واحد سیاسی

طرح صهیونیستی برای انزوای ایران و تجزیه محور مقاومت

✍️نجاح محمد علی، روزنامه‌نگار محقق در امور ایران و منطقه:

 

🔴 مهندسی ژئوپلیتیک برای محاصره ایران و تکه‌تکه کردن منطقه

تحرکات رژیم صهیونیستی در سوریه و عراق از یک استراتژی نظام‌مند برای انزوای ژئوپلیتیکی ایران و قطع شریان‌های سیاسی، نظامی و لجستیکی محور مقاومت پرده برمی‌دارد. این طرح با استفاده از ابزارهای متنوع، از جمله بهره‌برداری از اقلیت‌های قومی و مذهبی، فعال‌سازی شبکه‌های اطلاعاتی و سوءاستفاده از شعارهای «عدم تمرکز» و «خودمدیریتی» به‌عنوان پوششی برای تجزیه کشورهای ملی، به دنبال بازطراحی نقشه سیاسی غرب آسیا است. رژیم صهیونیستی این تلاش‌ها را با هماهنگی ایالات متحده و برخی رژیم‌های منطقه‌ای همدست پیش می‌برد و از هرج‌ومرج ناشی از جنگ‌ها و مداخلات خارجی در منطقه بهره‌برداری می‌کند.

 

این طرح صرفاً بر درگیری‌های نظامی تکیه ندارد؛ ابزارهای «نرم» و «هوشمند» را به کار می‌گیرد تا با بازسازی مرزهای سیاسی و اجتماعی، کشورهای هدف را به مجموعه‌هایی پراکنده و ناتوان تبدیل کند که در چارچوب منافع صهیونیسم جهانی عمل می‌کنند. هدف اصلی، ایجاد دیواری ژئوپلیتیکی و امنیتی است که ایران را از متحدانش در سوریه، لبنان و فلسطین جدا کند و توانایی محور مقاومت را برای مقابله با هژمونی صهیونیستی-غربی تضعیف نماید.

 

🔻 کریدور دروزی-کردی: سد ژئوپلیتیکی در قلب سوریه

در سوریه، طرح صهیونیستی بر ایجاد کریدوری امنیتی-اطلاعاتی متمرکز است که مناطق دروزی در سویدا را به مناطق تحت نفوذ کردها در شمال شرق متصل می‌کند تا سدی جغرافیایی و جمعیتی ایجاد کند که اهداف زیر را محقق سازد:

1.انزوای جغرافیایی ایران: ایجاد یک سد قومی-جمعیتی که ایران را از خطوط درگیری در فلسطین جدا کند و جریان حمایت نظامی و لجستیکی به متحدان تهران را محدود نماید.

2.شبکه اطلاعاتی یکپارچه: اتصال شبکه‌های موساد و دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکایی به گروه‌های محلی که برای خدمت به دستورکار رژیم صهیونیستی آموزش دیده و تأمین مالی می‌شوند.

3.قطع ارتباط جغرافیایی: جداسازی سوریه از محور مقاومت از طریق ایجاد مناطق نفوذ وفادار به غرب، مشابه آنچه در عراق از طریق اربیل رخ داد.

4.تثبیت تجزیه نرم: بهره‌برداری از شعارهای «عدم تمرکز» و «حقوق محلی» برای پیشبرد پروژه‌ای تجزیه‌طلبانه که سوریه را به واحدهای پراکنده‌ای تحت نفوذ خارجی تبدیل کند.

 

این کریدور فراتر از یک هماهنگی ساده میدانی است و تلاشی برنامه‌ریزی‌شده برای بازطراحی جغرافیای سیاسی با استفاده از ابزارهای محلی محسوب می‌شود، به‌گونه‌ای که از شکاف‌های مذهبی و قومی برای ایجاد نهادهای وفادار به غرب بهره‌برداری می‌کن. بسیاری از گروه‌های محلی دخیل در این طرح، پیشینه همکاری با موساد و سرویس‌های اطلاعاتی آمریکایی دارند و در حال حاضر برای مدیریت مناطق خود مطابق با طرح‌های تجزیه تدریجی آموزش می‌بینند. به‌عنوان مثال، سویدا شاهد تحرکات مشکوکی تحت پوشش مطالبات محلی است، در حالی که مناطق شمال شرق به‌عنوان پایگاهی برای نفوذ آمریکایی-صهیونیستی تحت بهانه «مبارزه با تروریسم» استفاده می‌شوند.

 

🔻 از سوریه تا عراق: هدف قرار دادن محور مقاومت

موفقیت این طرح در سوریه، راه را برای هدف قرار دادن عراق به‌عنوان مرحله بعدی هموار می‌کند. نشانه‌های روشنی از تشدید تحرکات صهیونیستی-آمریکایی در این کشور مشاهده می‌شود:

1.اربیل: پایگاه اطلاعاتی پیشرفته

اربیل به پایگاهی استراتژیک برای موساد تبدیل شده است که با پوشش اقتصادی و امنیتی، عملیات‌هایی را علیه امنیت ملی عراق و ایران اجرا می‌کند. این منطقه به‌عنوان سکویی برای جمع‌آوری اطلاعات و هماهنگی عملیات علیه نیروهای مقاومت، با حمایت مستقیم ایالات متحده، استفاده می‌شود.

2.بغداد: نفوذهای سیاسی و مذهبی

بغداد شاهد تحرکات مشکوکی است که با هدف تفرقه در صفوف شیعیان و تضعیف حشد الشعبی، ستون فقرات مقاومت در عراق، انجام می‌شود. برخی جریان‌های سیاسی، مانند جریان صدر، به‌عنوان ابزاری برای ایجاد تفرقه داخلی و تضعیف اصول قانون اساسی که وحدت عراق را حفظ می‌کند، به کار گرفته می‌شوند.

3.جنوب عراق: فشارهای اقتصادی و سیاسی

نیروهای متحد با محور مقاومت در جنوب عراق با فشارهای فزاینده‌ای از جمله محاصره اقتصادی، کارزارهای رسانه‌ای مغرضانه و تحریکات مذهبی مواجه‌اند که هدفشان تضعیف نفوذ و پراکنده کردن پایگاه مردمی آن‌هاست.

4.ایجاد کمربند امنیتی چندمذهبی

رژیم صهیونیستی به دنبال ایجاد کمربند امنیتی از سویدا تا حسکه و اربیل و در نهایت بغداد است که با بهره‌برداری از تنوع مذهبی و قومی، مناطق نفوذی را در خدمت اهداف استراتژیک خود ایجاد می‌کند.

 

این تحرکات اتفاقی نیستند و بخشی از استراتژی جامع برای محاصره ایران با کمربندی ژئوپلیتیکی از نهادهای وفادار به غرب به شمار می‌روند که توانایی تهران برای پشتیبانی از متحدانش را کاهش داده و محور مقاومت را به‌طور کلی تضعیف می‌کنند.

 

⚠️ خطر ژئوپلیتیکی: تجزیه محور مقاومت و تکه‌تکه کردن منطقه

در صورت موفقیت این طرح صهیونیستی-آمریکایی، پیامدهای خطرناکی در انتظار منطقه خواهد بود:

 

1.انزوای جغرافیایی ایران: قطع خطوط ارتباطی بین ایران و متحدانش در سوریه، لبنان و فلسطین، که جریان حمایت نظامی و لجستیکی را محدود می‌کند.

2.تجزیه محور مقاومت: فرسایش نیروهای عقیدتی وفادار به مقاومت از طریق هدف قرار دادن رهبران و نهادهای آن‌ها و پراکنده کردن وفاداری‌های مردمی.

3.تثبیت تجزیه نرم: تبدیل سوریه و عراق به واحدهای پراکنده تحت کنترل ابزارهای صهیونیستی و آمریکایی، که کشورهای ملی را تضعیف کرده و آن‌ها را در معرض هژمونی خارجی قرار می‌دهد.

4.کنترل گذرگاه‌های حیاتی: تسلط بر مسیرهای جغرافیایی و گذرگاه‌های استراتژیک که پایتخت‌های مقاومت را به هم متصل می‌کنند، که حرکت نیروهای مقاومت را مختل کرده و کارایی آن‌ها را کاهش می‌دهد.

 

این خطر فراتر از عملیات نظامی است و شامل استراتژی‌های بلندمدتی است که هویت سیاسی و اجتماعی منطقه را بازسازی کرده و آن را به صحنه‌ای برای نفوذ صهیونیستی-غربی عاری از هرگونه مقاومت سازمان‌یافته تبدیل می‌کند.

 

🔻 پاسخ ایران و منطقه: استراتژی تهاجمی جامع

برای مقابله با این طرح خطرناک، اقدامات فوری و حساب‌شده‌ای لازم است که ترکیبی از استراتژی‌های امنیتی، دیپلماتیک و رسانه‌ای را دربرمی‌گیرد:

 

1.تجزیه شبکه‌های اطلاعاتی: تقویت توانایی‌های اطلاعاتی برای مقابله با نفوذ موساد و دستگاه‌های آمریکایی در سوریه و عراق از طریق عملیات دقیق علیه مراکز هماهنگی و تأمین مالی صهیونیستی.

2.دیپلماسی تهاجمی: ایجاد ائتلاف با نیروهای ملی در سوریه و عراق، از جمله دروزی‌ها و کردهای میهن‌پرست که از تبدیل شدن به ابزار دستورکار صهیونیستی امتناع می‌کنند، برای ناکام گذاشتن تلاش‌های تجزیه‌طلبانه.

3.تقویت محور مقاومت: فعال‌سازی رسانه‌های مقاومت برای مقابله با روایت نادرست غربی، و تقویت هماهنگی نظامی و لجستیکی بین پایتخت‌های مقاومت (تهران، دمشق، بیروت، بغداد).

4.ایجاد معادلات بازدارندگی جدید: گسترش دامنه بازدارندگی برای شامل شدن عملیات خارج از فلسطین اشغالی در صورت لزوم، به‌منظور حفاظت از خطوط ارتباطی حیاتی و بازدارندگی از تحرکات صهیونیستی در منطقه.

5.بسیج مردمی: افزایش آگاهی عمومی در سوریه و عراق درباره خطرات طرح‌های تجزیه‌طلبانه و حمایت از نیروهای ملی که با هژمونی خارجی مقابله می‌کنند.

 

🔴 نبرد مسیرها و شریان‌ها: لحظه‌ای تعیین‌کننده در منازعه ژئوپلیتیکی

ما در برابر لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در نبرد جغرافیای سیاسی غرب آسیا قرار داریم. هدف صهیونیستی آشکار است: محروم کردن ایران از نفوذ طبیعی‌اش در منطقه و تجزیه محور مقاومت از طریق تسلط بر مسیرهای جغرافیایی و گذرگاه‌های حیاتی که پایتخت‌های مقاومت را به هم متصل می‌کنند.

این صرفاً یک جنگ مرزی یا درگیری نظامی نیست؛ نبردی سرنوشت‌ساز بر سر شریان‌های حیاتی و هژمونی هوشمندانه‌ای‌ست که با هدف بازآرایی منطقه بر پایه منافع رژیم صهیونیستی و متحدانش دنبال می‌شود.

 

پاسخ مورد نیاز، صرفاً نباید به بیانیه‌های سیاسی یا سخنرانی‌های دیپلماتیک محدود بماند، بلکه باید به‌صورت راهبردی امنیتی و نظامیِ تهاجمی شکل گیرد تا یکپارچگی سرزمینی سوریه و عراق حفظ شود و خطوط ارتباطی میان تهران، دمشق و بیروت باز و امن باقی بماند. محور مقاومت باید با سرعت و قاطعیت وارد عمل شود تا این طرح را در نطفه خفه کند؛ از طریق تقویت هماهنگی میان نیروهایش، فعال‌سازی ابزارهای اطلاعاتی و نظامی خود، و بازپس‌گیری ابتکار عمل در میدان نبرد ژئوپلیتیکی. حفظ یکپارچگی منطقه و انسجام محور مقاومت، تنها راه ناکام‌ساختن این توطئه‌ خبیث و بازگرداندن توازن راهبردی به غرب آسیاست.

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا