واحد سیاسی

تصویب طرح الحاق کرانه باختری و دره اردن توسط کنست و پیامدهای آن بر عراق در چارچوب نبرد با رژیم صهیونیستی

✍️نجاح محمد علی، روزنامه‌نگار محقق در امور ایران و منطقه:

 

در یک اقدام تنش‌زای خطرناک که بازتاب‌دهنده جاه‌طلبی‌های توسعه‌طلبانه رژیم صهیونیستی است، آنچه به نام “کنست” شناخته می‌شود، در تاریخ ۲۳ ژوئیه ۲۰۲۵ با ۷۱ رأی موافق، طرح قانونی‌ای را تصویب کرد که خواستار تحمیل آنچه “حاکمیت اسرائیل” بر کرانه باختری و دره اردن خوانده می‌شود، است.

این تصمیم که نقض آشکار قوانین بین‌المللی، از جمله قطعنامه‌های ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنیت سازمان ملل محسوب می‌شود، تحریک مستقیمی علیه اردن به شمار می‌رود و عملاً هرگونه امید به راه‌حل سیاسی مبتنی بر دو دولت و ایجاد کشور مستقل فلسطینی را از بین می‌برد. افزون بر این، این تصمیم پیامدهای خطرناکی برای کشورهای منطقه، به‌ویژه عراق، دارد؛ کشوری که با چالش‌های امنیتی و سیاسی پیچیده‌ای در سایه تنش‌های منطقه‌ای و فشارهای آمریکا برای فروپاشی گروه‌های مقاومت از جمله حشد شعبی مواجه است.

 

ابعاد تصمیم و پیامدهای منطقه‌ای آن

 

۱. الحاق کرانه باختری و دره اردن: اعلان جنگ ژئوپولیتیکی

 اهمیت راهبردی دره اردن: دره اردن که حدود ۴۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد، مرز شرقی کرانه باختری را تشکیل می‌دهد و به دلیل مجاورت با اردن و منابع فراوان کشاورزی و آب، منطقه‌ای حیاتی از نظر ژئوپولیتیکی و اقتصادی است. الحاق این منطقه کنترل رژیم صهیونیستی بر منابع طبیعی را تقویت می‌کند و امنیت ملی اردن را به‌طور مستقیم تهدید می‌نماید؛ چرا که ممکن است این منطقه به پایگاهی برای بی‌ثبات‌سازی پادشاهی اردن با دامن زدن به مسائلی چون “میهن جایگزین” فلسطینیان بدل شود.

 تضعیف حقوق بین‌الملل: تصمیم به الحاق، ناقض حقوق بین‌الملل، از جمله کنوانسیون چهارم ژنو است که انتقال جمعیت غیرنظامی یا تحمیل حاکمیت بر سرزمین اشغالی را ممنوع می‌داند. این اقدام انزوای رژیم صهیونیستی را در سطح بین‌المللی افزایش می‌دهد، اما در عین حال حاکی از حمایت ضمنی دولت کنونی آمریکا به رهبری دونالد ترامپ است که در برابر سیاست‌های توسعه‌طلبانه صهیونیست‌ها نرمش نشان داده است.

 نابودی روند به‌اصطلاح صلح: این تصمیم عملاً هرگونه امکان اجرای راه‌حل دو دولتی را از بین می‌برد و نشان می‌دهد که رژیم صهیونیستی در پی پاک‌سازی نهایی مسئله فلسطین از طریق تحمیل واقعیت‌های جدید جمعیتی و جغرافیایی است.

 

۲. بستر سیاسی و تاریخی

 پروژه “اسرائیل بزرگ”: این تصمیم در چارچوب دیدگاه جناح راست افراطی صهیونیست به رهبری بنیامین نتانیاهو و وزیر دارایی او بتسلئیل اسموتریچ اتخاذ شده است؛ کسانی که نظریه “سرزمین بزرگ اسرائیل” را تبلیغ می‌کنند، سرزمینی که کرانه باختری و دره اردن را بخشی جدایی‌ناپذیر از رژیم صهیونیستی می‌داند. این دیدگاه با اظهارات قبلی اسموتریچ در خصوص ضرورت الحاق کرانه باختری و گسترش قلمرو به زیان فلسطینی‌ها هماهنگ است.

 آزمایش واکنش‌های منطقه‌ای: رژیم صهیونیستی با این تصمیم در پی سنجش واکنش کشورهای منطقه به‌ویژه اردن است، کشوری که خط دفاعی نخست در برابر گسترش صهیونیستی به شرق رود اردن به شمار می‌رود. همچنین این تصمیم پیامی تهدیدآمیز برای کشورهایی نظیر عراق است که از لحاظ امر واقع در حالت جنگ با رژیم صهیونیستی قرار دارد و بخشی از “محور مقاومت” تحت حمایت ایران محسوب می‌شود.

 

پیامدهای تصمیم بر عراق در چارچوب جنگ با رژیم صهیونیستی

 

۱. تهدیدهای امنیتی مستقیم

 نقض حریم هوایی عراق: محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق، به نقض‌های مکرر حریم هوایی این کشور توسط هواپیماهای صهیونیستی در جریان تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به ایران در ژوئن ۲۰۲۵ اشاره کرد. این نقض‌ها که شامل استفاده از آسمان عراق برای حمله به اهداف ایرانی می‌شود، نشان‌دهنده ضعف سامانه‌های پدافند هوایی عراق و وابستگی کامل آن به اراده آمریکاست. در صورت وقوع جنگ مستقیم، عراق ممکن است به میدان عملیات هوایی صهیونیست‌ها تبدیل شود، به‌ویژه اگر آسمان یا خاک آن برای عبور هواپیماها یا موشک‌ها مورد استفاده قرار گیرد.

 افزایش حملات به گروه‌های مقاومت: گروه‌هایی مانند کتائب حزب‌الله و حرکه النجباء، که رسماً بخشی از حشد شعبی نیستند، از اکتبر ۲۰۲۳ حملاتی علیه اهداف صهیونیستی و آمریکایی انجام داده‌اند. تصمیم به الحاق ممکن است این گروه‌ها را به تشدید عملیات نظامی علیه رژیم صهیونیستی تحریک کند، امری که ممکن است منجر به پاسخ نظامی مستقیم این رژیم و حمله به پایگاه‌های نظامی عراق یا مواضع حشد شعبی شود.

 بی‌ثبات‌سازی داخلی: عراق که درگیر شکاف‌های سیاسی و فرقه‌ای است، ممکن است در صورت تشدید تنش‌ها با رژیم صهیونیستی دچار ناآرامی‌های داخلی شود. افکار عمومی عراق که حمایت قوی از مسئله فلسطین دارد، باید دولت را تحت فشار قرار دهد تا موضع قاطعی اتخاذ کند، حتی اگر این امر به روابط با آمریکا آسیب بزند.

 

۲. فشارهای اقتصادی

 قطع انرژی: عراق به واردات گاز و برق از ایران وابسته است، امری که با تحریم‌های آمریکا روبروست. در صورت جنگ، عراق ممکن است با تحریم‌های مضاعفی روبرو شود اگر از ایران یا گروه‌های مقاومت حمایت کند، که این مسئله می‌تواند اقتصاد شکننده عراق را که درگیر بحران‌های مالی و افزایش هزینه‌های زندگی است، تهدید کند. بنابراین عراق باید شرایط استقلال اقتصادی از آمریکا را فراهم کند.

 اختلال در صادرات نفت: تصمیم کنست می‌تواند منجر به تشدید تنش‌های منطقه‌ای شود که برنامه‌های عراق برای ازسرگیری صادرات نفت از طریق خط لوله عراق-ترکیه را مختل می‌کند؛ مسیری حیاتی برای درآمدهای کشور. هرگونه درگیری نظامی ممکن است زیرساخت‌های نفتی را در معرض خطر قرار دهد، به‌ویژه اگر رژیم صهیونیستی تأسیسات انرژی عراق را به‌عنوان بخشی از استراتژی بازدارندگی در برابر ایران هدف قرار دهد.

 

۳. چالش‌های سیاسی

 موازنه میان واشنگتن و تهران: السودانی با چالشی پیچیده در حفظ تعادل میان روابط با ایالات متحده و ایران روبروست. تصمیم به الحاق باید عراق را وادار به اتخاذ موضعی روشن کند، حتی اگر این امر به روابط با واشنگتن آسیب بزند، به‌ویژه در سایه فشارهای آمریکا برای فروپاشی حشد شعبی.

 تأثیر بر وحدت ملی: این تصمیم ممکن است تنش‌ها میان احزاب شیعه، سنی و کرد را تشدید کند، به‌ویژه احزابی که گرایش بیشتری به غرب و برخی کشورهای منطقه دارند. این قطب‌بندی ممکن است تلاش‌های السودانی برای ایجاد ثبات سیاسی را تضعیف کند.

 

پیوند میان تصمیم به الحاق و فشارهای آمریکا برای انحلال حشد شعبی

 

۱. فشارهای آمریکا علیه حشد شعبی

 موضع واشنگتن: ایالات متحده به رهبری دولت ترامپ، فشارهای فزاینده‌ای بر بغداد برای انحلال حشد شعبی وارد می‌کند. در تماس تلفنی مورخ ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۵، مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، نگرانی عمیق خود را نسبت به طرح قانون حشد شعبی ابراز داشت و آن را موجب تقویت نفوذ ایران و گروه‌های تروریستی مسلح دانست. این اظهارات تند که فاقد لحن دیپلماتیک بود، خشم محافل عراقی را برانگیخت؛ جایی که حشد شعبی بخشی از نیروهای مسلح رسمی کشور و عامل اصلی شکست داعش و تأمین امنیت عراق تلقی می‌شود.

