یادداشت

محور اول: زمینه‌ها و آغاز جنگ «قسمت سوم»

✍️واحد سیاسی:

 

چرا اکنون ایران هدف قرار گرفت؟: تحلیلی از انگیزه‌ها و اهداف

انتخاب ایران به‌عنوان هدف اصلی در ژوئن ۲۰۲۵ تصادفی نبود، بلکه نتیجه انگیزه‌های استراتژیک و سیاسی انباشته‌شده‌ای بود که با خسارات منطقه‌ای تهران تقویت شد.

اولاً، رژیم صهیونیستی برنامه هسته‌ای ایران را، علی‌رغم ماهیت صلح‌آمیز آن، تهدیدی وجودی و مستقیم می‌بیند. طبق گزارش‌های اطلاعاتی صهیونیستی، ایران به غنی‌سازی اورانیوم تا سطح ۶۰ درصد نزدیک شده است، که به ادعای رژیم صهیونیستی به این معناست که ایران در صورت تصمیم‌گیری، تنها چند ماه با تولید سلاح هسته‌ای فاصله دارد.

این پیشرفت نگرانی رهبران رژیم را برانگیخته است، که از این می‌ترسند که دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به تغییر ریشه‌ای در توازن قدرت منطقه‌ای منجر شود، به‌ویژه با وجود سامانه‌های دفاع هوایی پیشرفته مانند «اس-۳۰۰» روسی که توان دفاعی ایران را تقویت می‌کند.

دوماً، خسارات منطقه‌ای ایران فرصتی استراتژیک برای رژیم صهیونیستی فراهم کرد. سقوط رژیم بشار اسد در سوریه خط تأمین لجستیک بین ایران و حزب‌الله را قطع کرد و توانایی تهران برای حمایت از مقاومت لبنان را تضعیف نمود. همچنین، ترور آیت‌الله حسن نصرالله و فرماندهان میدانی برجسته حزب‌الله، از دیدگاه صهیونیستی، به اختلالی موقت در ساختار حزب منجر شد، زیرا انتخاب رهبری جدید زمان و تلاش زیادی برد و کارایی حزب در مقابله با رژیم را کاهش داد. این خسارات ایران را در نظر رژیم ضعیف‌تر از هر زمان دیگری نشان داد و رژیم را تشویق کرد تا از این لحظه برای وارد کردن ضربه‌ای مستقیم بهره‌برداری کند.

سوماً، رژیم صهیونیستی از فشارهای اقتصادی و سیاسی داخلی ایران بهره‌برداری کرد. تحریم‌های غربی، که سالانه حدود ۱۰۰ میلیارد دلار به اقتصاد ایران خسارت وارد کرده‌اند، به تورم اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری منجر شده‌اند. این وضعیت به رژیم صهیونیستی امکان داد تا از طریق رسانه‌های فارسی‌زبان خارجی اعتراضات مردمی پراکنده‌ای را تحریک کند. شکاف بین جریان اصلاح‌طلب، که خواستار مذاکره با غرب است، و جریان محافظه‌کار، که بر استقلال استراتژیک تأکید دارد، ایران را در نظر رژیم به هدفی «موقتاً ضعیف» تبدیل کرد. از نظر سیاسی، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، به دنبال کسب دستاوردهای داخلی بود. پس از سال‌ها ناکامی در غزه، او با انتقادات شدید احزاب مخالف و شهرک‌نشینان مواجه بود. نتانیاهو به دستاوردی نظامی بزرگ نیاز داشت تا تصویر رژیم را به‌عنوان قدرت مسلط منطقه‌ای بازگرداند و جایگاه خود را در انتخابات داخلی آینده تقویت کند.

چهارماً، این تجاوز با هدف مختل کردن مذاکرات هسته‌ای بین ایران و آمریکا انجام شد، مذاکراتی که در آستانه دستیابی به توافقی جزئی بود. رژیم با حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، به دنبال وادار کردن غرب به تشدید تحریم‌ها علیه ایران بود تا جایگاه خود را به‌عنوان متحد استراتژیک واشنگتن تقویت کند. از منظر واقع‌گرایی کلاسیک، رژیم صهیونیستی از «فرصت ساختاری» ناشی از تضعیف متحدان ایران بهره‌برداری کرد تا توازن قدرت منطقه‌ای را به نفع خود بازسازی کند، با استفاده از حمایت آمریکا و خلأ امنیتی در سوریه.

 

نقشه حمله: از کجا و چگونه اجرا شد؟

عملیات «شیر برخاسته» در ساعت سه بامداد ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ آغاز شد، با هماهنگی دقیق بین ارتش صهیونیستی، سازمان موساد و حمایت اطلاعاتی آمریکا. حملات بر مواضع استراتژیک در تهران، اصفهان، قم و کرمانشاه متمرکز بود و تأسیسات حساس هسته‌ای مانند نطنز و فردو، کارخانه‌های تولید موشک‌های بالستیک در غرب ایران و پایگاه‌های نظامی وابسته به سپاه پاسداران را هدف قرار داد. حملات با استفاده از ناوگانی از جنگنده‌های اف-۳۵، که به قابلیت مخفی‌کاری مجهز هستند، و پشتیبانی پهپادهای پیشرفته‌ای مانند «هرمس ۹۰۰» و «هاروپ»، و موشک‌های هدایت‌شونده دقیق مانند «دلیله» و «اسپیس ارو» اجرا شد.

از جمله اهداف برجسته، ترور فرماندهان ارشد نظامی بود، از جمله محمد سعید ایزدی، فرمانده «شاخه فلسطین» در نیروی قدس، که در حمله‌ای به منزلش در قم به همراه سه نفر از دستیارانش به شهادت رسید. حمله دیگری بهنام شهریاری، فرمانده واحد انتقال تجهیزات جنگی، را در پایگاه نظامی در کرمانشاه هدف قرار داد و تلاش کرد انبار موشک‌های بالستیک را تخریب کند. این عملیات شامل حملات سایبری گسترده‌ای بود که توسط واحد ۸۲۰۰ اجرا شد و اینترنت را در تهران، شیراز و مشهد به مدت ۱۲ ساعت قطع کرد تا شبکه‌های فرماندهی و کنترل ایران فلج شود. مرحله اولیه عملیات حدود شش ساعت طول کشید و به دنبال آن حملات متوالی به مدت سه روز ادامه یافت که زیرساخت‌های اضافی مانند ایستگاه‌های رادار و مراکز ارتباطی را هدف قرار داد. این ادعایی است که دشمن مطرح کرده است.

رژیم صهیونیستی از پایگاه‌های هوایی در سرزمین‌های اشغالی، از جمله پایگاه «رامون» در نقب، و پایگاه «اکروتیری» در قبرس، که نقطه شروع لجستیکی برای هواپیماها بود، استفاده کرد. همچنین از حریم هوایی کشورهای همسایه ایران بهره‌برداری کرد. رژیم از تکنیک‌های فریب پیشرفته، مانند پخش سیگنال‌های رادیویی جعلی برای مختل کردن دفاع هوایی ایران، و هواپیماهای شناسایی برای تعیین دقیق مکان اهداف استفاده کرد. این برنامه‌ریزی نشان‌دهنده سطح بالایی از هماهنگی است، اما همچنین وابستگی رژیم به حمایت آمریکا، به‌ویژه در زمینه اطلاعات هوایی، سوخت‌رسانی در هوا و ارائه تصاویر ماهواره‌ای که به شناسایی مکان تأسیسات هسته‌ای کمک کرد، را آشکار کرد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا