واحد سیاسی

کریدور زنگزور؛ دروازه‌ای به بحران نوین قفقاز

✍️حبیب اله بابایی، کارشناس امور سیاسی در منطقه قفقاز:

آنچه چندی پیش در کاخ سفید میان ارمنستان و آذربایجان به امضا رسید، بار دیگر نشان داد که کریدور زنگزور نه ضرورتی برای آذربایجان، بلکه نیازی استراتژیک برای آمریکا و ناتو است. از همان پایان جنگ قره‌باغ تا امروز، بارها هشدار دادم و نوشتم که این کریدور شوم، خطری بزرگ برای منطقه است. بسیاری آن را صرفاً تحلیلی شخصی می‌پنداشتند، اما امروز به عینه می‌بینیم که حقیقتی انکارناپذیر است.

زنگزور تنها یک گذرگاه ارتباطی نیست؛ این همان «بهار عربی قفقاز» است. همان‌گونه که آغاز جنگ اوکراین بر سر گسترش ناتو به مرزهای روسیه بود، اکنون نیز اصرار دارند که این کریدور حتماً از جنوب ارمنستان عبور کند؛ اصراری که پرده از اهداف پنهان برمی‌دارد: پروژه‌ای درازمدت برای تجزیه ایران، روسیه و چین.

این کریدور نه‌تنها امنیت سه قدرت بزرگ منطقه‌ای را تهدید می‌کند، بلکه مقدمه‌ای برای آغاز جنگ‌های طولانی در آسیای میانه خواهد بود. در وهله نخست، قرار است زیرساخت امنیتی انتقال نفت و گاز آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان را تأمین کنند و راه ورود نیروهای ناتو به قفقاز را هموار سازند. در حقیقت، هدف غایی آنان کشاندن روسیه، ایران و چین به جنگ‌های داخلی و قومیتی است.

زنگزور صرفاً پلی میان نخجوان و آذربایجان نیست، بلکه گذرگاه غربی-ترک‌گرای صهیونیستی است؛ فتنه‌ای تورانی به طراحی ناتو و انگلیس. با تأسف باید گفت در حالی‌که برخی مسئولان از رعایت حساسیت‌های ایران توسط ارمنستان و آذربایجان سخن می‌گویند، واقعیت چیز دیگری است: نه‌تنها این کریدور به ناتو سپرده خواهد شد، بلکه حاکمیت آذربایجان، ارمنستان و حتی گرجستان نیز در نهایت زیر پرچم ناتو خواهد رفت؛ همان‌گونه که حاکمیت اوکراین به دست آنان افتاد.

غربی‌ها خواهان کل این منطقه‌اند؛ از ارمنستان گرفته تا آذربایجان و گرجستان. زنگزور بخشی از پروژه‌ای بزرگ‌تر است: دور زدن ایران و روسیه در مسیرهای ترانزیتی و تضمین منافع صهیونیستی-انگلیسی در قفقاز. این توافق در حقیقت نخستین ورود رسمی آمریکا به قفقاز پس از فروپاشی شوروی است؛ آن هم با اجاره‌ای ۹۹ ساله. چنین توافق‌هایی چیزی جز تجزیه و ناامنی به بار نیاورده‌اند؛ همان‌گونه که نمونه آن را در قراردادهای انگلیسی در افغانستان و پاکستان شاهد بودیم که سرانجامش، تولد القاعده، طالبان و جنگ‌های بی‌پایان شد.

امروز این کریدور نه‌تنها امنیت ایران و روسیه را به‌شدت تهدید می‌کند، بلکه تجارت و ارتباط چین و هند را نیز مختل خواهد ساخت. اگر روزی این مسیر به دست شرکت‌های آمریکایی سپرده شود، ارمنستان به راحتی خواهد گفت: «این منطقه در اجاره ما نیست، آمریکایی‌ها مسئول‌اند.» این در حالی است که محبوبیت ایران در عرصه جهانی رو به افزایش است و نباید با غفلت درونی، ایران را گرفتار مسائل داخلی کرد.

این توافق، هرچند پایانی موقت بر منازعه آذربایجان و ارمنستان باشد، اما مقدمه جنگی طولانی میان شرق و غرب است؛ جنگی که قلب ایران و روسیه را نشانه گرفته است. در این بازی، حاکمیت‌های آذربایجان و ارمنستان تنها نقش «سوت‌زن» و «پول‌بگیر» را ایفا می‌کنند. جمهوری اسلامی ایران نباید فریب سخنان آنان را بخورد، بلکه باید به اعمال و رفتارشان نگریست؛ چرا که نیت‌ها تغییر نمی‌کنند، تنها نقاب‌ها عوض می‌شوند.

آمریکا هزاران کیلومتر آن‌سوتر نشسته و می‌خواهد این کریدور را کنترل کند؛ حال آنکه کوه‌ها و ملت‌های منطقه هنوز از عمق فاجعه بی‌خبرند. آیا ایران و روسیه واقعاً عاجزند که زنگزور را مدیریت کنند؟ این پرسش جدی است. توافق پاشینیان شاید از نظر حقوقی بی‌اعتبار باشد، اما در عمل ارمنستان غرب‌گرا اهدافی روشن دارد: گسستن از روسیه، تضمین بقای سیاسی خود و بیمه کردن کشور در برابر تهدیدات آذربایجان.

ایران باید در این بازی سهم خود را مطالبه کند؛ دیپلماسی ما باید بازتاب قدرت منطقه‌ای ایران باشد، نه ضعف و انفعال. دولت باید چهره یک بازیگر قدرتمند را به نمایش گذارد و وارد عمل شود؛ چرا که نباید ارمنستان و آذربایجان در برابر «خرس روسی» و «شیر ایرانی» عرض اندام کنند. همان‌طور که خرس عسل اوکراین را ربود و شیر ایرانی می‌تواند صحرای قفقاز را رام کند، امروز نیز ایران و روسیه قادرند این فتنه را مهار کنند.

اکنون، درهای جهنم به روی ترکیه و سوریه گشوده شده است. ترکیه آبستن تجزیه است و در سوریه تنها «اسب زین‌شده» غرب است. مدارا با قفقاز به پایان رسیده؛ غفلتی اگر بوده، باید جبران گردد و سیاستی نوین باید جایگزین شود.

زنگزور تنها یک گذرگاه نیست؛ سرآغاز معادله‌ای تازه است که یا شرق را به اتحاد می‌رساند یا به آتش تجزیه و جنگ داخلی می‌کشاند. انتخاب با ماست.

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا