واحد سیاسی

افول آمریکا… از ویتنام تا افغانستان!

✍️نجاح محمدعلی، روزنامه‌نگار محقق در امور ایران و منطقه:

ایالات متحده هرگز مدافع صلح یا حامل پروژه‌ای آزادگرایانه نبوده است، بلکه سلطه خود را بر جسد میلیون‌ها انسان و خرابه‌های تمدن‌ها بنا کرده است. از ویتنام تا افغانستان، داستان امپراتوری‌ای تکرار می‌شود که خود را قدرتمند مطلق می‌پندارد، اما در برابر اراده ملت‌های مقاوم شکست می‌خورد. این مسیر تنها سلسله‌ای از شکست‌های نظامی نیست، بلکه فروپاشی تدریجی تصویری است که آمریکا با دقت از قدرت ساخته بود، تصویری پشتیبانی‌شده توسط ابزارهای رسانه‌ای، اقتصادی و سیاسی که قصد داشتند جهان را مطابق میل خود بازنمایی کنند.

 

ویتنام… شکستن اسطوره شکست‌ناپذیری

 

در جنگل‌های ویتنام، نبرد تنها یک رویارویی نظامی نبود، جدالی میان دو دیدگاه متضاد بود: ملتی که برای سرزمین و شرافت خود جان‌فشانی می‌کرد و قدرتی عظیم که جهان را عرصه‌ای برای پیشبرد منافع خویش می‌دید. آمریکا بیش از ۷.۵ میلیون تن بمب ریخت، از ناپالم و وُکِر استفاده کرد و بیش از ۴ میلیون خانه را ویران کرد و روستاها را سوزاند، اما نتوانست اراده ویتنامی‌ها را تسلیم کند. آمارها نشان می‌دهد بیش از ۳ میلیون ویتنامی کشته شدند و تلفات ارتش آمریکا بیش از ۵۸ هزار کشته و ۱۵۰ هزار زخمی بود. تصاویر سربازان آمریکایی که در سال ۱۹۷۵ از سایگون فرار می‌کردند، شکست میدانی و لحظه‌ای تاریخی بود که ضعف روایت آمریکایی را آشکار کرد. جهان و خود آمریکایی‌ها دریافتند که امپراتوری شکست‌ناپذیر نیست و همچون ببر کاغذی است. این شکست، بذر تردید را در دل آمریکایی‌ها کاشت و ملت‌های دیگر را نسبت به امکان مقاومت آگاه ساخت.

 

عراق و افغانستان… مرداب‌های امپراتوری

 

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا خود را به عنوان قدرتی یگانه برتر پنداشت و به بهانه «مبارزه با تروریسم» و «نشر دموکراسی» به عراق و افغانستان یورش برد. اما این جنگ‌ها فصل‌های تازه‌ای از سریال فرسایش بودند.

در عراق، بیش از ۲۰۰ هزار غیرنظامی کشته شدند (سازمان جهانی بهداشت)، و بر اساس برآورد مرکز پیو، بیش از ۴ میلیون عراقی به داخل یا خارج کشور مهاجرت کردند. بغداد به نماد آشوب تبدیل شد، چرا که تهاجم آمریکا باعث شعله‌ور شدن درگیری‌های فرقه‌ای و مقاومت مردمی شد که دو دهه ادامه داشت، و گروه‌هایی مانند داعش از خلأ قدرت و آشوب امنیتی بهره بردند.

در افغانستان، واشنگتن ۲۰ سال حضور داشت و بیش از ۲.۳ تریلیون دلار خرج جنگ‌ها کرد، با از دست دادن بیش از ۲۴۰۰ سرباز آمریکایی و ۲۰ هزار زخمی، و در نهایت در سال ۲۰۲۱ از کابل خارج شد؛ صحنه‌ای ذلیل و تکرارکننده تصویر سایگون. هواپیماهای حامل فراریان، هرج و مرج فرودگاه و تجهیزات نظامی رها شده، نماد امپراتوری‌ای است که تحت بار جاه‌طلبی فرو می‌ریزد. گزارش‌های بین‌المللی، نقض گسترده حقوق بشر و تخریب زیرساخت‌ها را مستند کرده‌اند، و نشان می‌دهند که قدرت نظامی به تنهایی برای اعمال سلطه کافی نیست.

