جولانی و جنوب سوریه: سرنیزه جدید صهیونیستی در پروژه تجزیه مشرق

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه:
در جنوب سوریه، در مرزهای سویدا، نقشه خیانت و خون بار دیگر ترسیم میشود، اما این بار با نقابهایی متفاوت: فرماندهای از یک گروه شبهنظامی افراطی که لباس «میانهرو» به تن کرده، دروزیهایی محاصرهشده که به سمت انتخابهایی مرگبار سوق داده میشوند، و رژیم صهیونیستی که از پشت پرده بازی را هدایت میکند، با انگشتان اطلاعاتی که از اربیل تا باکو، و از دوحه تا یافا امتداد دارد.
اول: جولانی… از عامل ترکیه به عامل مستقیم صهیونیسم
دیگر نمیتوان از «ابومحمد جولانی» بهعنوان یک پدیده صرفاً سوری یا حتی محصول انحراف گروههای جهادی سخن گفت. این فرد سالهاست که به مهرهای در دست سرویسهای اطلاعاتی غربی تبدیل شده و سپس به ابزاری اجرایی برای موساد ارتقا یافته است که با دقت آنچه صهیونیستها نمیتوانند مستقیماً به دست آورند را اجرا میکند.
-
- در ادلب، او به ابزاری برای حذف گروههای رقیب تبدیل شد، بهویژه گروههایی که از عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی امتناع میکردند.
-
- در درعا، نقش میانجی بین گروهها و «مرکز عملیات صهیونیستی» در جولان را ایفا کرد، از طریق پوششهای بهاصطلاح بشردوستانه.
-
- امروز، نبرد او در کنار بهاصطلاح «عشایر عربی» در سویدا صرفاً یک تحرک نظامی نیست، بلکه نقطه اوج مسیری طولانی از بازسازی او بهعنوان نیرویی کاملاً صهیونیستی است.
مراکز تصمیمگیری در رژیم صهیونیستی سناریوی «امنیتسازی جنوب» را از طریق بازیافت گروههای مسلح افراطی و اعطای گواهیهای رسانهای تبرئه به آنها طراحی کردهاند تا بهعنوان «نجاتدهندگان» از هرجومرج به اقلیتها تحمیل شوند؛ همان ترفندی که پیشتر در عراق از طریق ابزارهای پنتاگون به کار گرفته شد.
دوم: توافق باکو – اربیل – دوحه: دروازه صهیونیستی به قلب سوریه
کسی که تحرکات اخیر در جنوب سوریه را بدون در نظر گرفتن ترتیبات انجامشده در باکو و اربیل تحلیل کند، راه را گم خواهد کرد.
در باکو، جلسات محرمانهای برگزار شد که احمد الشرع (ابومحمد جولانی)، افسران موساد، میانجیهای خلیجی و کردها را گرد هم آورد. هدف این جلسات ایجاد محیطی برای «نجات اقلیتها» بود که در آن «رژیم اشغالگر» بهعنوان حامی احتمالی دروزیها و علویها در صورت فروپاشی یا عقبنشینی دولت سوریه به جنوب ظاهر شود.
در اربیل، دفاتر هماهنگی صهیونیستی به اتاق عملیات پروژه «اسرائیل بزرگ نرم» تبدیل شدهاند؛ یعنی نفوذ بدون اشغال مستقیم، با استفاده از شبهنظامیان سنی علیه شیعیان جنوب، شبهنظامیان دروزی علیه علویها، و تلاش برای تحریک اقلیتها علیه یکدیگر تحت پوشش دفاع از خود.
-
- جولانی در این پروژه صرفاً «دستگاه کنترل از راه دور» در دست رژیم نامشروع است که برای ترساندن دروزیها از دمشق و سوق دادن آنها به درخواست حمایت خارجی استفاده میشود.
-
- دوحه این طرح را تحت عنوان «حمایت از غیرنظامیان» تأمین مالی میکند، دقیقاً همانطور که در لیبی و یمن با همکاری شبکه فراملی اخوانالمسلمین عمل کرد.
سوم: آیا سویدا به اتاق انتظار «کریدور داود» جدید تبدیل شده است؟
آنچه امروز برای سویدا در نظر گرفته شده، تبدیل آن به نسخه سوری «کریدور داود» در کردستان عراق است؛ یعنی کریدوری امن برای موساد که از جولان تا عمق داخل امتداد مییابد و برای حفاظت از جبهه شمالی «فلسطین اشغالى» و وارد آوردن ضربه دوگانه به سوریه و حزبالله استفاده میشود.
همه شواهد میدانی این را تأیید میکند:
-
- حمایت جولانی از گسترش در جنوب،
-
- پوشش رسانهای غربی که تصویر او را بهعنوان یک میانهرو صیقل میدهد،
-
- سکوت عجیب برخی طرفهای محلی،
-
- و باز شدن کانالهای هماهنگی بین گروههای مسلح و برخی گروههای جداییطلب دروزی.
آیا خردمندان در سویدا میدانند که این بازی آنها را به کجا میکشاند؟ پذیرش ضمنی ورود جولانی به روستاهای مرزی نهتنها خطای سیاسی، بلکه خودکشی جمعی است، زیرا زمینه را برای حضور آشکار {اسرائیل} در آینده فراهم میکند.
چهارم: موضع مقاومت… هیچ مصالحهای با ابزارهای دشمن
محور مقاومت به جولانی نه بهعنوان یک دشمن نظامی – که ارزش برابر شدن با آن را ندارد – بلکه بهعنوان بخشی از پروژهای که وحدت امت را هدف قرار داده نگاه میکند. این فرد و حامیانش نسخه سوری «ماگاو» (MAGAV) هستند – نامی کوتاهشده برای «مشمار هگفول» به عبری، که به عربی به معنای «گارد مرزی اسرائیل» است – که با کاشت عناصر افراطی برای ایجاد هرجومرج و سپس ارائه خود بهعنوان راهحل امنیتی، جوامع را از درون متلاشی میکند.
امام خامنهای صراحتاً این معنا را بیان کرد وقتی گفت جنگ علیه سوریه «جنگی علیه جوهره مقاومت» بود و قدرتهایی که آن را هدایت میکنند، از ابزارهای داخلی برای پیشبرد برنامههای خارجی استفاده میکنند.
حزبالله که این شیوهها را در ضاحیه جنوبی، قصیر و زبدانی تجربه کرده، بهخوبی میداند که جولانی چگونه برای تکهتکه کردن بافت اجتماعی استفاده میشود و درک میکند که سکوت دمشق – گاهی اوقات – از سر غفلت نیست، بلکه محاسباتی پیچیده برای جلوگیری از شعلهور شدن جنوب است.
پنجم: از سویدا تا غزه… یک دشمن، یک چهره
در لحظهای که غزه با فسفر سفید بمباران میشود، از کمکها محروم میماند و جهان نظارهگر قتلعام کودکان است، جایی که مردم از گرسنگی میمیرند، جولانی در جنوب سوریه بهعنوان نسخه زمینی جنگندههای صهیونیستی ظاهر میشود: مأموریت او ضربه به آگاهی، تکهتکه کردن جبهه داخلی و فرسودن دمشق است تا پشتیبان فلسطین نباشد.
از این رو، آنچه در سویداء جریان دارد، صرفاً یک درگیری محلی به شمار نمیآید؛ بخشی از همان نبرد جهانی است که خطوط مقدم آن از غزه تا دامنههای جبلالعرب امتداد یافته است. خاموشی در برابر این تحولات، همداستانی پنهان با خفهکردن غزه است، چرا که راه رهایی فلسطین از پاسداری از حریم دمشق میگذرد.
نتیجهگیری تحلیلی:
-
- جولانی به بارزترین ابزار رژیم صهیونیستی برای نفوذ به جنوب سوریه تبدیل شده است.
-
- سویدا بهعنوان اهرم فشار بر دولت سوریه و حزبالله بهطور همزمان استفاده میشود.
-
- هماهنگی منطقهای بین اربیل، دوحه، باکو و یافا برای ترسیم نقشههای جدید جنوب وجود دارد.
-
- شکست این پروژه به آگاهی دروزیها، پایداری مردم سوریه و هوشیاری محور مقاومت بستگی دارد.