محور اول: یمنِ مقاوم: از خیزش تا تثبیت حاکمیت انقلابی «قسمت دوم»

واحد سیاسی:
در پسزمینه این سخنرانی، تحرکات هوایی سعودی بر فراز دریای سرخ پرتنش بود و ناوگان آمریکایی در بابالمندب در حال بازنگری محاسبات خود بود. این موضع صرفاً یک بیانیه سیاسی نبود، بلکه بیانگر آمادگی نظامی و سیاسی بود که نشاندهنده توانایی انصارالله در تأثیرگذاری بر توازنهای منطقهای بود.
طی ۱۲ روز رویارویی، هیچ تحلیلگر نظامی نمیتوانست تأثیر حضور مسلح یمن در کرانه دریای سرخ را نادیده بگیرد. عملیاتهای رصد، افزایش آمادگی، تهدیدهای صریح به بستن تنگه، و نشانههای روشن از اینکه صنعا در صورت شعلهور شدن آتش در تهران، غزه یا جنوب لبنان تماشاچی نخواهد بود، برجسته بود. این حضور میدانی یمن را به بازیگری کلیدی در معادله تبدیل کرد، جایی که صنعا به نقطه جذابی برای نیروهای مقاومت و مرکزی برای تعیین مواضع در لحظات تعیینکننده نزاع بدل شد.
پس از جنگ: تثبیت معادلهای جدید
هنگامی که جنگ متوقف شد و محور مقاومت فرو نپاشید، انصارالله ثابت کرد که یکی از مهمترین عوامل توازن در این معادله است. صنعا عمق استراتژیک حیاتی برای ایران، جبهه تهدید مستقیم برای رژیم صهیونیستی از دریای سرخ، و ابزار بازدارندگی واقعی برای عربستان و متحدانش در منطقه ایجاد کرد. این نقش نتیجه تصادف نبود، بلکه محصول سالها استقامت و برنامهریزی استراتژیک بود که انصارالله را از جنبشی محلی به نیرویی منطقهای تبدیل کرد که بر محاسبات سیاسی و نظامی منطقه تأثیر میگذارد.
علاوه بر این، انصارالله نشان داد که آنچه ارائه میدهد، «حمایت معنوی» مانند بسیاری از طرفها نیست، بلکه حضوری عملیاتی و تحرکی فوری مبتنی بر تحلیل میدانی و دیدگاهی سیاسی روشن است. این حضور آن را به شریکی غیرقابل چشمپوشی در هرگونه مذاکرات یا ترتیبات منطقهای تبدیل کرد، جایی که قادر به تحمیل شرایط خود بهجای تسلیم شدن به شرایط دیگران شد.
بهسوی معادله بازدارندگی جامع: انصارالله شریک، نه تابع
انصارالله دیگر صرفاً «جنبشی شورشی» یا «گروهی محاصرهشده» نیست، همانطور که رسانههای خلیجی سعی در به تصویر کشیدن آن داشتند، بلکه به الگویی برای جنبش آزادیبخش با توانایی مدیریت، پاسخگویی، درگیری و مشارکت در شکلدهی سیاستهای منطقهای تبدیل شده است. این جنبش نشان داد که قادر به اداره امور کشور در شرایط جنگ و محاصره است، از طریق ایجاد نهادهای محلی، ارائه خدمات اجتماعی و توسعه تواناییهای نظامی که آن را به الگویی منحصربهفرد در منطقه تبدیل کرد.
تجربه یمن امروز درسی روشن ارائه میدهد: هنگامی که مقاومت بر پایه ایمان، حاکمیت و اراده خودی بنا شود، نهتنها نمیمیرد، بلکه به محوری تبدیل میشود. این درس صرفاً یک شعار نیست، بلکه تجربهای زنده است که ثابت کرد مردمانی که قادر به تکیه بر خود هستند، میتوانند توازن قدرت را حتی در برابر قویترین ائتلافهای بینالمللی تغییر دهند.
در یمن، محور مقاومت یک شعار نیست، بلکه عملی روزانه است که از سنگر حدیده آغاز میشود و تا دیوارهای یافای اشغالی ادامه مییابد. این عمل در توانایی جنبش برای تبدیل چالشها به فرصتها و در اصرارش بر اینکه یمن بازیگری اصلی در معادله منطقهای باشد، نه حاشیهای در نقشه سلطه جهانی، تجلی یافت.