 

محور مقاومت… تغییر معادله

 

ملت‌ها دیگر تنها در برابر آمریکا نمی‌ایستند. از غزه تا لبنان، و از یمن تا عراق و سوریه، محور مقاومتی شکل گرفته که قواعد بازی را بازنویسی می‌کند. این محور تنها دفاع نمی‌کند، بلکه توان حمله و بازدارندگی دارد.

 

در لبنان، حزب‌الله افسانه ارتش اسرائیل حمایت‌شده توسط آمریکا را در سال ۲۰۰۶ شکست و گزارش‌های سازمان ملل نشان داد که حزب‌الله قادر است مسیر نبرد را حتی با وجود برتری عددی و تکنیکی دشمن تغییر دهد. در یمن، نیروهای یمنی، از جمله جنبش انصارالله، توانستند کشتی‌های آمریکایی و اسرائیلی در دریای سرخ را تهدید کرده و پایگاه‌های نظامی پیشرفته را هدف قرار دهند. در جنگ دوازده روزه اخیر، ایران نقش محوری در تضعیف تصویر «آمریکای بزرگ» ایفا کرد و به حمایت مالی، آموزشی و لجستیکی مقاومت فلسطین ادامه داد، که توان بازدارندگی و ایجاد توازن نظامی در برابر اسرائیل و آمریکا را تقویت کرد. این نیروها تنها برای سرزمین‌های خود نمی‌جنگند، بلکه برای جهانی چندقطبی که در آن سلطه یکجانبه آمریکا جایی ندارد. این تغییر استراتژیک واشنگتن را وادار به تردید کرده، چرا که هر گام اشتباه می‌تواند زیان‌های بی‌سابقه‌ای به بار آورد.

 

ظهور قدرت‌های نوین… پایان تک‌قطبی

 

امروز جهان دیگر کاملاً آمریکایی نیست. روسیه با قدرت نظامی و سیاسی بازگشته، با مانورهای موشکی و آزمایش‌های هسته‌ای، و چین به عنوان قدرت اقتصادی و نظامی تأثیرگذار پیش می‌رود، با صادرات سالانه بیش از ۴ تریلیون دلار و ارتشی مدرن برای پروژه‌های منطقه‌ای و فرامرزی. سازمان بریکس گسترش می‌یابد و با آن اتحادهای اقتصادی و سیاسی شکل می‌گیرد که نظامی را که واشنگتن دهه‌ها رهبری کرده بود، تضعیف می‌کند. همزمان مقاومت در جهان عرب و اسلام به نیرویی با وزن نظامی و سیاسی تبدیل شده و موشک‌های دقیق غزه قواعد جدید درگیری را تعیین می‌کنند. این تغییرات رخدادهای گذرا نیستند، بلکه نشانه‌های شکل‌گیری جهانی جدیدند، جهانی که آمریکا به تدریج از کنترل امور بازمی‌ماند.

 

شن‌های روان… آمریکا در بن‌بست

 

هر جنگی که آمریکا در دهه‌های اخیر به راه انداخت، محدودیت‌های قدرتش را نشان داد. در ویتنام، در برابر دهقانان مقاوم شکست خورد؛ در عراق، در آشوبی که خود ایجاد کرده غرق شد؛ و در افغانستان، پس از دو دهه عاجز ماند و عقب نشست. امروز، در برابر محور مقاومت و قدرت‌های نوظهور، آمریکا دیگر قادر به تحمیل اراده خود نیست. این‌ها تنها شکست‌های میدانی نیستند، فروپاشی تصویری است که آمریکا از قدرت مطلق ساخته بود.

 

این‌ها تنها شکست‌های میدانی نیستند، فروپاشی تصویری است که آمریکا از قدرت مطلق ساخته بود. جهان تغییر می‌کند و مردمی که زمانی ضعیف شمرده می‌شدند، امروز سازنده تاریخ‌اند، در حالی که بنیان‌های امپراتوری بر شن‌های روان فرو می‌ریزد.

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا