واحد سیاسی

وهابیت میان کارکرد سیاسی و تکفیر: خوانشی در بستر تاریخی و سیاسی

✍️نجاح محمدعلی، روزنامه‌نگار محقق در امور ایران و منطقه:

خلاصه‌ اجرایی

این پژوهش تحلیلی در باب ماهیت جنبش وهابی از زمان پیدایش آن در شبه‌جزیره عربی تا نقش‌های سیاسی معاصر آن ارائه می‌دهد. فرضیه‌ی اصلی تحقیق این است که وهابیت نه یک جنبش صرفاً اصلاح دینی ــ چنان‌که در گفتمان خود عرضه می‌شود ــ بلکه ابزاری سیاسی در خدمت استعمار غربی و تثبیت منافع کیان صهیونی است.

 

 ابزار تکفیری-سیاسی: معیار وهابیت در تکفیر، اعتقادی صرف نبوده بلکه اساساً سیاسی است. صوفیه، شیعه، زیدیه و اباضیه تکفیر شدند زیرا مواضع ضد استعمار آمریکا و ناتو و علیه اشغال‌گری صهیونی اتخاذ کردند.

 حجت‌های الهیاتی نقابی بیش نیست: مسائلی چون «متعه»، «خلق قرآن» و «قبوریه» برای توجیه دشمنی به کار گرفته شد، اما جوهر موضع‌گیری ناشی از هم‌پیمانی با قدرت‌های استعماری است.

 دوگانگی آشکار: در حالی که مجاهدان غزه‌ی سنی به دلیل اشعری بودن تکفیر می‌شوند، وهابیت با نظام آذربایجان با اکثریت شیعه هم‌پیمان می‌گردد چون پیوندهای نزدیکی با غرب و کیان صهیونی دارد.

 کارکرد تاریخی: وهابیت در تاریخ به‌عنوان نیرویی ظهور کرد که با دولت عثمانی و قبایل عربی به کمک سلاح انگلیسی جنگید، در حالی که صوفیه در مغرب عربی پرچم مقاومت در برابر استعمار اروپایی را بر دوش داشتند.

 نمونه‌ی تطبیع: اگر ایران موضع خود را تغییر داده و با کیان اشغالگر روابط عادی برقرار کند، بلافاصله در گفتمان وهابی از «دشمن صفوی مجوسی» به «حامی اسلام» بدل خواهد شد، و بسیاری از دولت‌های عربی برای گشایش سفارت در تهران شتاب خواهند کرد. این امر نشان می‌دهد معیار حکم وهابیت نه اعتقاد دینی بلکه میزان وفاداری به استعمار و کیان غاصب است.

این خوانش نشان می‌دهد که وهابیت از آغاز تا امروز به‌عنوان بازوی ایدئولوژیک استعمار و پروژه‌های آن به‌کار گرفته شده است و گفتمان تکفیری آن ابزاری برای تضعیف نیروهای مقاومت و تخریب چهره‌ی آن‌هاست تا حمایت از کیان صهیونی و منافع قدرت‌های غربی تضمین شود.

 

مقدمه

 

از قرن هجدهم، وهابیت یکی از جنجالی‌ترین جنبش‌های دینی در تاریخ اسلام معاصر بوده است. این جنبش از بدو پیدایش در قلب شبه‌جزیره عربی با اتحاد سیاسی-دینی میان محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود پیوند خورد؛ اتحادی که بعدی فراتر از دعوت دینی یافته و به پروژه‌ای سیاسی-توسعه‌طلب بدل شد. این پیوند زودهنگام با قدرت، سلاح و پشتیبانی خارجی زمینه‌ساز تبدیل وهابیت به ابزاری در خدمت راهبردهای قدرت‌های استعماری شد؛ امری که مطالعه‌ی آن را نیازمند رویکردی سیاسی-تاریخی فراتر از مباحث الهیاتی می‌سازد (مضاوی الرشید، تاریخ السعودیه، 2002).

 

تکفیر به‌عنوان ابزار کارکردی

 

از مهم‌ترین ویژگی‌های وهابیت استفاده‌ی گسترده از مکانیسم تکفیر علیه جریان‌ها و مذاهب دیگر اسلامی است. با این حال تحلیل دقیق نشان می‌دهد که تکفیر نه صرفاً ناشی از اختلافات اعتقادی یا فقهی، بلکه اساساً علیه نیروها و جریان‌هایی به کار گرفته شده که در برابر استعمار غربی و سلطه‌ی ناتو مقاومت کرده‌اند.

 صوفیه: به اتهام «قبوریه» و بدعت‌ها تکفیر شدند، اما انگیزه‌ی سیاسی زمانی آشکار می‌شود که می‌بینیم رهبران صوفی معاصر مانند رئیس‌جمهور چچن، رمضان قدیروف، در میدان اوکراین با ناتو و ایالات متحده رویارو شدند.

 شیعه و زیدیه: در طول تاریخ با حجت‌هایی چون «متعه» و «رفض» هدف قرار گرفتند، اما رویارویی مستقیم جمهوری اسلامی ایران و جنبش انصارالله با پایگاه‌های آمریکا و کیان صهیونی، کانون دشمنی وهابیت را بر آنان متمرکز ساخت (حمید عنایت، الفکر السیاسی الإسلامی المعاصر، 1982).

 اباضیه: با وجود آنکه مذهبی ریشه‌دار در اسلام‌اند، از تکفیر در امان نماندند، به‌ویژه هنگامی که حمایت خود را از مقاومت فلسطین در غزه اعلام کردند.

بنابراین معیار تکفیر، موقعیت طرف مقابل در معادله‌ی نزاع با استعمار و رژیم صهیونی بوده است نه صرف اختلافات عقیدتی.

 

حجت‌های الهیاتی به‌مثابه نقاب سیاسی

 

موضوعاتی همچون «خلق قرآن»، «متعه» و «زیارت قبور» بهانه‌ای برای شیطنت وهابیت علیه خصوم خود بوده است. با این حال بررسی تاریخی نشان می‌دهد این مسائل تنها ابزارهایی خطابی برای پنهان‌سازی جانبداری سیاسی‌اند. هرگاه خصم در برابر نفوذ آمریکا یا کیان غاصب بایستد، این مباحث قدیمی برای تکفیر او به کار گرفته می‌شود؛ ولی در مواجهه با دولت‌ها و نیروهای هم‌پیمان استعمار کاملاً نادیده گرفته می‌گردد.

 

تناقضات در موضع‌گیری سیاسی

 

یکی از آشکارترین وجوه کارکرد سیاسی وهابیت، معیارهای دوگانه‌ی آن در مواجهه با نیروهای منطقه‌ای است:

 غزه: با وجود سنّی بودن و گرایش بخشی از گروه‌هایش به سلفی‌گری، مقاومت غزه به دلیل اشعری بودن تکفیر می‌شود (ر.ک: خالد الحروب، حماس الفکر والممارسه السیاسیه، 2000).

 آذربایجان: برعکس، وهابیت با رهبری آذربایجان ــ با وجود اکثریت شیعه ــ همکاری می‌کند، زیرا این کشور پیوندهای نظامی و سیاسی گسترده‌ای با ایالات متحده، غرب و کیان صهیونی دارد (Svante Cornell, Azerbaijan Since Independence, 2011).

این تناقض نشان می‌دهد که معیار وهابیت نه مذهب و نه عقیده، بلکه موقعیت نیروها در نزاع با استعمار غربی و کیان اشغالگر است.

 

نقش تاریخی: از شبه‌جزیره تا جهان اسلام

 

بازخوانی بستر تاریخی نشان می‌دهد وهابیت در زمان ضعف دولت عثمانی، که نماد و پشتیبان سیاسی جهان اسلام بود، به صحنه آمد:

 در مغرب عربی، صوفیان رهبری مقاومت علیه استعمار فرانسه، ایتالیا و اسپانیا را بر عهده داشتند (محمد المختار السوسی، المعسول، ج.7، 1960).

 در شبه‌جزیره عربی، وهابیت با اتکاء به سلاح انگلیسی و پشتیبانی استعمار نوظهور، علیه دولت عثمانی و قبایل عربی عملیات نظامی انجام می‌داد (David Commins, The Wahhabi Mission and Saudi Arabia, 2006).

 

از این رو وهابیت از آغاز با پروژه‌ای سیاسی پیوند خورده بود که هدف آن تضعیف وحدت اسلامی و گسستن نیروهای داخلی در خدمت استعمار بود.

 

معیار ولاء و براء:  نمونه‌ی عادی‌سازی روابط

 

تجربه‌ی معاصر نمونه‌ای گویا از کارکرد وهابیت به‌عنوان ابزاری سیاسی است. اگر جمهوری اسلامی ایران ــ که امروز دشمن نخست در گفتمان رسمی وهابی معرفی می‌شود ــ تصمیم به برقراری روابط عادی با کیان اشغالگر بگیرد، بلافاصله از «دولت صفوی مجوسی» به «حامی اسلام» بدل خواهد شد و بسیاری از دولت‌های عربی برای گشایش سفارت در تهران شتاب خواهند کرد (ر.ک: فواز جرجس، السیاسه الخارجیه الأمریکیه والشرق الأوسط، 2008).

این احتمال نظری نشان می‌دهد که معیار وهابیت نه تعلق مذهبی، بلکه موقعیت کشور یا جنبش در معادله‌ی نزاع با استعمار و کیان غاصب است.

 

📚 منابع مقاله:

1. مضاوی الرشید، تاریخ السعودیه، بیروت: دار الساقی، 2002.

2. حمید عنایت، الفکر السیاسی الإسلامی المعاصر، تهران، 1982.

3. خالد الحروب، حماس الفکر والممارسه السیاسیه، بیروت: مؤسسه الدراسات الفلسطینیه، 2000.

4. محمد المختار السوسی، المعسول، مراکش، 1960.

5. David Commins, The Wahhabi Mission and Saudi Arabia, London: I.B. Tauris, 2006.

6. Svante Cornell, Azerbaijan Since Independence, Routledge, 2011.

7. Fawaz Gerges, The Superpowers and the Middle East, Boulder: Westview Press, 2008.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا