«تسلیم» یا «ایستادگی»؛ هزینهی کدام بیشتر است؟: تحلیلی بر پایه آمار و شواهد..!

نجاح محمدعلی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه:
ملت ایران از سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی همواره مورد دشمنی و توطئهگری قدرتهای استعمارگر و مستکبر و مشخصاً دولت آمریکا بوده و این دشمنی پس از پیروزی انقلاب نیز ادامه یافته است. در مقابل این دشمنیها همواره دو تفکر «ایستادگی» و «سازش» در داخل کشور عزیز ایران مطرح بوده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی با اتکاء بر تجربیات تاریخی ملت ایران، معتقدند «سازش» هزینهای بهمراتب بیشتر و دردناکتر از «ایستادگی» در مقابل زورگوییها داشته و دارد؛ و همچنین ایستادگی در مقابل توطئهی دشمن، دستاوردها و موفقیتهای مهمی برای ملت ایران در پی خواهد داشت.
در سخنرانیای در سال ۲۰۱۸ طی مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین (علیه السلام)، ایشان توضیح دادند که تسلیم منجر به خسارتهای سنگینی میشود که بهمراتب بیشتر از زیانهای ناشی از تحریمهاست. در دیدار دیگری با مسئولان نظام در همان سال، بر این نکته تأکید کردند که تسلیم عزت ملت را تهدید میکند و دروازه را برای امتیازدهیهای بیشتر میگشاید. ایشان همچنین معتقدند که ایران در موضع دفاعی قرار دارد و نه متخاصم؛ اما غرب از مطالبه تعلیق برنامه هستهای صلحآمیز آغاز میکند و در نهایت به مطالبه رها کردن برنامه موشکی میرسد؛ هدف نهایی، خلع سلاح کامل ایران است.
در این مقاله، این دیدگاه با اعداد و نمونههای تاریخی به صورت ساده و تفصیلی تبیین میشود و بر دادههای بهروز تا ماه اوت ۲۰۲۵ تکیه دارد.
۱. هزینه ایستادگی و مقاومت در برابر تسلیم: اعداد سخن میگویند
هزینه ایستادگی مقاومت: منظور، تحمل ایران در برابر تحریمهای اقتصادی است که از سوی ایالات متحده و کشورهای دیگر اعمال شد و منجر به بحرانهای اقتصادی گوناگون گردید، بدون آنکه به فروپاشی بینجامد.
بر اساس گزارشهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، تولید ناخالص داخلی ایران در سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ سالانه حدود ۶ تا ۷ درصد کاهش یافت و اثرات آن تا ۲۰۲۵ ادامه داشت. برای نمونه، صادرات نفت از ۲.۵ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۸ به کمتر از ۰.۵ میلیون در ۲۰۲۰ سقوط کرد که سالانه حدود ۵۰ میلیارد دلار زیان وارد ساخت. همچنین ریال ایران در فاصله ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ نیمی از ارزش خود را در برابر دلار از دست داد که باعث شد تورم به ۳۵ درصد برسد و هزینههای زندگی حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد افزایش یابد. کسری تجاری در سال ۲۰۲۰ به ۳.۴۵ میلیارد دلار رسید، در حالی که در سال ۲۰۱۹ ایران مازاد ۶.۱۱ میلیارد دلاری داشت. از ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۳، ایران حدود ۱.۲ تریلیون دلار خسارت دید؛ ۱۵۰ میلیارد دلار در کشاورزی، ۴۵۰ میلیارد در صنعت، و ۶۰۰ میلیارد در بخش خدمات.
در سالهای اخیر، تحریمها همچنان اثرگذار بودهاند، بهطوری که برآورد میشود تولید ناخالص داخلی اسمی در سال جاری ایران (که در ۲۰ مارس ۲۰۲۵ پایان یافت) به کمتر از ۴۰۰ میلیارد دلار برسد؛ نشانهای از تداوم رکود. صندوق بینالمللی پول رشد تولید ناخالص داخلی واقعی ایران در سال ۲۰۲۵ را تنها ۳.۱ درصد پیشبینی کرده است؛ کمتر از میانگین منطقهای ۳.۹ درصد و پایینتر از ۴.۷ درصد در ۲۰۲۳ و ۳.۳ درصد در ۲۰۲۴.
علاوه بر این، اقتصاد کشور با بحران شدید انرژی ناشی از سوءمدیریت، یارانههای گسترده، فساد و تحریمهای بینالمللی مواجه است که بر تولید برق و سوخت اثر گذاشته است. در اواخر ۲۰۲۳ تورم به ۴۰ درصد رسید و انتظار میرود با ادامه اختلال زنجیره تأمین ناشی از تحریمها افزایش یابد. تحریمها همچنین موجب کاهش رشد تولید ناخالص داخلی، محدودیت تجارت بینالمللی و افزایش بیکاری غیررسمی شدند.
با وجود این خسارتها، ایران استقلال سیاسی و نظامی خود را حفظ کرده است. پس از کاهش جزئی برخی تحریمها، اقتصاد در سال ۲۰۲۱ حدود ۴ تا ۵ درصد رشد کرد که نشان میدهد ایران توانایی بازیابی از طریق تنوعبخشی اقتصادی و خوداتکایی را دارد. به عنوان نمونه، تحریمها باعث توسعه صنایع داخلی شدند، هرچند فقر و تورم نیز افزایش یافتند.
هزینه تسلیم: نمونههای تاریخی نشان میدهد تسلیم پرهزینهتر است و به فروپاشی اقتصادی و از دست رفتن حاکمیت میانجامد. در لیبی، رهبر فقید، معمر قذافی، در سال ۲۰۰۳ برنامه هستهای خود را در برابر رفع تحریمها کنار گذاشت؛ اما در ۲۰۱۱ با «انقلاب»ی مورد حمایت غرب مواجه شد که به سقوط و کشته شدنش انجامید. لیبی بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ حدود ۶۰ درصد از تولید ناخالص داخلی خود (حدود ۲۰۰ میلیارد دلار) را از دست داد و وارد هرجومرج سیاسی و اقتصادیای شد که تا ۲۰۲۵ ادامه دارد. پس از جنگ داخلی نخست، رشد اقتصادی در سال ۲۰۱۲ به ۱۰۴.۵ درصد جهش کرد، اما با آغاز جنگ داخلی دوم دوباره فروپاشید و تولید نفت به بخش اندکی از سطح عادی خود کاهش یافت.
تا امروز، اقتصاد لیبی از شکافهای نهادی، افزایش هزینههای دولتی و کاهش سرمایهگذاری رنج میبرد. همچنین خسارتهای انباشته در تولید ناخالص داخلی ناشی از درگیریها و افزایش فقر مشهود است، بهطوری که حدود ۳۲۵ هزار نفر به کمکهای انسانی نیاز دارند. تخریب زیرساختها مصرف و سرمایهگذاری را به شدت کاهش داده و زیانهای کلانی بر اقتصاد تحمیل کرده است.
در عراق، پس از جنگ آزادسازی کویت در سال ۱۹۹۱، صدام حسین تحت فشار سازمان ملل از برنامههای سلاحهای هستهای و شیمیایی دست کشید. اما در ۲۰۰۳ آمریکا به عراق حمله کرد که زیانهای اقتصادی تا سال ۲۰۱۰ به حدود یک تریلیون دلار رسید، با کاهش ۳۰ تا ۴۰ درصدی تولید ناخالص داخلی و از دست رفتن کنترل بر نفت. طی ۲۰ سال تا ۲۰۲۳، هزینههای انسانی و اقتصادی جنگ بیش از نیم میلیون کشته و ۲.۸۹ تریلیون دلار برآورد شد. این شامل بازسازی اقتصاد تحت سلطه ائتلاف در سال ۲۰۰۵ بود که راه را برای ورود شرکتهای خارجی گشود، اما به از دست رفتن حاکمیت اقتصادی و افزایش بدهی انجامید. از دیگر هزینهها، افزایش قیمت نفت جهانی، کاهش تولید صنعتی، و رشد بیکاری بود که آثار بلندمدتی بر زیرساختها و توسعه اجتماعی عراق گذاشت و تا ۲۰۲۵ ادامه دارد. این نمونهها ثابت میکند که تسلیم صلح نمیآورد، بلکه فروپاشی دولت و از دست رفتن حاکمیت را به دنبال دارد، با زیانهایی بیشتر از آنچه تحریمها به بار میآورند.
۲. ایران دفاع میکند، نه حمله: از هستهای تا موشکی
ایران ثابت کرده است که برنامه هستهایاش صلحآمیز و منطبق با معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) است که در سال ۱۹۶۸ امضا کرده. اما غرب آن را بهعنوان تهدید معرفی میکند تا تحریمها را توجیه نماید. مطالبات غربی از تعلیق غنیسازی آغاز میشود، اما در همانجا متوقف نمیگردد. به عنوان نمونه، در توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران پذیرفت سطح غنیسازی را به ۳.۶۷ درصد کاهش دهد در برابر رفع تحریمها؛ اما خروج آمریکا در ۲۰۱۸ دوباره بحث تعلیق کامل را مطرح ساخت. در ۲۰۲۵، ایالات متحده و ایران از آوریل گفتوگوهایی را برای دستیابی به توافق هستهای آغاز کردند، پس از پیام رئیسجمهور آمریکا و با میانجیگری عمان. در ژوئن ۲۰۲۵، ایران اعلام کرد که غنیسازی اورانیوم را به ۶۰ درصد آغاز کرده است، نزدیک به سطح ۹۰ درصدی موردنیاز برای سلاح، در واکنش به فشارها. همچنین از پایان ۲۰۲۴ ایران مذاکراتی جداگانه با سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه، آلمان) آغاز کرده بود، اما پس از تجاوز صهیونیستی-آمریکایی به برنامه هستهای، این گفتوگوها متوقف شدند.
در ژوئیه ۲۰۲۵، یک مقام ایرانی اعلام کرد که ایران با از سرگیری مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا موافقت کرده است. در همان ماه، گزارشها تأیید کردند که سه کشور اروپایی در پی توافقی گستردهتر هستند که شامل محدودیتهایی بر برنامه موشکی ایران و فعالیتهای منطقهای آن باشد.
در مورد موشکها، برنامه ایران با هدف جبران برتری نظامی دشمنان طراحی شده است، بهویژه در شرایطی که تحریمها نوسازی هواپیماها و تجهیزات را مختل کردهاند. در ۲۰۲۵، سازمانهای اطلاعاتی آمریکا برآورد کردند که ایران میتواند در صورت تصمیمگیری، تا سال ۲۰۳۵ موشکهای بالستیک قارهپیما تولید کند و از برنامههای فضایی خود برای این هدف بهره گیرد. در جریان کارزار ۲۰۲۴، موشکهای بالستیک میانبرد ایران دقت بالایی نشان دادند که نقش آنها را در حملات نقطهای تقویت میکند؛ امری که در تجاوز اخیر نیز آشکار شد.
از اواخر ۲۰۲۴، با تبادل مستقیم ضربات نظامی میان ایران و رژیم صهیونیستی، بازرسیهای بینالمللی بر برنامههای هستهای و موشکی ایران افزایش یافت. همچنین ادعا شد که در فوریه ۲۰۲۵ محمولههایی از چین به ایران رسیده است که شامل قطعات موشکی بوده، علیرغم تحریمها؛ موضوعی که نگرانی غرب را درباره تداوم تقویت توان دفاعی ایران برانگیخت. این مطالبات نشان میدهد که هدف تنها هستهای نیست، بلکه خلع سلاح کامل ایران است؛ همانند آنچه در لیبی و عراق رخ داد و تسلیم آنها به فاجعه انجامید.
در نهایت ، دو تفکر «ایستادگی» و «سازش» در عرصهی عمل امتحان خود را پس دادهاند؛ تجربه نشان داده ایستادگی در مسیر حق، به شرط عمل به الزاماتِ این حرکت، قطعاً پیروزی را به ارمغان میآورد. «قرآن اینجور میگوید، میفرماید که «وَ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا»؛ این یک قانون -قانون آفرینش- است. صبر و تقوا موجب میشود که همین دشمن عنود، این کپسول زشت کینه و بغضاء، با همهی تواناییهایی که برای خودش فراهم کرده، هیچ غلطی در مقابل شما نتواند بکند؛ لَا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیْئًا؛ یعنی هیچ زیانی به شما نمیتوانند برسانند؛ به شرط چه؟ به شرط صبر و تقوا…