شرق اوسط میان توطئهی “اسرائیل بزرگ” و پایداری محور مقاومت

نجاح محمدعلی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه:
سخنرانی سید عبدالملک بدرالدین الحوثی در لحظهای حساس از تاریخ امت ما ایراد شد تا با وضوح تمام، خطوط اصلی طرح استعماری را که دیگر بر کسی پوشیده نیست، آشکار سازد. دشمن صهیونیستی، که از سوی بزرگترین جنایتکاران نظام جهانی حمایت میشود، نهتنها به اشغال فلسطین و آواره کردن مردم آن بسنده کرده، بلکه آشکارا از پروژهی خطرناک خود تحت عنوان “تغییر خاورمیانه” و “اسرائیل بزرگ” سخن میگوید؛ پروژهای که فراتر از مرزهای جغرافیایی فلسطین اشغالی، حال و آیندهی کل منطقه را هدف قرار داده است.
هشدارهای رهبر انقلاب، قرائتی استراتژیک از خطرات این مرحله ارائه میدهد. ادامهی ضعف و تفرقه در امت ما، و وابستگی به غرب، به معنای حرکت به سوی نابودی حتمی است. امتی که از اصول خود جدا شود، از مسائل محوریاش دست بکشد و دشمن واقعی خود را نادیده بگیرد، درهای تسلط این پروژهی جنایتکارانه را به روی خود باز میکند.
اسناد تاریخی، مانند طرح عودید ینون که در دههی ۱۹۸۰ منتشر شد، از دیدگاه رژیم صهیونیستی برای تجزیهی کشورهای عربی به واحدهای کوچک فرقهای و قومی پرده برمیدارد تا کنترل و تضعیف آنها آسانتر شود. این طرح، که عراق را بزرگترین تهدید میبیند، به تجزیهی کشورهایی مانند سوریه، لبنان و اردن ترویج میدهد و بر ایجاد دولتهای مصنوعی بر اساس فرقهها تمرکز دارد؛ مانند دولتی علوی در ساحل سوریه، دولتی دروزی در جنوب، و تقسیم عراق به مناطق کردی، شیعی و سنی. در واقع، بخشهایی از این طرح در اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ اجرا شد که به فروپاشی دولت، برانگیختن فتنههای فرقهای و تضعیف کل منطقه منجر شد و راه را برای مداخلات استعماری بیشتر باز کرد.
اشغال جولان سوریه از سال ۱۹۶۷، که اخیراً پس از سقوط نظام بشار اسد گسترش یافته، نمونهای زنده از تلاش رژیم صهیونیستی برای تصرف اراضی خارج از مرزهای فلسطین اشغالی است که حاکمیت سوریه را تهدید میکند و درهای منازعات مداوم را میگشاید.
در مورد عراق، خطر این پروژهی صهیونیستی فراتر از اظهارات نظری است و به واقعیت عملی رسیده. دشمن صهیونیستی، عراق را با ثروت نفتی و قدرت نظامی پیشینش، تهدیدی استراتژیک میدید، همانطور که در اسنادی مانند طرح ینون صراحتاً به تجزیهی عراق برای تضعیف آن اشاره شده است. در سالهای اخیر، اظهارات مقامات صهیونیستی بر ایدهی “اسرائیل بزرگ” که از نیل تا فرات امتداد دارد و بخشهایی از شمال و شرق عراق را دربرمیگیرد، تأکید کردهاند.
این جاهطلبی استعماری، عراق را به خطر تجزیه به واحدهای کوچکتر میکشاند و از فتنههای فرقهای و قومی که با حمایت صهیونیستی و اشغال آمریکایی شعلهور شد، بهره میبرد. این امر میتواند به از دست رفتن حاکمیت ملی و تبدیل عراق به صحنهی منازعات منطقهای منجر شود و خطرهای اقتصادی عظیمی برای ثروتهای نفتی و زیرساختهای کشور به همراه داشته باشد. حمایت مداوم صهیونیستها از جنبشهای جداییطلب در کردستان عراق نیز این تهدید را تقویت میکند، زیرا رژیم صهیونیستی به دنبال ایجاد متحدان محلی برای خدمت به منافع خود در برابر کشورهای عربی همسایه است.
خطر تنها به عراق محدود نمیشود، بلکه به سایر کشورهای منطقه نیز گسترش مییابد. در لبنان، برای مثال، شاهد تهاجمات مکرر صهیونیستی بودهایم، مانند اشغال سال ۱۹۸۲ که تا بیروت پیش رفت، و ادامهی اشغال جنوب لبنان تا سال ۲۰۰۰، و همچنین حملات هوایی مداوم به اهداف غیرنظامی و نظامی از زمان تجاوز به غزه در سال ۲۰۲۳، که لبنان را در معرض خطر تجزیه به کانتونهای فرقهای، همانطور که در طرحهای قدیمی صهیونیستی آمده، قرار داده است.
در اردن، طرحهای صهیونیستی این کشور را بخشی از “اسرائیل بزرگ” میدانند و با تلاش برای کنترل کرانهی شرقی رود اردن، حاکمیت اردن را تحت فشار قرار میدهند، که این کشور را در معرض خطر تجزیه یا وابستگی اقتصادی و امنیتی قرار میدهد.
در سوریه، با وجود تغییر نظام، اشغال جولان و سایر مناطق ادامه دارد و حملات به تأسیسات هستهای و نظامی تشدید شده، که خطر فروپاشی کامل دولت سوریه و تبدیل آن به مناطق نفوذ صهیونیستی را به همراه دارد. این نمونهها تأیید میکنند که خطر فرضی نیست، بلکه واقعیتی تاریخی و کنونی است که به آوارگی میلیونها نفر و ویرانی اقتصادهای منطقه منجر شده، همانطور که در لبنان طی جنگهای مکرر رخ داد و خسارتهای اقتصادی آن میلیاردها دلار را پشت سر گذاشت.
با این حال، موضع استوار محور مقاومت، بهویژه ملت مقاوم یمن، امروز سدی در برابر این طرح است. یمن، که در برابر تکبر آمریکایی ایستادگی میکند و با تجاوز سعودی مقابله میکند، هرگز فلسطین را فراموش نکرده و آن را مسئلهای محوری در عقیده و جهاد خود قرار داده است. همانطور که سید عبدالملک الحوثی تأکید کرد، حمایت از ملت فلسطین گزینهای سیاسی یا دیپلماتیک نیست، بلکه وظیفهای دینی، انسانی و اخلاقی است. پایداری حزبالله در لبنان، که در سال ۲۰۰۰ رژیم اشغالگر را مجبور به عقبنشینی از جنوب کرد و در جنگ ۲۰۰۶ خسارات سنگینی به دشمن وارد آورد، نمونهای زنده از کارآمدی مقاومت در ناکام گذاشتن طرحهای صهیونیستی است. همچنین در عراق، گروههای مقاومت در برابر اشغال آمریکایی با حمایت صهیونیستی ایستادند و آن را تا حدی به عقبنشینی وادار کردند، هرچند چالشها ادامه دارد.
از اینرو، فراخوان رهبر انقلاب به وجدانهای بیدار جهان برای توقف جنایات صهیونیستی، ندایی است که پیش از هر چیز آزمونی اخلاقی و انسانی برای هر که ادعای آزادی و عدالت دارد. کشتار مداوم ملت فلسطین و تهدیدهای فزاینده علیه ملتهای منطقه را نمیتوان با سکوت یا همدستی پاسخ داد، بلکه نیازمند موضعی جدی و فداکاریهایی است که عزت و کرامت امت را بازمیگرداند.
امروز شرط پیروزی، آگاهی ملتها و پایداری آنها در برابر این پروژهی استعماری است. تاریخ اکنون در حال نوشته شدن است و انتخاب پیش روی امت روشن است: یا در کمای مرگبار باقی بماند، یا برخیزد و پروژهی “اسرائیل بزرگ” را ناکام بگذارد. یمن، با رهبری مؤمنانهاش، روشنترین نمونه را ارائه میدهد که اراده قادر به درهم شکستن سلطه است و امت اگر به اصول خود بازگردد، میتواند آیندهای متفاوت بسازد.
✦ در پایان، مسلّم است که فلسطین از نبرد منطقه جدا و منزوی نیست.، فلسطین جوهر و روح آن است. هر که از فلسطین حمایت کند، از کل امت حمایت کرده و هر که در برابر آن سستی کند، پیش از خیانت به قضیهاش، به خود خیانت کرده است. سخن سید عبدالملک الحوثی درست است که گفت: «خطر هولناک برای امت ما ادامهی این وضعیت است.» یا اکنون بیدار میشویم، یا با دستان خود گواهی نابودیمان را مینویسیم.