واحد سیاسی

رابطه با ایران مانع از تجزیه عراق می‌شود!

✍️نجاح محمدعلی، روزنامه‌نگار محقق در امور ایران و منطقه:

 

از میان کشورهای همسایه، عراق بیشترین اشتراکات را با جمهوری اسلامی ایران دارد و جغرافیای سیاسی و تمامیت ارضی آن برای جمهوری اسلامی در هر سرنوشتی که برایش رقم بخورد، اهمیت دارد؛ زیرا می‌تواند به شدت ژئوپلیتیک، منافع قانونی بین‌المللی و امنیت جمهوری اسلامی ایران را تهدید کند یا تقویت نماید. بنابراین، همیشه نیاز است که سناریوهای آینده بحران عراق توضیح داده شود و تأثیرات متقابل آن بر حوزه‌های حقوقی بین‌المللی و امنیتی، به‌ویژه در سطح منطقه‌ای، ارزیابی و تحلیل گردد و نقش جمهوری اسلامی ایران در همه این تأثیرات مثبت به نفع عراق معرفی شود.

 

با توجه به عوامل و نیروهای محرک اصلی و مهم‌ترین موارد ایجاد تفرقه و شک و تردیدهایی که محور آمریکایی-صهیونیستی-سعودی برای ایجاد شکاف بین عراق و ایران به کار می‌گیرد، سناریوهای تحولات آینده در عراق که سایه‌ای قوی بر روابط با کشورهای همسایه، به‌ویژه ایران، می‌افکند، عبارتند از: سناریوی بازگشت و صعود مجدد سازمان داعش، انتخابات پارلمانی آینده و انتقال مسالمت‌آمیز و دموکراتیک قدرت، توزیع عادلانه قدرت، ثروت و نفوذ بدون سلطه یک گروه بر دیگری؛ سناریوی توافق و وحدت بین قبایل و ادیان عراقی و افزایش قدرت ملی عراق (عراق متحد و قوی)؛ در مقابل، سناریوی تشدید شکاف‌ها بین دولت مرکزی، سنی‌ها و کردها و آغاز یک جنگ داخلی گسترده؛ و سناریوی تجزیه عراق به سه کانتون (عراق تجزیه‌شده).

 

با بررسی تأثیرات هر یک از این سناریوها بر وضعیت حقوقی، بین‌المللی و امنیتی و منافع کشورهای همسایه، نقش مثبت برجسته‌ای که جمهوری اسلامی ایران می‌تواند ایفا کند، آشکار می‌شود. سناریوی مورد علاقه جمهوری اسلامی، سناریوی عراقی متحد، قوی و دموکراتیک است.

 

با توجه به چالش‌های بزرگی که ایالات متحده از طریق حضور غیرقانونی خود در عراق ایجاد کرده، به نظر می‌رسد که این کشور به دنبال ایجاد وضعیت ناامنی شدید و پیشرفته‌ای است که به داعش و بعثی‌ها اجازه می‌دهد نقش مستقیمی در بی‌ثباتی امنیت و وضعیت سیاسی در آستانه انتخابات پارلمانی ایفا کنند. این امر همراه با شایعات، اشاره‌ها، اظهارات و آرزوهایی درباره به تعویق انداختن انتخابات، بحران جدیدی ایجاد می‌کند که به افزایش فعالیت‌های تروریستی و بازگشت به وضعیت امنیتی اولیه‌ای منجر می‌شود که داعش در طول دهه گذشته یکی از مهم‌ترین چالش‌های امنیتی منطقه بود. زیرا تحولات آینده عراق پس از انتخابات نقش مهمی در ترسیم خطوط نظام امنیتی منطقه ایفا خواهد کرد.

 

بنابراین، مسائلی مانند آینده سیاسی عراق در منطقه، تشکیل دولت بعدی در عراق پس از خروج از بحران امنیتی ساختگی که قرار است پیش از انتخابات تشدید شود، یا تهدید مجدد سقوط بغداد به دست داعش، مگر اینکه شیعیان به برنامه جسورانه آمریکا که خواستار انحلال حشد الشعبی و کنار گذاشتن مرجعیت دینی اعلی و کنار گذاشتن رابطه ممتاز با ایران است که از زمان سقوط رژیم سابق همواره به نفع عراق بوده، تن دهند.

