خودکشی و سوءاستفاده سیاسی در عراق

نجاح محمدعلی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه:
از تراژدی بان زیاد تا آمارهای پنهان دولت کاظمی
در روزهای اخیر، خبر خودکشی پزشک زن عراقی به نام بان زیاد (رحمت خدا بر او باد) فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی عراق را بهشدت تحتتأثیر قرار داد. این حادثه، بیتردید فاجعهای انسانی و غمانگیز است که هر وجدان بیداری را به اندوه میکشاند. اما پرسش مهمتر این است: چرا برخی جریانهای سیاسی و رسانهای این حادثه فردی را به ابزار تبلیغاتی و پروژهای برای برهم زدن آرامش اجتماعی و تسویهحساب سیاسی تبدیل کردهاند؟
واقعیت انکارناپذیر: خودکشی وجود دارد
خودکشی در عراق ــ همانند بسیاری از کشورهای جهان ــ واقعیتی تلخ است. نه تنها افراد عادی، بلکه پزشکان و حتی روانپزشکان نیز در معرض آن هستند.
مطالعات جهانی نشان میدهد:
• میزان خودکشی در میان پزشکان ۲ تا ۵ برابر بیشتر از میانگین جامعه است.
• پزشکان زن ۷۶٪ بیشتر از زنان جامعه عمومی در معرض خطر خودکشیاند.
این آمارها نشان میدهد که حادثه بان زیاد اگرچه غمانگیز است، اما در چهارچوب واقعیت اجتماعی و روانی قابل تحلیل است. مشکل زمانی آغاز میشود که چنین حوادثی سوءاستفاده سیاسی شوند و از مسیر طبیعی بررسی علمی و درمان اجتماعی منحرف گردند.
سکوت سنگین در برابر آمارهای دولت کاظمی
بر اساس گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت، تنها در سال ۲۰۲۲ ــ در دوران نخستوزیری مصطفی الکاظمی ــ در عراق:
• ۱۰۲۸ مورد اقدام به خودکشی ثبت شد.
• ۵۱۱ مورد خودکشی منجر به مرگ گزارش گردید.
از این میان:
• ۷۱٪ از اقدامکنندگان زن و ۲۹٪ مرد بودند.
• اما در میان مرگهای قطعی، ۵۶٪ مردان و ۴۴٪ زنان بودند.
این آمار بهروشنی نشان میدهد که پدیده خودکشی در عراق گسترده و نگرانکننده است. اما چرا در آن زمان صدای هیچیک از مدعیان امروز بلند نشد؟ چرا هیچ کارزار رسانهای شکل نگرفت؟ چرا هیچکس از «حقوق زنان» سخن نگفت؟
پاسخ روشن است: صمٌ بُکمٌ عُمیٌ؛ زیرا آن ارقام با پروژههای سیاسی آنان همسو نبود.
مقایسه با فاجعه گور جمعی “الخسفه”
برای درک تناقض بیشتر، کافی است به فاجعه الخسفه در استان نینوا بنگریم؛ جایی که بیش از ۲۰ هزار انسان بیگناه توسط داعش به قتل رسیدند و در گورهای دستهجمعی دفن شدند. هزاران زن بیدفاع و مظلوم در میان آنان بودند.
با اینحال، همان چهرههایی که امروز به بهانه مرگ بان زیاد اشک تمساح میریزند، در برابر آن کشتار تاریخی سکوت کردند؛ نه کارزاری، نه شعاری، نه حتی قطرهای اشک.
فمینیسم عراقی؛ تفاوتی تلخ با جهان
فمینیسم در جهان بهطور سنتی برای نجات زن از خشونت، قتل و تجاوز مبارزه میکند.
اما در عراق، بخشی از جریان موسوم به «فمینیسم» عملاً به ابزاری در دست پروژههای سیاسی و حتی تفکرات تکفیری تبدیل شده است؛ جریانی که خود زن را قربانی میکند، سپس از خون او برای تحریک جامعه و تسویهحسابهای سیاسی بهره میگیرد.
این تفاوت تلخ نشان میدهد که موضوع دفاع از حقوق زنان در عراق نه یک دغدغه انسانی واقعی، بلکه در بسیاری از موارد یک نقاب سیاسی است.
حادثه بان زیاد یک تراژدی انسانی است و باید بهعنوان بخشی از بحران اجتماعی و روانی عراق مورد بررسی قرار گیرد. اما بزرگنمایی رسانهای و بهرهبرداری سیاسی از آن، نشاندهنده نفاق آشکار برخی جریانهاست؛ جریانهایی که در برابر هزاران قربانی در سال ۲۰۲۲ و دهها هزار قربانی داعش در نینوا سکوت کردند، اما امروز برای اهداف خاص خود به یک حادثه فردی دامن میزنند.
حقیقت روشن است:
• هدف اصلی این کارزارها نه نجات زنان و نه درمان بحران اجتماعی، بلکه برهم زدن آرامش جامعه و ایجاد شکاف سیاسی و اجتماعی است.
• رسالت جامعه و قانون در برابر چنین فریبهایی، آگاهسازی عمومی و مقابله با سوءاستفادهگران است تا امنیت اجتماعی عراق حفظ شود.
تلاش برای تکرار سناریوی «مهسا امینی» در عراق
یکی از ابعاد پنهان این ماجرا که باید برای افکار عمومی روشن شود، شباهت فراوان آن با پرونده مهسا امینی در ایران است.
در ایران، یک حادثه فردی ــ که از نظر پزشکی و حقوقی دلایل روشنی داشت ــ بهدست رسانههای معاند و شبکههای سیاسی خارجی تبدیل به بحرانی عظیم شد؛ بحرانی که هدف اصلی آن برهم زدن ثبات جمهوری اسلامی و ایجاد شکاف اجتماعی بود.
امروز در عراق نیز همان سناریو در حال تکرار است:
• یک حادثه شخصی و دردناک (خودکشی بان زیاد) بهسرعت به سطحی از جنجال رسانهای کشانده میشود که فراتر از بُعد انسانی آن است.
• شبکههای خارجی و جریانهای سیاسی داخلی این حادثه را بهانهای برای تحریک جامعه و ایجاد دوگانه «زن مظلوم – نظام سرکوبگر» قرار میدهند.
• درست همانگونه که در پرونده مهسا امینی، رسانههای بینالمللی هیچ توجهی به حقیقت پزشکی نکردند، بلکه تنها به دنبال روایتسازی سیاسی بودند، در عراق نیز حقیقت اجتماعی (آمار بالای خودکشیها، بحرانهای روانی و فشارهای اقتصادی) کاملاً نادیده گرفته میشود.
این تلاشها نشان میدهد که پروژه «مهسا امینی» یک الگوی صادرشده است و اکنون در عراق و کشورهای دیگر نیز بهکار گرفته میشود؛ هرجا که حادثهای انسانی رخ دهد، تبدیل به بهانهای برای فشار سیاسی و جنگ روانی میگردد.
اما باید یادآور شد که دستگاه قضایی عراق از همان ابتدا پرونده بان زیاد را بهطور شفاف بررسی کرد و آن را یک خودکشی تراژیک دانست، نه قتلی سازمانیافته. گزارشهای پزشکی قانونی هیچگونه نشانهای از اقدام جنایی یا ترور نیافتند و علت مرگ را خودکشی اعلام کردند. با این حال، برخی جریانهای سیاسی و رسانهای با نادیده گرفتن اسناد رسمی، به دنبال بزرگنمایی ماجرا هستند تا از آن برای نبرد سیاسی و تحریک افکار عمومی استفاده کنند.
این بهرهبرداری ابزاری از رنج انسانی، نه تنها بیانصافی و غیر اخلاقی است، بلکه نشان میدهد همان گروههایی که در برابر فجایع بزرگی مانند گور دستهجمعی الخسفه سکوت کردند، امروز از یک تراژدی فردی بهعنوان ابزاری برای تخریب و آشوب بهره میگیرند
بنابراین ، و با توجه به شواهد و گزارشهای رسمی، روشن است که حادثه بان زیاد یک تراژدی فردی بوده و دستگاه قضایی عراق نیز آن را چنین ارزیابی کرده است. اما موج رسانهای و سیاسی که به راه افتاده، بیش از آنکه دغدغه حقیقت یا عدالت داشته باشد، بهدنبال ایجاد شکاف اجتماعی و بهرهبرداری سیاسی است.
این همان ریاکاری سیاسی است: کسانی که در برابر فاجعههایی چون گورهای دستهجمعی «الخسفه» با بیش از بیست هزار قربانی، سکوت مطلق اختیار کردند، امروز ناگهان مدافع جان یک زن شدهاند، آن هم تنها برای پیشبرد پروژههای تخریبی.
هدف اصلی این کمپینها نه حمایت از حقوق زنان و نه عدالت اجتماعی است، بلکه چیزی جز ضربه به ثبات و امنیت جامعه عراق نیست. از همین رو، برخورد قانونی و قاطع با این فضاسازیها ضرورتی فوری برای حفظ آرامش و انسجام ملی به شمار میرود.