایران، بذر نارضایتی و بی‌ثباتی سیاسی را بپاشد. تحریک مستقیم افکار عمومی ایران از سوی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، تلاش مذبوحانه‌ای برای الگوبرداری از سناریوی “آشوب خلاق” بود که نتیجه‌ای در بر نداشت.

پیام‌های قدرت و بازدارندگی راهبردی

با وجود آسیب‌ها، جمهوری اسلامی همچنان ستون اصلی محور مقاومت باقی مانده و هر تلاشی برای منزوی‌سازی آن، پیامدی جز انفجار یک جنگ منطقه‌ای تمام‌عیار نخواهد داشت. پیامی که تهران به‌روشنی مخابره کرد این است: هرگونه تجاوز به ایران، با پاسخ چندجانبه و همه‌جانبه روبه‌رو خواهد شد؛ نه‌تنها در مرزهای فلسطین اشغالی، بلکه در قلب مراکز طراحی، تأمین مالی و لجستیک دشمن، از جمله تاسیسات حیاتی در کشورهای عربی خلیج فارس که به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم در این تجاوز نقش داشته‌اند.

زمان مماشات دیگر گذشته است. ایران هشدار رسمی و روشن خود را به کشورهایی که در تجاوز اخیر مشارکت داشتند یا بستر آن را فراهم کردند، صادر کرده است؛ در صدر این کشورها عربستان، قطر، اردن، سوریه و عراق قرار دارند. بله، به‌ویژه قطر و عراق، که ظاهراً نقش میانجی را ایفا می‌کردند، اما شواهد میدانی و باز بودن حریم هوایی برای پروازهای متجاوز، نشانگر همکاری عناصر نفوذی در این کشورها برای انتقال اطلاعات حساس و پشتیبانی از عملیات دشمن است.

اشتباه محاسبات غرب

برنامه‌ریزان در واشنگتن و یافای اشغالی گمان می‌کنند که همه‌چیز را تحت کنترل دارند. اما واقعیت‌های میدانی گواه آن است که استکبار جهانی قادر به تحقق پیروزی نیست. آنان نادیده گرفتند که جمهوری اسلامی طی چهل‌وپنج سال، شبکه‌ای گسترده و منسجم از مقاومت، از یمن تا لبنان و از سوریه و عراق تا غزه، بنا کرده است. همه این جبهه‌ها آماده اشتعال هم‌زمان هستند و همه با یک عقیده مشترک متحد شده‌اند: سرنوشت قدس نه در کاخ سفید، بلکه در میدان نبرد رقم می‌خورد.

توهم حذف برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، خیالی کودکانه است. علم هسته‌ای در ذهن دانشمندان تثبیت شده و توانمندی‌های مهندسی و نظامی ایران به‌حدی ارتقا یافته که حمله به تأسیسات، تنها نمایش تبلیغاتی بی‌اثر خواهد بود. رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گزارش اخیر خود، بازدیدش از تأسیسات فُردو را همچون “ورود به عمق کوه” توصیف کرد؛ جایی‌که سانتریفیوژها در محیطی غیرقابل نفوذ مشغول به کارند. این واقعیتی است که نشان می‌دهد قدرت بازدارندگی ایران نه توهم، بلکه حقیقتی پایدار و تثبیت‌شده است.

آتش در خلیج فارس و دوران قراردادهای فریبنده

سفر ترامپ به منطقهٔ خلیج فارس و قراردادهای نجومی که در آن زمان امضا شد، نقطه آغاز جنگی خاموش بود. کسی که پنج هزار میلیارد دلار هزینه کرده، امروز نمی‌تواند از پیامدهای تجاوز به مقاومت شانه خالی کند. آتشی که اکنون در دل رژیم صهیونیستی شعله‌ور شده، قابل‌تسری است و محدود نخواهد ماند. اگر دروازه بازدارندگی هم‌اکنون گشوده نشود، تجاوزهای بعدی در ابعاد ویرانگرتر تکرار خواهند شد.

بله، اکنون زمان آن فرا رسیده که زیرساخت‌های اقتصادی دشمن در خلیج فارس به‌عنوان اهداف مشروع انتخاب شوند. یمن باید منابع تأمین مالی هیولای صهیونیستی را نشانه رود؛ از جمله آرامکو و سایر مراکز. زیرا دیگر جنگ، صرفاً نبرد سلاح با سلاح نیست، بلکه رویارویی نظام‌های موجودیتی است؛ میان ملت‌هایی که برای آزادی می‌جنگند و نیروهای استکباری که می‌خواهند هر صدای حق‌طلبی را در آتش بسوزانند.

نکته کلیدی پایان

ایران امروز نه‌فقط در موقعیت دفاعی، بلکه در خط مقدم میدان نبرد قرار دارد؛ نبردی که به نمایندگی از امت اسلامی و ملت‌های مظلوم منطقه به پیش می‌رود. آنان که خیال می‌کنند با سرنگونی نظام در تهران، راه نجاتی برای خود باز می‌کنند، در توهم‌اند. خروج ایران از میدان، خدای‌نکرده، آغاز سقوط کامل باقی‌مانده استقلال و حاکمیت کشورهای عربی و اسلامی خواهد بود. و این حقیقتی است که باید بی‌پرده بیان شود.

نبرد آغاز شده است و روزهای آینده سرنوشت‌ساز خواهند بود. اما هزینه را نه‌ آنانی می‌پردازند که می‌جنگند، بلکه آنانی خواهند پرداخت که ترسیدند یا به خیانت تن دادند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا