فلسطین اشغالی از درون: رژیم صهیونیستی در برابر غزه و تهران فرو میپاشد

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه:
«فهمیدم که ما میتوانیم هر کاری انجام دهیم، زیرا در برابر امتی خفته قرار داریم»
اینگونه بود که جنایتکار جنگی، گلدا مایر، پس از به آتش کشیدن مسجدالاقصی در سال ۱۹۶۹ با غرور سخن گفت و گمان میکرد که امت مرده و دیگر هیچگاه برنخواهد خاست. اما اگر او امروز زنده بود، شاهد میبود که این امت خفته نبود، بلکه برای خیزشی عظیم از قلب غزه آماده میشد؛ خیزشی که از عزم صنعا، بغداد و بیروت تغذیه میکند و قدرت خود را از اراده پولادین تهران میگیرد. امروز، پس از بیش از هفت دهه از کاشت این رژیم غاصب در قلب امت، رژیم صهیونیستی از درون زیر فشار مقاومت مردمی خستگیناپذیر، اراده شکستناپذیر منطقهای و فروپاشیهای داخلی که شکنندگی ساختار نظامی، سیاسی و روانی آن را آشکار میکند، در حال فروپاشی است.
شکاف در امنیت صهیونیستی: التماس به واشنگتن
در اقدامی بیسابقه که عمق بحران رژیم صهیونیستی را نشان میدهد، بیش از ۶۰۰ مقام امنیتی سابق از دستگاههای «موساد»، «شاباک»، ستاد کل و پلیس، طوماری را خطاب به دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، امضا کردند و از او خواستند که بر بنیامین نتانیاهو فشار بیاورد تا جنگ علیه غزه را متوقف کند. این اقدام، که به رهبری شخصیتهای برجستهای مانند تامیر پاردو (رئیس سابق موساد)، عامی ایالون (رئیس سابق شاباک) و ماتان ویلنای (معاون سابق رئیس ستاد کل) انجام شد، صرفاً یک درخواست سیاسی نیست، بلکه اعلام صریح فروپاشی اعتماد به سیستم امنیتی است که همیشه خود را «شکستناپذیر» معرفی کرده بود.
این التماس علنی نشاندهنده حالتی از ناامیدی است که رژیم هرگز به این وضوح آن را نشان نداده بود. رژیمی که هیمنه خود را بر پایه تصویر قدرت مطلق بنا کرده بود، اکنون از طریق بالاترین مقامات امنیتی خود اعتراف میکند که ادامه جنگ در غزه، موجودیت آن را تهدید میکند. این لحظهای تاریخی است که فروپاشی دکترین امنیتیای را که «اسرائیل» بر اساس آن بنا شده بود، نشان میدهد؛ جایی که رهبرانش به دنبال راه نجاتی خارجی برای رهایی از باتلاق شکست داخلی خود هستند.
فروپاشی روانی: اعترافات موساد به شکست
در تحلیلی نادر که توسط رسانههای عبری منتشر شد، یکی از تحلیلگران ارشد موساد واقعیتی تکاندهنده را فاش کرد: «ما در بحرانی بیسابقه هستیم، حماس ما را در عمق روانی و نظامیمان ضربه زده است». این اعتراف صرفاً یک اظهارنظر گذرا نیست، بلکه نشانهای از شکست وجودی عمیقی است که رژیم صهیونیستی با آن مواجه است. این تحلیلگر افزود: «ادامه جنگ یک اشتباه استراتژیک بود و گرسنگی در غزه ضربهای عمیق به تصویر ما وارد کرد». این کلمات از فروپاشی روانیای پرده برمیدارد که دیگر نمیتوان آن را پنهان کرد، جایی که رژیم در برابر مقاومت مردمی غزه که با پایداری و خلاقیت نظامی خود همچنان آن را شگفتزده میکند، ناتوان شده است.
اعتراف به اینکه حماس، که رژیم آن را «سازمانی کوچک» توصیف میکرد، اکنون قادر به ضربه زدن به رژیم در عمق روانی، نظامی و رسانهای آن شده، به این معناست که مقاومت توانسته معادله را واژگون کند. غزه از یک هدف نظامی به نمادی جهانی برای پایداری تبدیل شده که دروغ روایت صهیونیستی را افشا میکند و شکنندگی رژیم را در برابر جهان عریان میسازد.
شورش داخلی: ارتشی که به رهبری خود اعتماد ندارد
در داخل رژیم، تنشها بین رهبری سیاسی و نظامی به سطحی بیسابقه رسیده است. اختلافات دیگر صرفاً به تاکتیکهای نظامی محدود نمیشود، بلکه به جوهره وجود رژیم ضربه میزند. در «کابینه امنیتی»، درخواستها برای توقف جنگ افزایش یافته و نگرانیها از فرسایش بیسابقه در جبهههای جنوبی (غزه) و شمالی (لبنان) شدت گرفته است. ژنرالهای ذخیره که برای چهارمین بار از آغاز جنگ فراخوانده شدهاند، به صراحت اعلام کردهاند که ارتش دیگر به رهبری سیاسی خود اعتماد ندارد و نتانیاهو «از سربازان بهعنوان سپر انسانی برای طولانی کردن دوره حکومتی خود استفاده میکند».
این شورش خاموش در داخل ارتش، از فروپاشی اعتماد بین نهادهای صهیونیستی پرده برمیدارد؛ نشانهای خطرناک از متلاشی شدن سیستم نظامی که همیشه ستون فقرات رژیم به شمار میرفت. سربازانی که در غزه و در برابر حزبالله در شمال با مقاومتی سرسختانه مواجه هستند، شروع به درک این واقعیت کردهاند که رهبری سیاسیشان آنها را به جنگی بازنده و بیهدف سوق میدهد که تنها هدفش بقای نتانیاهو در قدرت است.
تهدید ایران: کابوسی که به واقعیت پیوست
از زمان پاسخ نظامی ایران به تجاوز صهیونیستی، رژیم در حالت آمادهباش کامل قرار گرفته است. پاسخ ایران صرفاً یک عملیات نظامی نبود، بلکه پیامی استراتژیک و روشن بود: معادله تغییر کرده و بازدارندگی صهیونیستی دیگر کارآمد نیست. پس از آنکه رژیم به هدف قرار دادن ایران و اطراف آن بدون پاسخ مستقیم عادت کرده بود، موشکهای ایرانی آمدند تا «اسرائیل» را در برابر احتمال هستهای واقعیای قرار دهند که موجودیت آن را تهدید میکند.
تشکیل «شورای عالی دفاع» در تهران گامی دیگر برای تثبیت این بازدارندگی جدید بود. این شورا، که شامل فرماندهان ارشد محور مقاومت است، پیامی دوگانه ارسال کرد: نخست، ایران در دفاع از حاکمیت خود و متحدانش کوتاه نخواهد آمد؛ و دوم، هرگونه مذاکره با واشنگتن به بهای کرامت محور مقاومت یا پایداری غزه نخواهد بود. این تحول باعث شده که رژیم صهیونیستی کابوسی را تجربه کند که دیگر نظری نیست، بلکه واقعیتی ملموس است که پایههای آن را تهدید میکند.
رسانههای عبری: جنگ روانی بازنده
در غزه، گردانهای قسام به انتشار ویدئوهایی از اسیران رژیم در شرایط سخت ادامه میدهند که وضعیت فروپاشی روانی و رسانهای داخل رژیم را تشدید میکند. رسانههای عبری که زمانی روایت «پیروزی مطلق» را تبلیغ میکردند، اکنون ناتوان از ارائه توضیحی قانعکننده به خانوادههای اسیران یا جامعه صهیونیستی درباره ناکامی ارتش در بازگرداندن آنها هستند. این ویدئوها، که نتانیاهو آنها را «جنگ روانی» توصیف کرد، کارآمدی خود را در متزلزل کردن ثبات رژیم نشان دادهاند، بهطوریکه خانوادههای سربازان به خیابانها آمده و خواستار سرنگونی دولت برای نجات فرزندانشان شدهاند.
زنگزور: تلاشی ناامیدانه برای محاصره ایران
در این واقعیت، و در تلاشی ناامیدانه برای دور زدن ایران، رژیم صهیونیستی از پروژه «کریدور زنگزور» از طریق آذربایجان، با همکاری رژیم حاکم در باکو، حمایت میکند. این پروژه، که تحت عنوان «اتصال شرق و غرب» تبلیغ میشود، چیزی جز تلاشی برای ایجاد پایگاه اطلاعاتی نزدیک به مرزهای ایران، با حمایت مالی خلیج و حفاظت آتلانتیک نیست. اما تهران، که ابعاد این طرح را درک میکند، برای پاسخی جامع آماده میشود که از قفقاز تا شبکه گستردهتر توطئه صهیونیستی امتداد دارد. هرگونه حمایت از باکو به بهانه «منافع اقتصادی» چیزی جز تکرار دروغهایی نیست که سعی در تضعیف محور مقاومت دارند.
پایان افسانه «ارتش شکستناپذیر»
با وجود همه اینها، و در واقعیت پیروزیها بر دشمن با وجود هزینه گزافی که میپردازیم، امروز دیگر نیازی به انتظار برای «ارتش مشترک عربی» یا «نشستهای اضطراری» برای تحقق پیروزی نیست. صدای کودکی در خانیونس که فریاد میزند «ما پیروز خواهیم شد، حتی اگر ما را با تاریکی محاصره کنند»، کافی است تا پایههای یافا- تلآویو را که اکنون در میان ساکنانش به «شهر سایه و ترس» معروف شده، به لرزه درآورد. غزه با پایداری افسانهای خود، ایران با عزم هستهایاش و محور مقاومت با اراده پولادینش، فصلی جدید در تاریخ امت مینویسند.
آری، گلدا مایر مرده است، اما توهم او امروز در چشمان ژنرالهای رژیم که در پناهگاههایشان میلرزند، در حال سوختن است. رژیم صهیونیستی، که بهعنوان خنجری در قلب امت کاشته شده بود، از درون فرو میپاشد، و صدای مقاومت از غزه تا تهران، آغاز پایان این کابوس را اعلام میکند.