فراتر از شعارهای اقتصادی: تعرفههای گمرکی آمریکا، ابزار نوین استعمار علیه عراق

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه:
با گذر هر روز، چهره واقعی سیاستهای آمریکا در قبال عراق بیش از پیش نمایان میشود. سرزمین میانرودان که همواره در تاریخ هدف توطئههایی برای درهمشکستن ارادهاش قرار گرفته، اینبار نیز آماج نقشههایی تازه است. آنچه امروز رخ میدهد، ادامهی همان پروژهی دیرینهی سلطه است، اما با ابزارهایی بهظاهر اقتصادی که در بستهبندی شعارهایی همچون «توازن تجاری» و «منافع مشترک» عرضه میشوند، در حالی که در عمق خود چیزی جز طراحی برای بهزانو درآوردن اقتصادی و سیاسی عراق نیستند.
تعرفههای گمرکی؛ چهره نوین اشغال اقتصادی
در ژوئیه گذشته، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، طی نامهای به دولت عراق، مدعی شد که روابط تجاری میان بغداد و واشنگتن «نامتوازن» است و اعلام کرد که بر صادرات عراق، بهویژه نفت – که ستون فقرات اقتصاد این کشور است – تعرفهای ۳۰ درصدی اعمال خواهد شد. این اقدام نه یک تصمیم اداری ساده، که آشکارترین شکل از تحمیل وابستگی است، تلاشی هدفمند برای تضعیف استقلال بغداد در اتخاذ تصمیمات اقتصادی و سیاست خارجیاش.
از زمان اشغال عراق در سال ۲۰۰۳، آمریکا بهطور پیوسته ساختار اقتصادی این کشور را بر پایه منافع خود بازسازی کرده است؛ از نابودی صنایع داخلی تا تحمیل قراردادهای ناعادلانه نفتی به سود شرکتهای آمریکایی. تعرفههای جدید نیز ادامهی همین روند هستند؛ ابزاری برای تبدیل عراق به بازاری مصرفی، واردکنندهی کالاهای آمریکایی، درحالیکه صادرات آن با قید و بندهای مالی خفه میشود.
سلطهی اقتصادی؛ جانشین اشغال نظامی
پس از آنکه نیروهای مقاومت، آمریکا را مجبور به کاهش حضور نظامیاش در عراق کردند، واشنگتن ابزارهایی تازه وارد میدان کرد: اقتصاد بهعنوان اسلحه. از تعرفههای گمرکی گرفته تا تحریمها و شروط سیاسی سرمایهگذاریها، همه در یک هدف مشترک میگنجند: نگهداشتن عراق در حصار وابستگی. این سیاستها، ماهیت اشغالگرانه خود را تغییر دادهاند، اما اهداف همان است: ممانعت از شکلگیری یک اقتصاد ملی مستقل و مقاوم.
ادعای آمریکا دربارهی «کسری تجاری» چیزی نیست جز پوششی برای واقعیتی که نمیخواهند علناً به آن اعتراف کنند: اینکه ایالات متحده بزرگترین بهرهبردار از منابع عراق است. شرکتهای آمریکایی از سال ۲۰۰۳ تاکنون، ثروت نفتی عراق را با ترفند قراردادهای دروغین غارت کردهاند، و در عوض، کالاها و خدمات را با قیمتهایی سرسامآور به عراق تحمیل کردهاند. این وضعیت، موجب فرسایش ذخایر ارزی عراق شده، بیآنکه هیچ توسعهای در زیرساختها یا صنایع ملی به همراه داشته باشد.
نقش محور مقاومت؛ ایران بهعنوان شریک راهبردی
در چنین فضایی، محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران، به عنوان پشتیبان حقیقی استقلال عراق ظاهر شده است. ایران در سختترین لحظات، بهویژه در جنگ با داعش، کنار مردم عراق ایستاد. نه شروطی تحمیل کرد، نه چشمداشتی از منابع این کشور داشت، بلکه در حوزههایی چون انرژی، اقتصاد و زیربناها، بهصورت واقعی یاری رساند.
در تضاد کامل با آمریکا که سرمایهگذاریهای خود را مشروط به تصمیمات سیاسی تحقیرآمیز میکند، ایران الگوی متفاوتی را عرضه کرده: رابطهای بر پایه احترام، اعتماد و منافع دو ملت. در شرایطی که واشنگتن با تحریمها میکوشید رابطهی انرژی میان دو کشور را خفه کند، ایران همچنان برق و گاز را برای عراق تأمین کرد. این پشتیبانی، فقط کمک اقتصادی نبود؛ تجلی یک همسرنوشتی تاریخی و مبارزهی مشترک در برابر سلطهگری غرب بود.
راهبرد مقاومت اقتصادی؛ گام بهسوی رهایی
برای مقابله با سلطهی آمریکا، باید نقشهای جامع داشت که بر پایه تقویت استقلال اقتصادی و تنوعبخشی به روابط بینالمللی استوار باشد. بازنگری در توافقنامهی موسوم به «چارچوب راهبردی» با آمریکا امری ضروری است، توافقی که نهتنها کمکی به عراق نکرد، بلکه به ابزاری برای دخالت در امور داخلی کشور بدل شد. همچنین، بغداد باید شروط ریاضتی صندوق بینالمللی پول را که با هماهنگی با سیاستهای آمریکا تدوین میشوند، قاطعانه رد کند.
تجربههای کشورهایی چون ایران، روسیه و چین – که با وجود تحریمها، بهسوی خودکفایی پیش رفتند – الگویی برای بغداد است. گسترش مناسبات تجاری با این کشورها، زمینهی خروج از وابستگی به دلار آمریکا را فراهم میآورد و بستری برای شکلگیری یک اقتصاد مقاوم در برابر فشارهای خارجی ایجاد میکند.
انرژی؛ میدان جنگ بر سر حاکمیت
عرصه انرژی، از مهمترین جبهههایی است که ایالات متحده در آن میکوشد سرنوشت عراق را در دست گیرد. طرح موسوم به «معامله بزرگ انرژی»، تنها پوششی است برای محدودکردن روابط اقتصادی بغداد با همپیمانانش، بهویژه ایران. هدف اصلی این رویکرد، تخریب روابط راهبردی تهران و بغداد است؛ روابطی که کارآمدی خود را در تأمین نیازهای عراق اثبات کردهاند.
فشارهای آمریکا برای توقف واردات گاز از ایران، بهبهانهی تحریمها، تلاشی است برای نگهداشتن عراق در حالت دائمی وابستگی. این سیاست نهتنها کمکی به منافع مردم عراق نمیکند، بلکه مستقیماً اقتصاد این کشور را تضعیف کرده و آن را وادار به پذیرش شرایط تحقیرآمیز میکند.
بهسوی عراق آزاد و مستقل
استقلال اقتصادی، نیازمند افقی روشن و ارادهای استوار است. عراق میتواند، با تکیه بر محور مقاومت، اقتصادی مقاوم و ملی بنا کند، بر پایهی اصولی چون:
• آزادی از سلطه دلار: رهایی از وابستگی به نظام مالی آمریکا، و بهرهگیری از ارزهایی چون یورو یا یوان در تجارت خارجی.
• تقویت همکاری با ایران: تعمیق روابط اقتصادی با جمهوری اسلامی، بهویژه در حوزههای انرژی، صنعت و کشاورزی.
• رد شرایط سیاسی: پافشاری بر حق حاکمیت ملی و عدم پذیرش هیچگونه شرطگذاری از سوی آمریکا در قراردادهای اقتصادی.
• بازسازی زیرساختهای داخلی: سرمایهگذاری در شبکهی انرژی ملی با همکاری کشورهای دوست، بدون اتکا به شرکتهای انحصاری غربی.
• بهرهبرداری از ظرفیتهای بومی: استفاده از گازهای همراه نفت و توسعهی صنایع داخلی برای کاهش واردات پرهزینه.
مقاومت، مسیر آزادی است
سیاستهای آمریکا – چه در قالب تعرفههای گمرکی و چه در شکل شروط اقتصادی – چیزی جز اشغالگری به شیوهای نوین نیستند. اما ملت عراق، که در برابر اشغال نظامی و پروژههای تجزیه مقاومت کرد، امروز نیز توان ایستادگی در برابر استعمار اقتصادی را دارد. با پشتوانه محور مقاومت و پشتیبانی راهبردی جمهوری اسلامی ایران، عراق میتواند نقشههای سلطهجویانه را نقش بر آب کند.
این کشور، با پیشینهی تمدنی و ارادهی راسخ خود، شایستهی ساختن آیندهای آزاد، مستقل و شکوفاست. آیندهای که نه از صندوق بینالمللی پول و کاخ سفید میگذرد، بلکه از مسیر مقاومت میگذرد. و مقاومت، تنها راهی است که به عراقی در شأن فداکاریهای مردمش خواهد انجامید.