ارّابه شکوهمند اقتصاد

دکتر سیدمهدی حسینی، دکتری علوم سیاسی
در بررسیهای مرتبط با تحول اندیشه سیاسی، پرداختن به جایگاه امر اقتصاد از اهمیتی ویژه برخوردار است. صاحب نظران براین باورند که:
«درخانه نیمه ویران فقر، نمیتوان اندیشههای نو و بلند بالا و دانش کهکشان نَوَرد امروز را فرود آورد.»
از همین رو:
« مردمانِ محتاط هرگز بدون سوار شدن بر کالسکۀ مجلل نیاکان خود حرکت نمیکنند.»
علیالخصوص درکشوری با تاریخ و تمدن کهن که:
«میراث فرهنگی و روشنفکرانهاش از ریشه دارترین و کهنترین میراث های جهانی است و متواند به خود ببالد که تقریباً تمام مواد معدنی شناخته شده را دارد!»
انتظار این است که ” ارّابه / کالسکۀ اقتصاد” از شکوهمندی و عظمتِ درخور و شایسته برخوردار باشد.
بنابرگواهی تاریخ در قلمرو ایران:
« شبکه وسیعی از کاسبان و بازرگانان در شهرهای بزرگ و کوچک به کار تجارت محلی و منطقهای و بینالمللی اشتغال داشتهاند.»
به عنوان مثال چنان که ناصر خسرو در سفرنامه نگاشته:
«در اصفهان بازاری دیدم از آنِ صرافان که اندرو دویست مرد صراف بود و هر بازاری را دربندی و دروازهای، و همۀ محلّهها و کوچهها را همچنین دربندها و دروازههای محکم وکاروانسراهای پاکیزه بود. و کوچه ای بود آن را کو طراز میگفتند و در آن کوچه پنجاه کاروانسری نیکو و در هریک بیّاعان و حجره داران نشسته، و این کاروان که ما با ایشان همراه بودیم یکهزارو سیصد خروار بار داشتند. بیست روز در اصفهان بماندیم.»
و این درحالی است که جهان غرب در جهالت قرون وسطی دست و پا میزد. …
اما اینک به نظر میرسد با آغا سال 2026 به دلایل قابل بحث از جمله شِبه بحران جاری در عرصه خوراک و پوشاک و مسکن، در ایران همواره سربلند، حرف و حدیثهای مرتبط با تأثیر تحول دیجیتال”رختی نو” برتن نگرش و اندیشۀ نسل جدید و صلاحیت های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی بپوشانند.
«در فرهنگ اسلامی، اصطلاح امروزی اقتصاد را با توجه به اصل یونانی آن”اکونومی از eikos یعنی خانه و nomos یعنی قانون” به تدبیر منزل تعبیر کردهاند، علمی اجتماعی که فعالیتهای انسان در مورد ثروت یا رفاه مادی را مطالعه میکند.»
هرگاه اقتصاد از اعتدال خارج شود و خطر رکود و بحران و انهدام و نابسامانی نمایان گردد:
« معمولاً مردان عاقبت اندیش و اهل نظر به چارهجویی میافتند تا از طریق وضع قوانین یا تذکرات خیرخواهانه و بیدار کردن احساسات و عواطف انسان دوستی، و توجه دادن ارباب قدرت و ثروت به مسئولیتهای اجتماعی، یا از طریق نظریه و فرضیهای که اجتماع عادلانه و باصفایی را بنمایاند، از سقوط و انهدام جلوگیری نماید.»
درغیراینصورت، قابل پیشبینی است که فرایندهای سیاسی خود را درون واژههایی آرایش کنند که شارلاتانیسم رسانهای “در اندیشۀ طبقه نو آیین میآفریند” و بر زبان او جاری خواهد کرد!
منطق درونی آن نونواری نیز عبارت از این است که:
«وقتی دنیا پر از مردمان مهم و بیاعتبار، ثروت زیاد و فقر بینهایت، دانش فراوان و جهل بینهایت، باشد آدمی از بیاعتباری، فقر وجهل رویگردان شده، تمام توجه را روی مردمان مهم، ثروت زیاد و دانش فراوان متمرکز میکند.»
چرا که:
زبان و اندیشه به موازات هم رشد مییابند، و به تعبیری «زبان سکونتگاه اندیشه است» و فکر بالا بلند در طبقۀ نوآیین، سکونتگاهی متناسب با مقتضیات آن زمان و شایسته شکوه خود طلب خواهد کرد.
بنابراین اشاره به کالسکۀ اقتصاد به این دلیل از اهمیت ویژهای برخوردار است که اساساً:
«رهیافت اقتصادی در تثبیت شکل حکومت عامل تعیین کننده است.»
پرواضح است که تأثیر معنادار تحول دیجیتال و شتاب حیرتانگیز آن بر تمام جنبههای زندگی روزمره تأثیری معنادار میگذارد و لازم به گفتن نیست که برای دستیابی به رونق اقتصادی در گذر زمان و تغییر شرایط داخلی و بینالمللی، ابزارهای سیاسی نیز بایستی تغییر کنند.
بهراستی که همیشه:
«کشورهای موفق کشورهایی بودهاند که سیاستهای خود را به طور ماهرانه با تغییر شرایط انطباق دادهاند.»
از یک منظر:
زمان تغییرکرده و گفته میشود که«عمر استقلال سیاسی تا زمانی است که نشاط و شور انقلابی زنده است.»
یعنی ممکن است سیاستهای اقتصادی خوب دیروز، سیاست خوب امروز تلقی نشود و در مواردی پیامد اِعمال آنها نا امید کننده باشد. …
صاحبنظران اصرار دارند که ناترازی در توزیع درآمد و تداوم شبه بحران خوراک و پوشاک و سرپناه، موجبات افزایش نارضایتی مردم را فراهم میسازد، یکی از مهمترین پیامدهای این ناراضیتراشی تضعیف استقلال سیاسی است.
از عوامل بسیار برای توجه به اهمیت نقش اقتصاد، کارکرد عجیب فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در دستکاری نقشهمند اندیشه های طبقۀ نوآیین است.
صد البته که نسبت به جوانان بافراست و فرهیخته و فهیم ایرانی باید گفت:
«معتادان به دستکاری، اعم از کسانی که بیجهت از آن میترسند یا افردی که بدان امید بستهاند، متوجه نیستند که جوجه ها را آخر پاییز میشمارند.»
ولی با این وجود، مفهوم طبقه، به هیچ روی موجودیتی آماری نیست که بشود از طریقِ انبوهی لفاظیهای مفهومی معنای آن را تمام و کمال درک کرد، بلکه رخدادی پویاست که فقط می توان بر “بسترِ نزاع و زمانه” آن را فهمید، طبقۀ نوآیین امروز با مشاهده گرانی سرسام آور، توی سرش بازار مسگرها برپا شده و توی دلش دارند رخت میشورند و توی پاهایش سیم میکشند! و متأسفانه به شکلی ناباورانه نه در دانشگاه و نه در حوزه علمیه، گوش شنوایی برای شنیدن صدای آه و نالۀ خود نمی یابد.
ممکن است این طبقه با مشاهده خروج اقتصاد از اعتدال، و غیبت مردان عاقبتاندیش و چارهجو! دچار تند بادهای عصبی شده و حتی نسبت به تعالیم روحبخش اسلام و احکام اقتصادی آن دچار تردید گردد . …
اینک برخی از منادیان اقتصاد آزا laissez-faire معتقدند بگذار اقتصاد کارخودش را انجام دهد، و بعضی سوداگران بازار اندیشه نیز :
«اندکی میزانِ آن، اندکی موزونِ این! هستند و مثل اسب عصاری سرجای خود میچرخند!»
علیالخصوص پس از جنگ دوازده روزۀ رژیم صهیونی علیه ملت بزرگ ایران، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی سوار برموج گرانی سرسامآور شدهاند و یک نخِ دیگر به تاروپود آنچه به درستی الگوی فاجعه خوانده شده است افزودهاند. …
به هرحال:
هیچ کاری خطرناکتر از نگاهی شعاری به نوسان قیمتها داشتن، و عمق فاجعۀ گسست تغذیهای و انقطاع نسلی! را ندیدن نیست.
به تعبیر “هانا آرنت”:
«در بازار خرافاتِ عصر منوری که ما زندگی میکنیم، چنین حادثهای را فقط می توان به حساب دیوانگی گذاشت. ما با نسلی روبرو هستیم که به هیچ وجه مطمئن نیست آیندهای دارد. (خشونت و اندیشههایی درباره سیاست و انقلاب، ص 38)»
صاحبنظران ادعا می کنند:
پدیده نامطلوب نوسان قیمت، کاهش یا افزایش بدون نظم و ناگهانی و پیشبینی نشدنی قیمت کالاها، آثار زیانباری بر حیات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور باقی میگذارد، زیرا توزیع نامتعادل ثروت، سرازیرشدن درآمدهای هنگفت ناشی از لجام گسیختگی قیمتها و حیف و میل و ریخت و پاش بیرویه طبقات بالا، تنشهای اجتماعی و سیاسی مهمی را در تاریخ فردا رقم خواهد زد.
نتیجه:
موج بالارونده و فریبا و خیرهکننده و اغواگر فناوری دیجیتال یا “میز غذای متنوع اما نامتمایز” نیازمند تفکر حسابگرانه و عمیق است، چرا که بنابر بیان فهم لرزه آورِ”علی اصغر کاظمی درکتاب روابط بینالملل در تئوری و در عمل، صفحه 583″:
« امروزه بسیاری از معادلات سنتی و باورها و برداشتها تغییر کرده است و غلتیدن سیاستهای جهانی در عصر انقلاب در اطلاعات، به مسیر سنتیِ گذشته، نامحتمل است.
ما اکنون ناگزیریم به این باور تن دهیم که لحظهها در عبور از مسیر ناهموار زمان، تاریخ را بوجود میآورند. نگرش ما از آینده نباید در افقهای دوردست به دنبال سراب برود. حقایق و واقعیتهای دنیای معاصر در لحظهها شکل میگیرد، لحظههایی که همچون قطرات باران به هم میپیوندند و سیل خروشان تاریخ را بوجود میآورند.
ما باید قطرهها را دریابیم و در مسیر دلخواه به سمت دریا هدایت کنیم، وگرنه غوطهورشدن در اقیانوس تاریک و بیکران سیاست ما را به جایی نمیرساند.
شاید علمای روشن بین، مانند غواصان خرد بتوانند مرواریدی از این دریای عظیم شکار کنند، ولی گردنبندی که شایسته آویختن به گردن عروس معرفت علوم اجتماعی و زیبنده علم سیاست و روابط بینالملل باشد حاصل نخواهد شد.
ما با اعمال و رفتار امروز خود آینده خویش را میسازیم، چه نیکوترکه جملگی از آغاز پندار، گفتار و رفتار خود را درجهت صلاح و فلاح بشریت بکار گیریم. در آن صوت جهان آینده عرصه دوستی، برادری، عدالت و آزادی همه ملتها خواهد بود، انشاءا… . »
طرفه اینکه:
« امیالِ خطرناک، وحشی و بیقانونی نه تنها انسانها را به سمت تعارض با دیگران، سوق میدهند، بلکه آدمی زاده را به ورطه تعارض با خود نیز میکشانند. این تعارضات درونی تندباهایی سخت هستند که معمولاً نور کمسوی عقل را خاموش میکنند. خِرد همیشه نمیتواند هادی ارّابهای باشد که شور و[امیال نفسانی] را در سرازیری میکشانند، زیر این مرکبهای خشن ناگهان باهم تصادم کرده و در میانۀ نبرد، مهار عقل را درهم میپیچند.(دال، بریکنر؛ تحلیل سیاسی مدرن، ص213)»




