واحد سیاسی

زیارت اربعین و محور حسینی: زمانی که پیروزی رهبری‌اش را به شایستگانش می‌سپارد

✍️مجاهد الصریمی، صنعاء:

وقت آن رسیده است که از برخورد منفعلانه با نبرد دست بکشیم، و وظیفه امروزمان بر ما ایجاب می‌کند که الگوی مقاومتی غالب بر زمانمان را دست‌کم نگیریم و جنبه‌های معنوی را در معادله آنچه به دست آمده بی‌وزن نپنداریم.
بخشی از گواهی حال بر گذشته به سوی ماهیت عرفان مقاومتی گرایش دارد، زیرا ما پیش از این روز با تخیل جنگیدیم و نه با روح، با رؤیاهای بیداری و نه با آگاهی کامل، با مقداری از معرفت و نه با عرفان، با نمادگرایی جغرافیا و نه با حقیقت مکان معنوی.
ما در تمام جنگ‌های مدرن خود به روشی جنگیدیم که همه جنگجویان جنگیده‌اند، حتی درک، روش و افق‌های آنها را در نبرد الهام گرفتیم، اما جز این بار، به روش خاص خودمان نجنگیدیم.
هر آنچه از تدابیر آماده‌سازی فنی به نظر می‌آید، عوارضی است که روح پرجوش و خروش جوهر ناب وجود مقاومتی را پنهان نمی‌کند، پس حال ما گواه گذشته ماست و وجود کنونی ما شریف‌تر از گذشته است.
زیارت اربعین تنها یک ایستگاه زمانی نیست، بلکه دروازه‌ای است که از طریق آن می‌توانیم به کل زمان وارد شویم، و تنها یک شعائر دینی نیست، بلکه مکتبی کامل است که به سوی بازگرداندن اعتبار به اندیشه و فرهنگ حرکت می‌کند. هنگامی که افکار تصفیه و از رسوبات و مواد ناپاک پاکسازی شوند، منابع فرهنگ‌های نادرست خشک شوند، و اعتبار به هر آنچه حق است بازگردد، با اصلاح مفاهیم، تصحیح دیدگاه‌ها، تقویت آگاهی، و ایجاد انگیزه‌هایی که هوشیاری را برمی‌انگیزد تا هر فرد خود را در قبال همه کسانی که اطرافش هستند مسئول ببیند و ملزم به اتخاذ موضع در برابر هر آنچه رخ می‌دهد، چه این امور محدود به میهن و امتش باشد و چه فراتر از آن گسترش یابد تا مستضعفان در همه نقاط جهان را دربرگیرد، آنگاه آزادی و استقلالمان را تضمین خواهیم کرد، زیرا این دو در جان‌هایمان ریشه دارند و در اعماق وجودمان استوارند.
کشتارها و جنایات صهیونیسم و استکبار در غزه و تلاش‌هایشان برای نابودی نیروهای محور مقاومت، آنها را از سرنوشت محتوم شکست قاطعانه دور نخواهد کرد، هرچند دایره فریبشان از لبنان تا عراق و یمن گسترش یابد، به‌ویژه پس از سیلی‌های کوبنده‌ای که این دو نیروی شیطانی از مردان خدا در جمهوری اسلامی ایران در جریان استقامت علوی در برابر رژیم جنایتکار دریافت کردند.
اما غزه و همه آنچه از مظاهر سوزاندن، تخریب و گرسنگی در آنجا می‌بینیم، با وجود زشتی و وحشیگری‌اش، درگاهی خواهد بود برای ساخت انسانی که حرکتش در زندگی بر اراده، اشتیاق و عزم برای تحقق اهدافش در سطح وجود و سرنوشت استوار است. اهدافی که از درون هستی او سرچشمه می‌گیرند، اهدافی که هر ذره از ذرات تشکیل‌دهنده وجودش با آنها تعامل و تأثیر می‌پذیرد، انسانی که همیشه آماده است تا برای تحقق آنچه می‌خواهد فدا شود و در خود هیچ تمایلی برای عقب‌نشینی یا توقف در نقطه‌ای خاص، صرف‌نظر از شرایط و سطح چالش‌ها و بزرگی خطرات، نمی‌یابد.
از اینجا درمی‌یابیم چرا منافقان، تکفیری‌ها و بازمانده‌های مزدوران این حالت ترس و وحشت را از هر آنچه حسینی است تجربه می‌کنند؟! و در ادامه آنچه گفته شد، می‌گوییم: نزاع میان ما و آنها نزاعی است بر سر انسان به‌عنوان انسان، و نزاع بر سر زمین و تحرک در همه میدان‌های نبرد جز جلوه‌ای از این نزاع نیست.
رژیم جنایتکار نامشروع که پشت آتش و باروت خود پنهان شده، با کشتار به هر شکل و تخریب و ویرانی به هر صورت، قادر نخواهد بود مجاهدان و پایداران در دو ملت لبنانی و فلسطینی را ریشه‌کن کند، و همچنین نخواهد توانست به مقصود خود در دیگر میدان‌ها و دژهای محور مقاومت دست یابد، و نمی‌تواند بردگی و تسلیم را بر آخرین سنگرهای شرف، عزت و کرامت در عراق حسینی، ایران ولایت و یمن انصار تحمیل کند.
فردا خورشید آزادی، حق و عدالت در دو جهان خواهد درخشید، خورشیدی که آسمانی جز غزه سینوار، جنوب پیروزمندان و حزب‌الله، امانت نصرالله، ندارد. و این‌گونه روزی فرا می‌رسد که رژیم نامشروع بیدار می‌شود و خود را در محاصره انسانی پس از طوفان می‌یابد، انسانی که از زیر آوارها برمی‌خیزد، از میان خون‌ها و پاره‌های تن برمی‌خیزد تا گیاه خبیث صهیون را از سراسر فلسطین ریشه‌کن کند. او انسانی است که سلاحش حق، هدفش عدالت و مبدأ حرکتش در راه خداست، با دست خود عطای ذلیلان را نمی‌دهد و اقرار بردگان را نمی‌پذیرد. اگر زنده بماند، پیروز می‌شود و اگر با مرگ روبه‌رو شود، با خونش نسلی، بلکه امتی از مجاهدان و شهدا را زنده می‌کند.
و برای آنکه فراموش نکنیم، برای آنکه آنچه از پایبندی به خط جهاد و شهادت ناشی می‌شود را فراموش نکنیم، باید به جریان حق در طول تاریخ نگاه کنیم تا بدانیم چگونه مستضعفان توانستند آینده را بسازند. و در واقعیت، برای آنکه فراموش نکنیم چگونه ابراهیم بر نمرود، موسی بر فرعون، عیسی بر دلالان معبد، محمد بر جاهلیت، حسین بر مرگ وجدان و قاتلان آزادگان، خمینی بر شاه شاهان، و مقاومت بر خطرناک‌ترین نیروی تجاوزگر در منطقه غلبه کردند.
ما در این روزها بودیم و هستیم که با مردانی که جمجمه‌هایشان را به خدا قرض دادند، با پابرهنگان ملت فلسطینی و لبنانی که در زمین خود استوار ماندند، و با حکمت رهبری و نیروهای اسلامی و ملی، آزادی و فتح آشکار را می‌سازیم، برای عصری که سید شهدای قدس و مقاومت، سید نصرالله، آن را عصر پیروزی‌ها و شکست دشمن نامید.
برای آنکه همه اینها را فراموش نکنیم، و بسیاری هستند که برای به فراموشی سپردن ما تلاش می‌کنند، بر ماست که ارزش‌های این مقاومت را در وجدان انسانی و ملی خود عمیق‌تر کنیم تا این مقاومت گزینه و نمادی باشد که ارزش شهادت و زندگی را نزد ما نمایندگی کند.
عمل شهادت راهی است که افراد صالح و مقاوم آن را در پیش می‌گیرند تا دنیای جامعه و زندگی آن را آباد کنند. زندگی در اینجا برابر است با حق انسان در این که هویتش انسانیتش باشد. این زندگی، رد شکست است زیرا زندگی پیروزی است، رد گرسنگی، اسارت، آوارگی و خواری است، زیرا زندگی غنا، آزادی، وطن و عزت است، رد قطع رابطه، فتنه و ظلم است؛ زیرا زندگی پیوستگی، گفت‌وگو، مهربانی و حاکمیت عادلانه است. زندگی در اینجا، مانند شهادت، گزینه‌ای باز است برای انسان به خاطر انسان.

چگونه محور مقاومت بر فراز دنیای شکست‌خوردگان لنگر می‌اندازد و زمام پیروزی را در دست می‌گیرد؟

ما با برکت حسین، از طریق حضور شریف همه فرزندان دولت‌ها، جنبش‌ها و ملت‌های محور مقاومت در زیارت اربعین، از بار سنگین سرخوردگی و پیامدهای شکست و ذهنیتی که درگیر دغدغه‌هایش بود، به سوی قله‌های رهایی از همه شرایط شکست گام برداشتیم، جهاد در راه خدا را با مفهوم حقیقی‌اش از سر گرفتیم، پیوندمان را با او تعالی تقویت کردیم و اطمینان به آنچه در دستان اوست را زیستیم.
صحنه دیدار کاروان‌های زائران از فرزندان محور برای امام حسین (ع) در چهلمین روز شهادت، بر خاک مقدس طف، قادر است آنچه را که برای شناخت روحیه جهادی که برنامه‌ریزی کرد، اجرا کرد، مقاومت کرد، صبر کرد، فداکاری کرد و همچنان ما را روز به روز به سوی ساخت خود در جهانی از کنش که بیانگر وجود است، پیش می‌برد، فراهم آورد.
این روحیه که ما را از گورستان‌های مرگ شکست‌خورده به دنیای پیروزی و سربلندی برد، قابلیتی است که تنها در کسی که در مسیرهای عرفان گام برداشته و برای ارزش‌های عدالت و آزادی زندگی می‌کند، به دست می‌آید، ارزش‌هایی که از خیر هستند، یعنی از ارزش‌های وجود. و در این هنگام باید درک کنیم که مقاوم مجاهد کسی است که روح مقاومت و جهاد او را دربرگرفته تا به معما تبدیل شود که دیوارهای معانی و اسرار نفوذناپذیرش با ابزارهای شناخت نزدیک فرو نمی‌ریزد، نتیجه سفری معنوی که قواعد و مقامات خود را دارد.

مقاومت و جهاد خود راه عرفان است، در مسیر سفرهای عقلی و معنوی چهارگانه.

مقاوم مجاهدی که این تحولات را رقم زد از فضا نیامد، پیش از آنکه روح مقاومت و جهاد با آگاهی عقلی و آمادگی معنوی کامل او را دربر بگیرد، این سفر را پیموده بود و طرح‌های آن در آثار و مسیرهایش به وضوح نمایان است. آنها در آغاز از جنس کسانی بودند که در دنیای شکست و فرهنگ آن در وجود سرخورده ما غرق شده بودند.
و از آنجا که از این نشأت شکست‌خورده از زمان ناکامی و با گذر از همه شکست‌ها و تناقضات صحنه بودند، ناگزیر بودند که از این روح سست و ضعیف و کند جذب کنند، آنچه که از آنها تلاش در فهم، مجاهدت نفس و جهاد در میدان را می‌طلبید. و از آنجا که به این سفر معنوی و راه کمال نفس موفق شدند، از دنیای شکست و فرهنگ آن که با معرفت مخلوقات قاب‌بندی شده بود، به دنیای پیروزی و فرهنگ آن که با عرفان خالق قاب‌بندی شده بود، خارج شدند.
آنها به خدا وابسته شدند، خدایی که وابستگی به او با کشف حقایق آغاز می‌شود و با آن اوهام مخلوقات رسوا می‌گردد. سپس سفر به اوج خود از پیروزی به پیروزی با حق از طریق تجلی صفات اسماء و افعال می‌رسد، صفاتی که انگیزه‌های شکست و حجاب‌های آن را که مانع دیدن نشانه‌های پیروزی به‌عنوان یکی از عوارض ضعف مخلوقات است، برطرف می‌کند.
تا زمانی که سفر – در دنیای پیروزی الهی بر نفس سست در اوج قوس صعود – به نهایت خود برسد، بازگشت به دنیای شکست با ذهنی پیروز آغاز می‌شود.
و از آنجا که فیض‌های پیروزی الهی بی‌حد و مرز است، جایی که جز او هیچ‌کس لشکریان پروردگارت را نمی‌شناسد، ناگزیر است که در لنگر انداختن آنها بر فراز دنیای شکست‌خوردگان، زبان فهم دنیای شکست‌خورده آنها را به کار گیرند، و اینجا گفت‌وگو درباره مقاومت با تاکتیک‌ها و استراتژی‌هایش به ابزاری برای برافراشتن حقیقت پیروزی در جهانی که زبان شکست و ابزارهای آن بر آن غالب شده، تبدیل می‌شود.
زیرا مقاوم مجاهد در تجلی‌اش در دنیای شکست احساس نمی‌کند که برای پیروزی که هنوز رخ نداده قمار می‌کند، بلکه او احساس می‌کند که پیشاپیش پیروز است. و از آنجا که به‌عنوان شرط وجودش در دنیای شکست‌خوردگان با قدرت پیروز است، به دنبال پیروزی بالفعل با استراتژی‌ها و تاکتیک‌های موجود در دنیای مخلوقات است، و او اساساً جز پس از پیروزی در دنیای شکست‌خوردگان فرود نیامده است.
پیروزی الهی حتمیتی است که با مفهوم وعده الهی همخوانی دارد – «اگر خدا را یاری کنید، او شما را یاری خواهد کرد» – و اینجا باید تأکید کنیم که مقاوم مجاهد از زمانی که خدا را در دنیای پیروزی الهی یاری کرد، پیروز شده است، تنها به دلیل تحقق سفر از مخلوقات به سوی حق. سفری که با مجاهدت نفسانی و جهاد میدانی محقق می‌شود. پس جنگ نزد مقاوم عارف به محرابی برای عبادت تبدیل می‌شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا