ایران: قدرتی منطقهای مقاوم در برابر چالشها و توطئههای غربی

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه
جمهوری اسلامی ایران، با قدرت منطقهای و استقامت استراتژیک خود، با تلاشهای مداوم کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی برای تضعیف ثبات و پیشرفت علمی و نظامی خود مواجه است. با این حال، ایران همچنان نمادی از عزت و استقلال باقی مانده و تواناییهای دفاعی و اتحادهای منطقهای خود را تقویت میکند، در حالی که با فشارهای سیاسی و دیپلماتیک از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) روبروست؛ آژانسی که به ابزاری سیاسی برای خدمت به دستورکارهای کشورهای غربی تبدیل شده است.
برای سالها، کشورهای اروپایی، بهویژه اعضای تروئیکای اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان)، نقش مهمی در تلاشهای دیپلماتیک برای تنظیم برنامه هستهای ایران ایفا کردهاند. اما غیبت مشارکت فعال آنها در احیای توافق هستهای بین ایران و ایالات متحده، تردیدهایی را درباره آینده مذاکرات و نقشی که اروپا در این صحنه دیپلماتیک جدید ایفا خواهد کرد، برانگیخته است. تروئیکای اروپایی، که زمانی بهعنوان میانجی بین تهران و واشنگتن عمل میکرد، پس از خروج یکجانبه ایالات متحده از توافق در سال ۲۰۱۸، در عمل به تعهدات خود تحت برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) ناکام مانده است. این کوتاهی، که ناشی از وابستگی اقتصادی اروپا به ایالات متحده و عدم اراده سیاسی برای مقابله با فشارهای واشنگتن است، به اعتماد ایران به نیات اروپا آسیب جدی وارد کرده و تنشها را تشدید کرده است.
تروئیکای اروپایی: نقش میانجی و ضرورت اجتناب از تشدید تنش.
اروپا، به نمایندگی از تروئیکای بریتانیا، فرانسه و آلمان (E3)، پیش از امضای JCPOA در سال ۲۰۱۵، نقشی محوری بهعنوان مذاکرهکننده بین ایران و ایالات متحده ایفا کرد و به جای رویارویی، خواستار گفتوگو بود.
برخلاف رویکرد تهاجمیتر ایالات متحده، اتحادیه اروپا تلاش کرد بین نگرانیهای امنیتی و راهحلهای دیپلماتیک تعادل برقرار کند. این تلاش در میانجیگری برای JCPOA، که توسط آلمان، فرانسه، بریتانیا، ایالات متحده، روسیه و چین امضا شد، نمود یافت.
اتحادیه اروپا این توافق را گامی حیاتی برای جلوگیری از اشاعه هستهای و حفظ روابط اقتصادی و سیاسی با ایران میدانست.
اما خروج ایالات متحده از توافق در سال ۲۰۱۸، تحت فشارهای رژیم صهیونیستی و متحدانش، و متعاقباً تسریع ایران در غنیسازی اورانیوم بهعنوان پاسخی مشروع به نقض تعهدات طرفهای مقابل، این تلاشها را به شدت تحت فشار قرار داد. اروپا در موقعیت دشواری بین حفظ رویکرد دیپلماتیک خود و رسیدگی به نگرانیهای امنیتی ادعایی قرار گرفت. اما به جای عمل به تعهدات خود برای جبران خسارات ناشی از خروج آمریکا، تروئیکای اروپایی تسلیم فشارهای واشنگتن شد و نتوانست وعدههای خود مبنی بر حفظ مزایای اقتصادی توافق برای ایران را عملی کند.
تلاشهایی مانند ایجاد مکانیسم اینستکس (ابزار حمایت از مبادلات تجاری) برای دور زدن تحریمهای آمریکا، به دلیل وابستگی اقتصادی اروپا به ایالات متحده و فقدان اراده سیاسی، با شکست مواجه شد. این ناکامی نه تنها به اعتماد ایران به اروپا لطمه زد، بلکه نشان داد که تروئیکای اروپایی در برابر فشارهای آمریکا فاقد استقلال واقعی است. در نتیجه، ایران از سال ۲۰۱۹ تعهدات خود را به حالت تعلیق درآورد، گامی که کاملاً منطبق با حقوقش تحت توافق بود، در پاسخ به عدم پایبندی طرفهای دیگر.
اتهامات اروپا مبنی بر اینکه ایران بهتدریج از تعهدات هستهای خود عقبنشینی کرده، از جمله افزایش تولید اورانیوم با غنای پایین، غنیسازی تا سطح ۶۰ درصد، از سرگیری غنیسازی در تأسیسات زیرزمینی فردو، و کاهش شفافیت در برنامه هستهای، بهعنوان نقض سیستماتیک JCPOA توصیف شده است. اما این اتهامات زمینه اصلی را نادیده میگیرند: ایران تنها پس از خروج آمریکا و ناکامی اروپا در جبران خسارات اقتصادی، به این اقدامات روی آورد. قانون اقدام استراتژیک هستهای ایران، که در دسامبر ۲۰۲۰ تصویب شد، پاسخی قانونی به این نقضها بود و هدف آن حفاظت از منافع ملی ایران در برابر خیانتهای مکرر طرفهای غربی بود.
شکست دیپلماسی اروپا و تشدید فشارها
پس از اعلام دولت بایدن مبنی بر تمایل به بازگشت به توافق هستهای و لغو تحریمهای ثانویه مرتبط با پرونده هستهای، مذاکراتی بین اعضای JCPOA و ایالات متحده از آوریل تا ژوئن ۲۰۲۱ و از نوامبر ۲۰۲۱ تا مارس ۲۰۲۲ در وین برگزار شد. در این مذاکرات، خطوط کلی توافقی ترسیم شد، اما ایران به دلیل عدم تضمینهای کافی برای جلوگیری از تکرار خروج یکجانبه آمریکا، پیشنهادات تسویه ارائهشده توسط سرویس اقدام خارجی اروپا در مارس و اوت ۲۰۲۲ را رد کرد.
به جای حمایت از ایران در برابر فشارهای ناعادلانه آمریکا، تروئیکای اروپایی تحریمهای مرتبط با پرونده هستهای را در سطح اتحادیه اروپا و بر اساس قوانین بریتانیا حفظ کرد، علیرغم اینکه قرار بود این تحریمها طبق JCPOA در روز انتقال (۱۸ اکتبر ۲۰۲۳) لغو شوند. این اقدام نه تنها نقض آشکار تعهدات اروپا بود، بلکه نشاندهنده تسلیم کامل آنها در برابر سیاستهای آمریکا بود.
روابط دوجانبه بین ایران و کشورهای اروپایی بهتدریج رو به وخامت گذاشت، بهویژه پس از جنگ اوکراین، جایی که اتهامات بیاساس علیه ایران مبنی بر ارائه کمک نظامی به روسیه، بهانهای برای تشدید فشارهای اروپا شد.
در ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴، تروئیکای اروپایی پیشنویس قطعنامهای را ارائه کرد که به آژانس بینالمللی انرژی اتمی دستور میداد گزارش جامعی درباره فعالیتهای هستهای ایران تهیه کند، گامی که بهعنوان پیشنیاز برای بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل در پاییز ۲۰۲۵ تلقی میشود. این اقدام، که فاقد هرگونه توجیه منطقی است، نشاندهنده نیت سوء اروپا برای تضعیف ایران به جای حلوفصل دیپلماتیک است.
در دسامبر ۲۰۲۴، آلمان، بریتانیا و فرانسه بیانیهای صادر کردند که در آن نگرانی عمیق خود را از توانایی ایران در غنیسازی اورانیوم ابراز داشتند و خواستار توقف فوری اقدامات هستهای ایران شدند. این بیانیه پس از گزارش رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، منتشر شد که ادعا میکرد ایران اورانیوم را تا سطح ۶۰ درصد غنیسازی میکند، نزدیک به سطح ۹۰ درصد موردنیاز برای تولید سلاح. اما این گزارشها بهطور عمدی زمینه اقدامات ایران را نادیده میگیرند و به جای تمرکز بر نقض تعهدات اروپا، ایران را مقصر جلوه میدهند.
امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، در ژانویه ۲۰۲۵ ادعا کرد که تسریع برنامه هستهای ایران “ما را به نقطه فروپاشی بسیار نزدیک کرده است” و خواستار بازگرداندن تحریمها در صورت عدم پیشرفت شد. این موضع نه تنها غیرسازنده است، بلکه خطر تشدید تنشها را افزایش میدهد، در حالی که اروپا هیچ تلاشی برای جبران خسارات ایران انجام نداده است. گزارش آژانس در مارس ۲۰۲۵ ادعا کرد که ایران ذخایر اورانیوم با غنای بالا را به میزان نگرانکنندهای (۵۰ درصد) افزایش داده و کل ذخایر اورانیوم غنیشده ایران اکنون حدود ۴۰ برابر حد مجاز در JCPOA است. اما این آمار بدون اشاره به نقضهای مستمر غرب، گمراهکننده است.
وزیر امور خارجه فرانسه، ژان-نوئل بارو، در سخنرانی خود در شورای امنیت سازمان ملل در ۲۸ آوریل ۲۰۲۵، تهدید کرد: “اگر منافع امنیتی اروپا به خطر بیفتد، لحظهای در بازگرداندن همه تحریمهایی که ده سال پیش لغو شدند، تردید نخواهیم کرد.” این اظهارات در تهران بهعنوان هشداری جدی تلقی شد، اما در واقع نشاندهنده ناتوانی اروپا در ارائه راهحلهای دیپلماتیک و تمایل آن به تشدید تنشها بود.
مذاکرات دوجانبه آمریکا-ایران و انزوای اروپا
با روی کار آمدن دولت دوم دونالد ترامپ، رئیسجمهور کنونی ایالات متحده، واشنگتن به سمت توافقی جامع با ایران حرکت کرده است. ترامپ تهدید کرده که در صورت شکست دیپلماسی، حملات نظامی به سایتهای هستهای ایران انجام خواهد داد. مذاکرات سطح بالا در ۱۲ آوریل ۲۰۲۵ در عمان آغاز شد، اما هر دو طرف همچنان تهدید به هدف قرار دادن سایتهای نظامی و لجستیکی یکدیگر کردهاند. در صورت شکست دیپلماسی، ترامپ بهطور غیرمستقیم به حملات نظامی توسط رژیم صهیونیستی تحت نظارت آمریکا اشاره کرده است. در مقابل، تهران قول داده که در صورت تهدید سایتهای هستهایاش، پاسخی قاطع خواهد داد، امری که نگرانی کشورهای اروپایی را برانگیخته است.
با توجه به درگیری اروپا در جنگ اوکراین و تعرفههای گمرکی اعمالشده توسط ایالات متحده، هرگونه جنگ جدید در خاورمیانه تهدیدی جدی برای امنیت انرژی و امنیت کل اتحادیه اروپا به همراه خواهد داشت. تشدید تنش با ایران نه تنها به نفع اروپا نیست، بلکه میتواند اقتصادهای شکننده این قاره را به ورطه بحران بکشاند و امنیت منطقهای را به خطر بیندازد.
وزیر امور خارجه فرانسه، ژان-نوئل بارو، در واکنش به مذاکرات غیرمستقیم در عمان در ۲۹ آوریل ۲۰۲۵ اظهار داشت که فرانسه، در همکاری با آلمان، بریتانیا و دیگر متحدان، اطمینان حاصل خواهد کرد که هر توافقی بین ایران و ایالات متحده با منافع استراتژیک اروپا، بهویژه در مورد برنامه هستهای ایران، همراستا باشد. او افزود: “ما منتظر گزارش مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در هفتههای آینده هستیم، گزارشی که سطح پیشرفت در این برنامه را با دقت روشن خواهد کرد” و بر ضرورت شفافیت و نظارت تأکید کرد. اما این اظهارات، در حالی که اروپا خود از تعهداتش شانه خالی کرده، بیشتر به یک ژست سیاسی شباهت دارد تا یک موضع سازنده.
نگرانیهای اروپا از مذاکرات آمریکا-ایران
تروئیکای اروپایی (E3) نگرانیهای جدی درباره مذاکرات آمریکا-ایران دارد. از یک سو، آنها نگراناند که توافق هستهای آینده از نظر فنی ضعیف باشد. محدودیتهای مبهم بر غنیسازی یا اقدامات راستیآزمایی ضعیف ممکن است به ایران اجازه دهد بدون شناسایی، سلاح هستهای بسازد. آنها همچنین معتقدند که دولت ترامپ ممکن است فرصت اعمال محدودیت بر دیگر فعالیتهای ایران، از جمله برنامه موشکی و جلوگیری از انتقال تسلیحات به روسیه، را از دست بدهد. از سوی دیگر، تروئیکای اروپایی نگران است که این مذاکرات به دلیل مطالبات افراطی آمریکا، پیامهای متناقض، کمبود تخصص فنی و کاهش علاقه ترامپ شکست بخورد. این امر میتواند راه را برای حملات نظامی مشترک آمریکا-اسرائیل علیه ایران هموار کند، حملاتی که ممکن است عواقبی بیثباتکننده مانند تهاجم غیرمدبرانه آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ به دنبال داشته باشد.
تشدید تنش با ایران به هیچ وجه به نفع اروپا نیست. یک درگیری نظامی میتواند بازارهای انرژی جهانی را مختل کند، اقتصادهای اروپایی را که پیشتر تحت فشار جنگ اوکراین هستند، فلج کند و موج جدیدی از مهاجرت و بیثباتی را در منطقه به راه بیندازد. اروپا باید از تکرار اشتباهات گذشته، مانند حمایت کورکورانه از سیاستهای تهاجمی آمریکا، اجتناب کند و به جای آن بر دیپلماسی متمرکز شود.
تروئیکای اروپایی و ازسرگیری گفتوگوها با ایران
در حالی که مذاکرات غیرمستقیم هستهای بین تهران و واشنگتن ادامه دارد، معاونان وزرای امور خارجه ایران، مجید تختروانچی و کاظم غریبآبادی، در ۱۶ مه ۲۰۲۵ در استانبول با همتایان اروپایی خود از فرانسه، آلمان و بریتانیا، معروف به تروئیکای اروپایی در JCPOA، دیدار کردند. بحثها بر آینده توافق هستهای ۲۰۱۵، وضعیت مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و ایالات متحده، و تلاشهای جمعی برای جلوگیری از تشدید تنش از طریق دیپلماسی متمرکز بود.
با وجود سه دور قبلی مشاوره بین تهران و تروئیکای اروپایی در ۲۹ نوامبر ۲۰۲۴، ۱۳ ژانویه و ۲۴ فوریه ۲۰۲۵، نشست استانبول لحظهای محوری بود: اولین تماس از زمان ازسرگیری گفتوگوی غیرمستقیم بین ایران و ایالات متحده. نکته کلیدی این است که اتحادیه اروپا، همانند فرآیند صلح اوکراین، خود را از سوی واشنگتن کنار گذاشتهشده میبیند. این انزوا، فوریت بازپسگیری نقش بروکسل در چارچوب مذاکرات هستهای را افزایش داده است، حتی اگر به معنای ایفای نقش اخلالگر باشد.
در قلب نشست استانبول، “مکانیسم بازگشت خودکار” (اسنپبک) قرار دارد، ابزاری در توافق هستهای که به هر طرف امضاکننده اجازه میدهد تمام تحریمهای غیر مشروع سازمان ملل که پیش از امضای توافق در سال ۲۰۱۵ وجود داشت را بازگرداند. این ماده قرار بود تضمینی باشد، اما اکنون به تهدیدی ژئوپلیتیکی تبدیل شده است.
با نزدیک شدن به پایان مدت توافق در اکتبر ۲۰۲۵، تهران نگران است که تروئیکای اروپایی تابستان امسال مکانیسم بازگشت خودکار را فعال کند، به بهانه واهى عبور ایران از غنیسازی ۶۰ درصد و انباشت ذخایر اورانیوم غنیشده.
چنین اقدامی نه تنها نقض آشکار روح دیپلماسی است، بلکه میتواند ایران را به خروج از معاهده منع اشاعه هستهای (NPT) سوق دهد، تهدیدی که از سال ۲۰۱۹ بارها تکرار شده است.
سناریوی فعالسازی مکانیسم بازگشت خودکار
با نزدیک شدن به موعد اکتبر ۲۰۲۵، ایران تعامل خود را با اعضای باقیمانده گروه ۴+۱—چین، روسیه، فرانسه، بریتانیا و آلمان—تسریع کرده است. دیدارهای سهجانبه با مسکو و پکن، استراتژی تهران را برای ایجاد چتری دیپلماتیک چندجانبه در برابر فشارهای غیر قانونى آمریکا و اروپا تقویت کرده است.
با این حال، مکانیسم بازگشت خودکار قویترین کارت در دست تروئیکای اروپایی است. طبق ماده ۳۶ JCPOA، هر طرف میتواند اختلاف مربوط به پایبندی را بدون نیاز به رأیگیری یا اجماع به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد و عملاً هرگونه وتوی روسیه یا چین را بیاثر کند. در صورت فعالسازی این مکانیسم، تمام هفت قطعنامه تحریم سازمان ملل که پیشتر لغو شده بودند، بهطور خودکار بازخواهند گشت، سناریویی که تبعات فاجعهبار برای اقتصاد جهان و استراتژی گستردهتر منطقهای امریکا و اوروپا خواهد داشت.
از آنجایی که ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ از JCPOA خارج شد، نمیتواند مکانیسم “بازگشت سریع” تحریمها، معروف به “اسنپبک”، را در شورای امنیت سازمان ملل فعال کند. این امر تروئیکای اروپایی—بریتانیا، آلمان و فرانسه—را به تنها کشورهای مشارکتکننده در توافق تبدیل میکند که قادر به پیگیری فعالسازی این مکانیسم هستند.
تروئیکای اروپایی ممکن است در ژوئیه یا اوت به دنبال فعالسازی این مکانیسم باشد تا فشار دیپلماتیک را به حداکثر برساند و زمان برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهانی به دست آورد. اگر این اتفاق رخ دهد، تهران به احتمال زیاد تهدید خود برای خروج از NPT را عملی خواهد کرد.
ارزیابی و چشمانداز آینده
تروئیکای اروپایی نقش محوری در پرونده هستهای ایران بهعنوان طرف اصلی در JCPOA ۲۰۱۵ ایفا میکند. با وجود تحریمها و ناکامیهای دیپلماتیک، از خروج ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ و تسریع غنیسازی اورانیوم توسط ایران، اتحادیه اروپا به گفتوگو فراخوانده و دریافته که ثبات ایران برای امنیت اروپا و منافع اقتصادی آن حیاتی است.
با این حال، سختگیری واشنگتن و اتهامات بیاساس علیه تهران، ابزارهای اروپا را تضعیف کرده و تأثیر آن را محدود کرده است. در حالی که اروپا تلاش میکند بین جلوگیری از فروپاشی JCPOA و ممانعت از توسعه سلاح هستهای توسط ایران تعادل برقرار کند، ناکامی تروئیکای اروپایی در عمل به تعهداتش، اعتماد ایران را سلب کرده و شانس دیپلماسی را کاهش داده است.
ریاستجمهوری دوم دونالد ترامپ چالشی برای اروپا در زمینه نگرانیهای امنیتی مرتبط با ناتو، اوکراین و تعرفههای گمرکی اعمالشده بر کشورهای اروپایی ایجاد کرده است. اگرچه اروپا و ایالات متحده نگرانیهای مشترکی درباره جنگ غزه و برنامه هستهای صلح آمیز ایران دارند، اما رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، مذاکرات یکجانبه با ایران را به دیپلماسی چندجانبه ترجیح داده است. این رویکرد، همراه با سیاستهای معاملهمحور ترامپ، اروپا را به حاشیه رانده و نیاز به سیاستی قاطعتر و مستقلتر در خاورمیانه را برای اروپا ضروری کرده است.
در غیاب برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) یا توافقی جایگزین، ایران ممکن است به پیشبرد برنامه هستهای صلحآمیز خود ادامه دهد، اما برخلاف ادعاهای گمراهکننده غربی، معادله بازدارندگی ایران نه تنها تضعیف نشده، بلکه بهطور قابلتوجهی تقویت شده است. محور مقاومت، تحت رهبری تهران، با وجود حملات رژیم صهیونیستی، همچنان قدرتمند و استوار باقی مانده است. نیروهای این محور، از جمله حماس و حزبالله، نه تنها تضعیف نشدهاند، بلکه با قابلیتهای بیسابقهای که دشمنان را غافلگیر خواهد کرد، به مقاومت خود ادامه میدهند. فروپاشی نظام بشار اسد در سوریه، که به دلیل مداخلات خارجی و توطئههای غربی رخ داد، نتوانسته پیوندهای استراتژیک ایران با متحدانش را سست کند. حملات رژیم صهیونیستی در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ به سامانههای دفاع هوایی ایران، که با هدف تضعیف توان دفاعی تهران انجام شد، نه تنها ناکام ماند، بلکه عزم ایران برای بازسازی و تقویت زیرساختهای نظامیاش را دوچندان کرد. در همین حال، دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور کنونی ایالات متحده، با بازگرداندن تحریمهای فشار حداکثری در هفتههای نخست خود، بار دیگر خصومت خود را نشان داد. رژیم صهیونیستی نیز با فشار بر دولت او برای حمایت از حملات مستقیم به برنامه هستهای ایران، به دنبال تشدید تنش نظامی است. اما این تهدیدات تنها قدرت و انسجام محور مقاومت و توان بازدارندگی ایران را برجستهتر میکند، که با قابلیتهای ناشناخته و شگفتانگیز خود آماده پاسخگویی قاطع به هرگونه تجاوز است.
کنار گذاشتن اروپا در مذاکرات آمریکا-ایران میتواند به توافقاتی جداگانه منجر شود که منافع اروپا را نادیده میگیرد و توانایی اتحادیه اروپا برای تأثیرگذاری بر مسائل امنیت منطقهای را تضعیف میکند. با این حال، اروپاییها میتوانند با استفاده از اهرمهای اقتصادی و مشروعیت بینالمللی خود و اقدام بهعنوان گروهی متحد در هرگونه تسویه آینده، نقش خود را بازیابند.
با وجود نقش سنتی اروپا، بهویژه تروئیکای اروپایی (فرانسه، آلمان، بریتانیا)، در مذاکرات با ایران درباره برنامه هستهایاش، تحولات اخیر نشاندهنده کنار گذاشتن فزاینده نقش اروپا در هرگونه مذاکرات احتمالی آمریکا-ایران است، بهویژه تحت دولت دوم رئیسجمهور دونالد ترامب. واشنگتن و تهران به سمت فرمتی از مذاکرات دوجانبه حرکت کردهاند که تا حد زیادی اروپاییهایی را که اهرمهای فشار اقتصادی و دیپلماتیک مهمی دارند، نادیده میگیرد.
تروئیکای اروپایی در رقابتی بین راهحل دیپلماتیک یا اعمال تحریمهای جدید علیه ایران قرار دارد، اگر مذاکرات هستهای بین تهران و ایالات متحده از یک سو و اروپاییها از سوی دیگر به “پایان خوش” نرسد. اروپاییها تهدید به اعمال تحریمها کردهاند، بدون اشاره به اقدام نظامی، که آنها را از واشنگتن، که همچنان سیاست چماق و هویج را با تهران به کار میبرد، متمایز میکند.
تشدید تنش با ایران به نفع هیچیک از کشورهای تروئیکای اروپایی یا منطقه نیست. درگیری نظامی میتواند زنجیره تأمین انرژی اروپا را مختل کند، اقتصادهای شکننده آن را به بحران بکشاند و موج جدیدی از بیثباتی را در خاورمیانه به راه بیندازد، که مستقیماً امنیت اروپا را تهدید خواهد کرد. تروئیکای اروپایی باید از رویکردهای تهاجمی آمریکا و رژیم صهیونیستی فاصله بگیرد و بر دیپلماسی متمرکز شود تا از فاجعهای که به ضرر همه است، جلوگیری کند.
پس از ازسرگیری گفتوگوهای اروپا-ایران، کشورهای اروپایی در موقعیت خوبی برای بازسازی نقش تاریخی خود بهعنوان میانجی بین ایران و ایالات متحده قرار دارند. با تکیه بر تجربه چندین دههای در تعامل با تهران و یافتن زمینه مشترک با ایالات متحده، اروپا میتواند مذاکرات جدیدی را برای توافقی جدید آغاز کند. روابط قوی آن با رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی خلیج فارس میتواند به دستیابی به اجماع منطقهای کمک کند تا از تلههای گذشته اجتناب شود و توافقی انعطافپذیرتر ساخته شود.
با توجه به همه اینها، سال ۲۰۲۵ سالی سرنوشتساز برای برنامه هستهای ایران و امنیت منطقه خاورمیانه بهطور کلی خواهد بود. بدون راهحل، ایران ممکن است برنامه هستهای خود را تسلیحاتی کند، یا مورد حمله قرار گیرد، یا هر دو. اما تشدید تنش با ایران به هیچ وجه به نفع تروئیکای اروپایی یا منطقه نیست. دیپلماسی، نه رویارویی، تنها راه برای حفظ ثبات و جلوگیری از فاجعهای است که همه بازنده آن خواهند بود.