 

این برنامه همچنین توسط دولت و گروه‌های مختلفی، از جمله برخی از شیعیان که اشغالگر موفق به خنثی کردن یا جذب آن‌ها به برنامه خود شده، دنبال می‌شود. این برنامه نه تنها حضور نیروهای خارجی در عراق را توجیه می‌کند، بلکه به دفاع از جنایات آن‌ها شتاب می‌بخشد و تهدید به انجام حملات هوایی و ترورهایی علیه رهبران گروه‌ها و حشد الشعبی می‌کند که تحت عنوان «کنترل امنیت» قرار می‌گیرد.

 

در این واقعیت، سناریوهای مورد انتظار در مورد نقش داعش که توسط سفیران غربی تبلیغ و تقویت می‌شود، می‌تواند به طور سیستماتیک چالش‌ها و فرصت‌های پیش رو را بررسی کند تا در خدمت استراتژی‌های محور مقاومت و سیاست خارجی جمهوری اسلامی، به‌ویژه در قبال عراق، برای مقابله با نفوذ رو به رشد صهیونیستی در منطقه باشد، به‌ویژه پس از از دست دادن سوریه، تصمیم دولت لبنان برای خلع سلاح مقاومت و تحولات گفت‌وگوهای سیاسی و فشارهای آمریکایی در مورد قانون حشد الشعبی در عراق.

 

از زمان اشغال عراق در سال ۲۰۰۳، ایالات متحده به دنبال دستیابی به هدف بزرگ خود، یعنی تقسیم عراق به سه منطقه متمایز یا دولت‌های کوچک بوده است. این استراتژی در اصل اراده رژیم صهیونیستی است و برخلاف خواسته ایران است، زیرا «عراق متحد» مورد نظر ایران تهدیدی برای موجودیت رژیم اشغالگر صهیونیستی به شمار می‌رود.

 

هدف بعدی ایالات متحده، انفجار پل ارتباطی بین بلوک‌های شیعی و ارتباط آن‌ها با ایران است، ارتباطی که در زیارت جهانی اربعین تجسم یافته و به شعار «راه قدس از کربلا می‌گذرد» منتهی شده است. بنابراین، هدف جدی آمریکا، همان‌طور که عملیات نظامی اخیر آن علیه تأسیسات هسته‌ای ایران و تهاجم صهیونیستی که از حریم هوایی عراق نیز استفاده کرد، نشان داد و تأیید کرد، سرنگونی یا تضعیف محور مقاومت شیعی در خاورمیانه و در مقابل، تشدید نفوذ آمریکایی-صهیونیستی است که متأسفانه با تلاش برای ایجاد یک منطقه سنی در غرب عراق همخوانی دارد. این منطقه از ابتدا با هدف جلوگیری از کمک‌های زمینی ایران به سوریه و فلسطین طراحی شده بود.

 

رژیم اشغالگر نیز با اهداف ادعایی خود که سه‌شنبه گذشته توسط بنیامین نتانیاهو اعلام شد، یعنی «رسیدن به فرات»، با ایده تجزیه عراق همخوانی دارد. طبق ذهنیت صهیونیستی و آنچه روزنامه‌های عبری مانند هاآرتص منتشر می‌کنند، تجزیه عراق به عنوان سلاحی برای کنترل خاورمیانه و مهار کشورهای اسلامی دیده می‌شود. موشه یعلون، وزیر جنگ سابق صهیونیستی، سیاستمدار و رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح و وزیر دفاع از سال ۲۰۱۳ تا استعفایش در ۲۰ مه ۲۰۱۶، اظهار داشت: «با تجزیه عراق، مرزهای خاورمیانه قطعاً تغییر خواهد کرد.»

 

پس ما چه باید بکنیم؟! و عراقی‌ها پس از انتخابات چه گزینه‌ای را در مورد تعیین هویت منازعه با رژیم صهیونیستی و نزدیکی با ایران که خواستار عراقی مستقل و قوی است که مانع تحقق پیش‌بینی‌های موشه یعلون و اظهارات نتانیاهو شود، انتخاب خواهند کرد؟!

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا