خلع سلاح حزبالله، تصمیمی ناامیدکننده و غیرقابل اجرا!

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه:
تصمیم خلع سلاح حزبالله و ادغام آن با دولت لبنان، که اخیراً مطرح شده، موضوع جدیدی نیست، بلکه ادامه تلاشهای مکرری است که هدف آن تضعیف مقاومت لبنانی است که همچنان سپری نفوذناپذیر در برابر اشغالگری و تروریسم بوده است. این تصمیم، که تحت فشارهای خارجی و منافع منطقهای تحمیل شده، کاملاً واقعیت تهدیدات امنیتی و سیاسی اطراف لبنان را نادیده میگیرد و نقش حیاتی سلاح حزبالله در حفظ توازن قوای ملی را نادیده میانگارد.
بنابراین، میتوان با اطمینان کامل گفت که جداسازی سلاح حزبالله از مفهوم حاکمیت و امنیت ملی لبنان غیرممکن است، زیرا این سلاح خط مقدم دفاع در برابر خطراتی است که کشور را تهدید میکند، بهویژه از سوی رژیم صهیونیستی و گروههای تروریستی، و ستونی ضروری برای تضمین ثبات لبنان و توانایی آن در مقابله است، که هرگونه تلاش برای خلع سلاح آن تهدیدی مستقیم برای استقلال و امنیت لبنان به شمار میرود.
زمینه تاریخی: شکست تصمیمات پیشین
این تصمیم اولین مورد از نوع خود نیست. در سال ۲۰۰۵، دولت فؤاد سنیوره تلاش کرد تصمیمی مشابه برای خلع سلاح حزبالله صادر کند، اما به دلیل فقدان اراده سیاسی و توانایی نظامی برای اجرای آن شکست خورد. حزبالله، با قدرت نظامی و پایگاه مردمی خود، همچنان برجستهترین نیروی لبنان باقی ماند و از حمایت گستردهای در جنوب لبنان و میان بخشهای مختلف جامعه برخوردار بود. این شکست تاریخی نشاندهنده غیرممکن بودن تحمیل چنین تصمیماتی بدون رسیدگی به ریشههای عمیقی است که سلاح حزبالله را به یک ضرورت ملی تبدیل کرده است.
دلایل مشروط وجود سلاح حزبالله
سلاح حزبالله پدیدهای تصادفی نیست، بلکه نتیجه شرایط سیاسی و ژئوپلیتیکی خاصی است که خلع سلاح آن را بدون رسیدگی به این شرایط غیرممکن میسازد. این دلایل را میتوان در سه محور اصلی خلاصه کرد:
1.سهمیهبندی طایفهای در لبنان:
-
-
- نظام سیاسی لبنان، که بر اساس سهمیهبندی طایفهای است، باعث عدم تعادل در توزیع قدرت و منابع شده و جامعه جنوب لبنان، بهویژه جامعه شیعه، را واداشته تا ظرفیتهای دفاعی خاص خود را برای حفاظت از منافعش توسعه دهد. این سلاح صرفاً یک ابزار نظامی نیست، بلکه بیانگر هویت سیاسی و اجتماعی جامعهای است که دههها احساس به حاشیه رانده شدن کرده است.
-
-
-
- پایان دادن به سهمیهبندی طایفهای و ایجاد نظام سیاسی عادلانهای که نمایندگی برابر برای همه طوایف را تضمین کند، ممکن است نیاز به سلاح ویژه جنوب را کاهش دهد، اما این راهحل در شرایط کنونی تقسیمبندیهای سیاسی دور از دسترس است.
-
2.اشغالگری صهیونیستی در اراضی لبنانی:
-
-
- رژیم صهیونیستی همچنان اراضی لبنانی مانند مزارع شبعا و تپههای کفرشوبا را اشغال کرده و حملات مکرری به خاک لبنان انجام میدهد. سلاح حزبالله تنها عامل بازدارندهای بوده که مانع گسترش اشغالگری رژیم به جنوب لبنان شده است. به عنوان مثال، در جنگ ۲۰۰۶، مقاومت رژیم صهیونیستی را مجبور به آتشبس کرد، پس از آنکه متحمل خسارات سنگینی شد، از جمله کشته و زخمی شدن هزاران نفر و آوارگی بیش از ۱۰۰ هزار شهرکنشین.
-
-
-
- بدون عقبنشینی رژیم صهیونیستی از اراضی اشغالی لبنان، سلاح حزبالله برای دفاع از حاکمیت ملی ضروری باقی میماند.
-
3.مسئله فلسطین:
-
-
- لبنان از نظر ژئوپلیتیکی با مسئله فلسطین مرتبط است، زیرا میزبان صدها هزار آواره فلسطینی است و با تبعات اشغالگری صهیونیستی فلسطین مواجه است. حزبالله حمایت از مسئله فلسطین را بخشی از رسالت مقاومتی خود در برابر سلطه صهیونیستی در منطقه میداند.
-
-
-
- ایجاد یک دولت فلسطینی عادل و حل مسئله فلسطین ممکن است نیاز به مقاومت مسلحانه را کاهش دهد، اما این راهحل در شرایط ادامه اشغالگری و رد اصل دو دولت توسط رژیم صهیونیستی، که حزبالله نیز آن را به دلیل مشروعیتبخشی به رژیم صهیونیستی نمیپذیرد، دور از دسترس است.
-
خطرات خلع سلاح حزبالله
خلع سلاح حزبالله در حال حاضر نه تنها به ثبات لبنان منجر نمیشود، بلکه آن را در معرض خطرات جدی قرار میدهد که میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
1.تهدید صهیونیستی:
-
-
- رژیم صهیونیستی در کمین لبنان است و تجربه جنوب سوریه این را ثابت میکند. پس از خروج نیروهای سوری از جنوب سوریه، رژیم صهیونیستی از خلأ امنیتی برای گسترش نفوذ و اشغال اراضی بیشتر استفاده کرد. خلع سلاح حزبالله درهای مشابهی را در جنوب لبنان باز میکند، جایی که رژیم صهیونیستی میتواند منطقه را اشغال کند یا به پروژه توسعهطلبانه خود ملحق سازد.
-
-
-
- رژیم صهیونیستی هرگز به توافقات بینالمللی مانند قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت پایبند نبوده، که هرگونه شرطبندی بر “تضمینهای بینالمللی” برای حفاظت از لبنان را غیرواقعی میکند.
-
2.تهدید تروریستی:
-
-
- گروههای تروریستی مانند “القاعده” و “داعش” همچنان تهدیدی در مرزهای لبنان و سوریه هستند. این گروهها از خلأ امنیتی برای گسترش نفوذ خود بهره میبرند. خلع سلاح حزبالله، لبنان را در برابر این گروهها آسیبپذیر میکند، بهویژه با توجه به محدودیتهای توان ارتش لبنان.
-
-
-
- نگرانیهایی از پروژهای با حمایت خارجی برای الحاق شمال لبنان به مناطق تحت کنترل گروههای افراطی مانند “جبهه النصره” وجود دارد، با هدف تحمیل حاکمیت شریعت سنی. این پروژه در درجه اول جامعه شیعه جنوب را هدف قرار میدهد، که سلاح حزبالله را برای بازدارندگی این طرحها ضروری میسازد.
-
3.پروژه مشترک صهیونیستی-خلیجی:
-
-
- خلع سلاح حزبالله با دستور کار مشترکی بین رژیم صهیونیستی و برخی رژیمهای خلیجی، بهویژه عربستان سعودی، همخوانی دارد که مقاومت لبنانی را تهدیدی برای منافع طایفهای و سیاسی خود میدانند. رژیم صهیونیستی به دنبال تضعیف لبنان برای تسهیل اشغال آن است، در حالی که برخی رژیمهای خلیجی از این پروژه به دلایل طایفهای مرتبط با درگیری سنی-شیعه حمایت میکنند.
-
-
-
- این اتحاد به دنبال بازسازی منطقه به نفع منافع رژیم صهیونیستی است، از جمله پروژه “اسرائیل بزرگ” که قصد الحاق اراضی لبنانی و سوری را دارد.
-
4.پیامدهای منطقهای:
-
-
- اگر رژیم صهیونیستی از طریق خلع سلاح حزبالله موفق به تضعیف لبنان شود، نوبت به کشورهای دیگر مانند مصر و اردن خواهد رسید. رژیم صهیونیستی به دنبال تحمیل پروژه کوچ اجباری فلسطینیها به سینا و اردن است که درهای درگیریهای منطقهای گستردهتری را باز میکند.
-
-
-
- نتانیاهو، با انگیزههای توسعهطلبانه خود، ممکن است با رویکردی انتحاری علیه مصر یا اردن وارد جنگ شود اگر احساس کند منطقه از نیروهای مقاومت خالی شده است.
-
غیرممکن بودن اجرای تصمیم از نظر عملی
از نظر عملی، هیچ نیرویی در داخل لبنان قادر به خلع سلاح حزبالله نیست. این حزب به عنوان نیروی نظامی برتر در کشور شناخته میشود و از پایگاه مردمی قوی در جنوب برخوردار است که انگیزههای دینی، اجتماعی و سیاسی را در هم میآمیزد. این پایگاه مردمی هرگونه تلاش برای خلع سلاح را به چالشی تبدیل میکند که ثبات خود لبنان را تهدید میکند. علاوه بر این:
1.محدودیتهای توان ارتش لبنان:
-
-
- ارتش لبنان از محدودیتهای بینالمللی رنج میبرد که مانع از دستیابی آن به تسلیحات بازدارنده مؤثر میشود، که آن را ناتوان از پر کردن خلأ امنیتی ناشی از خلع سلاح حزبالله میکند. این واقعیت اهمیت حزبالله را به عنوان نیروی بازدارنده ملی تقویت میکند.
-
2.فقدان تضمینهای بینالمللی:
-
-
- هیچ تضمین بینالمللی قابل اعتمادی برای حفاظت از لبنان در برابر حملات صهیونیستی یا تروریستی وجود ندارد. ایالات متحده و رژیم صهیونیستی بهطور تاریخی به هیچ توافقی پایبند نبودهاند، که شرطبندی بر “راهحلهای دیپلماتیک” را بیفایده میکند.
-
3.فشارهای خارجی:
-
-
- ایالات متحده با تحریمها یا حتی استفاده از زور برای خلع سلاح حزبالله تهدید میکند، اما این تهدیدها به منظور تسلیم لبنان به سلطه صهیونیستی است. هرگونه جنگ برای خلع سلاح به تخریب لبنان منجر خواهد شد، چه سلاح تحویل داده شود یا نه.
-
گفتوگویی که واقعیت را نشان میدهد
برای روشن کردن غیرممکن بودن خلع سلاح حزبالله، گفتوگویی بین یک شهروند لبنانی و رئیسجمهور را مرور میکنیم که چالشهای عملی و اخلاقی این تصمیم را خلاصه میکند:
-
- شهروند: اگر سلاح مقاومت تحویل داده شود، دولت با آن چه خواهد کرد؟
-
- رئیسجمهور: آن را نابود خواهیم کرد، زیرا ارتش از نظر بینالمللی از داشتن تسلیحات بازدارنده مؤثر منع شده است.
-
- شهروند: آیا این به این معناست که لبنان در معرض خطر قرار خواهد گرفت؟
-
- رئیسجمهور: بله، رژیم صهیونیستی تهدید میکند و گروههای تروریستی در مرزها همچنان خطر دائمی هستند.
-
- شهروند: آیا دولت قادر به حفاظت از لبنان است؟
-
- رئیسجمهور: متأسفانه، امکانات ما محدود است.
-
- شهروند: آیا تضمینهای بینالمللی برای جلوگیری از حملات وجود دارد؟
-
- رئیسجمهور: خیر، اما میتوانیم به دنبال توافقاتی با ایالات متحده و رژیم صهیونیستی باشیم.
-
- شهروند: آیا به این توافقات اعتماد دارید؟
-
- رئیسجمهور: خیر، آنها هرگز به وعدههایشان پایبند نبودهاند.
-
- شهروند: پس چرا خواستار تحویل تنها سلاحی هستید که قادر به بازدارندگی است؟
-
- رئیسجمهور: آمریکاییها با تحریم یا جنگ تهدید میکنند.
-
- شهروند: آیا با تحویل سلاح از جنگ در امان خواهیم ماند؟
-
- رئیسجمهور: به نیت آمریکاییها یا صهیونیستها اعتماد ندارم.
-
- شهروند: آیا ترجیح میدهید سربلند بمیرید یا تسلیم و خوار؟
-
- رئیسجمهور: سربلند.
-
- شهروند: پس سلاح مقاومت را حفظ کنید، زیرا آخرین عزت لبنان است.
سناریوی فاجعهبار اتحاد صهیونیستی-تروریستی
تنها سناریویی که ممکن است به خلع سلاح حزبالله منجر شود، اتحادی بیسابقه بین رژیم صهیونیستی و گروههای تروریستی مانند “جبهه النصره” در سوریه است. این اتحاد ممکن است با هدف حمله به لبنان از جنوب، شمال و شرق باشد، با معاملات دوجانبه بین نتانیاهو و گروههای تروریستی برای تقسیم نفوذ در لبنان و جنوب سوریه. چنین سناریویی به معنای تخریب لبنان خواهد بود، جایی که:
-
- از جنوب: رژیم صهیونیستی از خلأ امنیتی برای اشغال جنوب لبنان بهره خواهد برد، همانطور که در جنوب سوریه کرد.
-
- از شمال و شرق: گروههای تروریستی مانند “القاعده” برای تحمیل کنترل خود بر شمال لبنان تلاش خواهند کرد و از تقسیمبندیهای طایفهای سوءاستفاده میکنند.
-
- نتیجه: تقسیم لبنان و تبدیل آن به صحنه درگیریهای منطقهای، با از دست رفتن حاکمیت ملی.
به هر حال، خلع سلاح حزب الله تصمیمی ناامیدکننده و غیرقابل تحقق است، زیرا زمینههایی را که مقاومت را به یک ضرورت ملی تبدیل کرده است نادیده میگیرد. سلاح حزب الله به طور مشروط با تقسیمبندی طایفهای، اشغال صهیونیستی و مسئله فلسطین پیوند خورده است.. سلاح این حزب بهطور مشروط به سهمیهبندی طایفهای، اشغالگری صهیونیستی و مسئله فلسطین مرتبط است.
خلع سلاح آن درهای اشغال صهیونیستی و گسترش تروریستی را باز میکند و ثبات لبنان و منطقه را تهدید میکند. حزبالله همچنان ضامن اصلی حاکمیت لبنان در برابر رژیم صهیونیستی و گروههای تروریستی است و هرگونه تلاش برای خلع سلاح آن فاجعهای ملی خواهد بود. تنها راهحل، رسیدگی به علل ریشهای مانند پایان اشغالگری صهیونیستی و سهمیهبندی طایفهای است، به جای هدف قرار دادن مقاومتی که آخرین عزت لبنان را نمایندگی میکند.