 ربط دادن فشارها به الحاق: تصمیم کنست به الحاق، روایتی را تقویت می‌کند که در آن ایران و نیروهای مقاومت وابسته به آن، از جمله حشد شعبی، به‌عنوان تهدید منطقه‌ای تصویر می‌شوند. آمریکا از این تصمیم برای تشدید فشارها بر بغداد و مهار آنچه نفوذ ایران می‌نامد استفاده می‌کند. همچنین هشدار می‌دهد که نیروهای مقاومت ممکن است در واکنش به الحاق، حملاتی علیه رژیم صهیونیستی ترتیب دهند، امری که ممکن است عراق را وارد عرصه درگیری‌های نظامی کند.

 

۲. تماس تلفنی روبیو و السودانی: تنش دیپلماتیک

 ماهیت تماس: روبیو در این تماس لحن تندی اتخاذ کرد و طرح قانون حشد شعبی را با نفوذ ایران مرتبط دانست و عراق را تهدید به تحریم در صورت عدم کنترل بر گروه‌های مسلح کرد. این روش، باعث نارضایتی السودانی شد، که در بیانیه‌ای بعدی بر حاکمیت عراق تأکید کرد و هرگونه دخالت خارجی را رد نمود.

 پیامدها: این تماس منعکس‌کننده راهبرد کلی آمریکا برای تضعیف محور مقاومت است، به‌ویژه در سایه تنش‌های فزاینده با رژیم صهیونیستی. فشار برای انحلال حشد شعبی در راستای حمایت بی‌قید و شرط واشنگتن از رژیم صهیونیستی قرار دارد، با هدف جلوگیری از هرگونه واکنش نظامی عراق.

 

۳. موازنه دشوار السودانی

السودانی که از اکتبر ۲۰۲۲ نخست‌وزیر عراق است، تلاش دارد با حفظ توازن در روابط با آمریکا و ایران، ثبات داخلی را حفظ کند. اما فشار داخلی از سوی نیروهای مقاومت و افکار عمومی که خواهان موضع قوی در قبال رژیم صهیونیستی هستند، همراه با فشارهای آمریکا برای انحلال حشد، این موازنه را به‌شدت تهدید می‌کند.

 

مخاطرات راهبردی علیه عراق

 

۱. تشدید درگیری نظامی: در صورت آغاز جنگ تمام‌عیار با رژیم صهیونیستی، عراق ممکن است هدف حملات هوایی قرار گیرد؛ حملاتی که می‌توانند زیرساخت‌های حیاتی چون تأسیسات نفتی و نیروگاه‌ها را نابود کنند.

۲. تحریم‌های اقتصادی: در صورت ادامه عملیات گروه‌های مقاومت علیه رژیم صهیونیستی، آمریکا ممکن است تحریم‌های جدیدی علیه عراق اعمال کند. این تهدیدها توسط واحد ۸۲۰۰ رژیم صهیونیستی به‌صورت جنگ روانی منتشر می‌شود تا مردم عراق را از تبعات اقتصادی جنگ بترسانند.

۳. بی‌ثباتی سیاسی: تصمیم به الحاق می‌تواند شکاف‌ها میان احزاب سیاسی را تعمیق بخشد، به‌ویژه با وجود فشار برای انحلال حشد شعبی.

۴. تقویت نقش ایران: علیرغم فشارهای آمریکا، این تصمیم می‌تواند نقش ایران در عراق را تقویت کند، زیرا ایران حامی اصلی نیروهای مقاومت در منطقه است.

 

توصیه‌ها به عراق

۱. تقویت پدافند هوایی: تسریع در توسعه سامانه‌های دفاع هوایی مدرن، از جمله توافقات با کره جنوبی.

۲. وحدت سیاسی: اجماع بر موضع ملی در حمایت از فلسطین و استقلال تصمیم‌گیری.

3. تنظیم روابط با واشنگتن و تهران: آزادسازی منابع مالی عراق از سلطه آمریکا و مقاومت در برابر دخالت در امور داخلی.

4. تعامل منطقه‌ای: هماهنگی با کشورهایی مانند ایران برای تشکیل جبهه متحد ضد گسترش‌طلبی صهیونیستی.

 

درنهایت

 

تصمیم کنست مبنی بر الحاق کرانه باختری و دره اردن، تهدیدی وجودی برای امنیت ملی عربی است و عراق را به دلیل موقعیت ژئوپولیتیکی و روابط پیچیده‌اش با ایران، آمریکا و رژیم صهیونیستی در موقعیتی حساس قرار می‌دهد. فشارهای آمریکا برای انحلال حشد شعبی، که در تماس غیر دیپلماتیک روبیو نمود یافت، در راستای تضعیف توان مقاومت عراق صورت می‌گیرد. در چنین شرایطی، عراق باید حاکمیت ملی خود را تقویت، توان دفاعی خود را توسعه، و انسجام داخلی‌اش را حفظ کند تا از سقوط به ورطه هرج‌ومرج جلوگیری نماید.

سکوت عربی در برابر این تصمیم، چراغ سبزی به رژیم صهیونیستی برای ادامه تجاوزاتش است؛ و این نیازمند موضعی واحد و قاطع در سطح منطقه‌ای است که اعلام کند کرانه باختری و دره اردن سرزمین‌های اشغالی هستند و هر تلاشی برای الحاق آن‌ها تجاوزی است که باید با قدرت پاسخ داده شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا