واحد سیاسی

شام جدید؛ بازتعریف مشرق عربی زیر نگاه واشنگتن، آنکارا و خلیج فارس

✍️نجاح محمد علی، روزنامه‌نگار محقق در امور ایران و منطقه:

 

از واشنگتن تا آنکارا، با عبور از بغداد و بیروت، پروژه‌ای بزرگ و پیچیده در حال شکل‌گیری است. نه از مسیر لشکرکشی و اشغال نظامی، که از مسیر تثبیت مصنوعی، لبخندهای دیپلماتیک، و سرمایه‌گذاری‌هایی که ظاهری توسعه‌گرا دارند، اما در عمق، نگاهی ژئوپلیتیکی و امنیتی را دنبال می‌کنند. این طرح، که با نام «شام جدید» از آن یاد می‌شود، تلاشی است برای بازطراحی منطقه‌ای که سال‌هاست در آتش جنگ، تقسیم‌بندی‌های مذهبی و رقابت‌های بین‌المللی سوخته است. اما این بار، ابزارها نه تانک و موشک، بلکه قراردادهای اقتصادی، نفوذ سیاسی و بازنویسی هویت‌های ملی هستند.

 

واشنگتن؛ اتاق فکر و تصمیم‌سازی

 

در قلب این پروژه، واشنگتن قرار دارد؛ جایی که نقشه‌های منطقه‌ای نه بر اساس خواست ملت‌ها، بلکه بر اساس منافع استراتژیک و توازن قدرت ترسیم می‌شود. سیاست‌گذاران آمریکایی معتقدند که خاورمیانه، این منطقه پرآشوب و خسته از جنگ، نیاز به بازسازی دارد؛ اما نه بازسازی‌ای که به استقلال و حاکمیت ملت‌ها منجر شود، بلکه بازسازی‌ای که منطقه را به ابزاری در خدمت اهداف کلان آمریکا و متحدانش تبدیل کند. خطوط لوله انرژی، بازارهای جدید برای شرکت‌های غربی و کاهش نفوذ محور مقاومت، ستون‌های اصلی این طرح هستند.

سخن «توماس باراک» فرستاده آمریکا به سوریه ، سرمایه‌دار و چهره نزدیک به محافل تصمیم‌ساز در آمریکا، که در نشستی امنیتی گفت: «لبنان در حال بازگشت به شام است»، پرده از این نیت برمی‌دارد. این سخن نه یک گاف دیپلماتیک، بلکه پیامی روشن است: لبنان، این نماد مقاومت و تنوع فرهنگی، باید به بخشی از یک پروژه بزرگ‌تر ذوب شود؛ پروژه‌ای که در آن هویت‌های ملی و تاریخی به نفع یک نظم جدید منطقه‌ای قربانی می‌شوند. این نظم جدید، با حمایت مالی خلیج فارس و هدایت سیاسی واشنگتن، در حال شکل‌گیری است و لبنان قرار است ویترینی باشد که این تغییرات را به نمایش بگذارد.

 

دمشق؛ قربانی بازطراحی هویت

 

سوریه، که روزگاری «قلب تپنده جهان عرب» خوانده می‌شد، در این طرح دیگر آن جایگاه محوری را ندارد. شام جدید، سوریه‌ای می‌خواهد که از محور مقاومت فاصله بگیرد، با رژیم صهیونیستی وارد تنش نشود و به جای آرمان‌های ملی‌گرایانه و مقاومتی، به پیمانکاری برای اجرای پروژه‌های اقتصادی و سیاسی منطقه‌ای تبدیل شود. حاکمیت دمشق، که سال‌ها در برابر فشارهای خارجی مقاومت کرده، اکنون تحت فشارهای اقتصادی و سیاسی، در حال بازنگری در روابط خود با تهران و دیگر بازیگران محور مقاومت است.

این تغییر جهت، با وعده‌های بازسازی و سرمایه‌گذاری از سوی کشورهای خلیج فارس همراه شده است. اما این وعده‌ها، بهایی سنگین دارند: دمشق باید از نفوذ ایران دست بکشد و به بخشی از معادلات جدید منطقه‌ای تن دهد. این معامله‌ای است که در آن، استقلال ملی به نفع منافع خارجی قربانی می‌شود. در مقابل، خلیج فارس با پول و واشنگتن با تأیید سیاسی، این انتقال نرم را تسهیل می‌کنند.

 

آنکارا؛ بازیگر میدانی و هماهنگ‌کننده

 

ترکیه، تحت رهبری رجب طیب اردوغان، نقش هماهنگ‌کننده و مجری میدانی این پروژه را بر عهده گرفته است. دیدارهای مکرر اردوغان با رهبران اهل‌سنت عراق، نشست‌های پشت درهای بسته و تصاویر حساب‌شده‌ای که از این دیدارها منتشر می‌شود، همگی بخشی از یک سناریوی بزرگ‌تر هستند. در این تصاویر، اردوغان در مرکز نشسته و چهره‌های عراقی با لبخند او را احاطه کرده‌اند؛ صحنه‌ای که یادآور نظم ایالتی عثمانی است، اما این بار با ابزارهای مدرن دیپلماسی و اقتصاد.

ترکیه در این پروژه نه تنها به دنبال احیای نفوذ تاریخی خود در منطقه است، بلکه می‌خواهد به عنوان میانجی و بازیگری کلیدی در بازطراحی خاورمیانه عمل کند. این نقش، با حمایت واشنگتن و هماهنگی با کشورهای خلیج فارس، تقویت می‌شود. اردوغان به خوبی می‌داند که برای موفقیت در این بازی، باید تعادل ظریفی بین نمایش قدرت و جلب رضایت نخبگان منطقه‌ای برقرار کند.

 

بیروت؛ ویترینی برای تسلیم

 

لبنان، که روزگاری سنگر مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی بود، در طرح شام جدید به ویترینی برای نمایش موفقیت این پروژه تبدیل شده است. مقاومت، که سال‌ها ستون هویت سیاسی و اجتماعی لبنان بوده، اکنون تحت فشارهای اقتصادی، سیاسی و رسانه‌ای قرار دارد تا به حاشیه رانده شود. توازن جمعیتی، نظام بانکی و حتی ساختار سیاسی لبنان، همگی در حال بازنویسی هستند تا با الگوی جدید منطقه‌ای همخوانی داشته باشند.

سرمایه‌گذاری‌های کلان از سوی خلیج فارس، که با نام توسعه و بازسازی وارد لبنان می‌شوند، در واقع ابزارهایی برای خرید نفوذ و تغییر هویت این کشور هستند. لبنان دیگر به عنوان یک دولت مستقل و مقاوم دیده نمی‌شود، بلکه به بخشی از یک پروژه بزرگ‌تر تبدیل شده که در آن، نقش مقاومت به تدریج کم‌رنگ و مدیریت خارجی پررنگ‌تر می‌شود.

 

بغداد؛ هدف بعدی در معرض خطر

 

عراق، اگرچه در ظاهر از این پروژه کنار گذاشته شده، اما در حقیقت یکی از اهداف اصلی شام جدید است. این کشور، که هنوز زخم‌های جنگ و تقسیم‌بندی‌های داخلی را التیام نداده، در معرض خطر پیوستن به این طرح قرار دارد. مؤلفه اهل‌سنت عراق، که در سال‌های گذشته بارها مورد سوءاستفاده قدرت‌های خارجی قرار گرفته، اکنون به ابزاری برای ادغام در پروژه شام جدید تبدیل شده است. در مقابل، دیگر گروه‌ها یا درگیر منازعات داخلی‌اند یا به حاشیه رانده شده‌اند.

آنچه به نام «آشتی ملی» در عراق مطرح می‌شود، در واقع تلاشی است برای ایجاد شکاف‌های کنترل‌شده و همسوسازی این کشور با منافع واشنگتن، آنکارا و خلیج فارس. زنگ خطر برای عراق زمانی به صدا درآمد که امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، در جریان سفر خود به بغداد در سال 2021، به صراحت از پروژه شام جدید سخن گفت. این اظهارات، که در پوشش دیپلماسی و همکاری اقتصادی مطرح شد، در واقع هشداری بود برای اینکه عراق نیز به تدریج به این طرح ملحق شود. پیوستن عراق به این پروژه، به معنای تضعیف محور مقاومت و از دست رفتن استقلال سیاسی این کشور خواهد بود.

 

حمایت از مقاومت؛ ضرورتی برای حفظ هویت منطقه

 

در برابر این پروژه خطرناک، مقاومت در لبنان و دیگر نقاط منطقه همچنان به عنوان سدی محکم در برابر بازطراحی هویت خاورمیانه ایستاده است. مقاومت، که ریشه در آرمان‌های استقلال‌طلبانه و مبارزه با سلطه خارجی دارد، نه تنها یک نیروی نظامی، بلکه یک هویت فرهنگی و سیاسی است که سال‌ها منطقه را از فروپاشی کامل نجات داده است. حمایت از مقاومت در لبنان، فلسطین، سوریه و عراق، وظیفه‌ای ملی و انسانی است که باید در برابر پروژه‌هایی مانند شام جدید تقویت شود.

مقاومت، با تکیه بر اتحاد ملت‌های منطقه و حفظ استقلال سیاسی، می‌تواند مانع از تحقق این طرح شود. لبنان، به عنوان قلب مقاومت، باید از تبدیل شدن به ویترین پروژه شام جدید محافظت شود. عراق نیز، که در معرض خطر پیوستن به این طرح قرار دارد، باید با هوشیاری و اتحاد ملی، از افتادن در دام این پروژه اجتناب کند.

 

هشدار به عراق و منطقه

 

پروژه شام جدید، با ظاهری توسعه‌گرا و دیپلماتیک، در واقع تلاشی است برای بازنویسی هویت خاورمیانه به نفع قدرت‌های خارجی. این پروژه، با تکیه بر سرمایه خلیج فارس، هماهنگی ترکیه و هدایت آمریکا، به دنبال ایجاد منطقه‌ای است که در آن استقلال ملی، مقاومت و هویت‌های تاریخی قربانی منافع ژئوپلیتیکی شوند. عراق، به عنوان کشوری که هنوز در حال بازسازی هویت خود پس از سال‌ها جنگ است، باید از پیوستن به این پروژه پرهیز کند. تاریخ نشان داده که طرح‌های مشابه، مانند سایکس-پیکو، جز تفرقه و وابستگی برای منطقه نتیجه‌ای نداشته‌اند.

 

فرمول قدرت شام جدید

 

آنچه در پشت صحنه در حال رقم خوردن است، معادله‌ای تازه برای شکل‌دهی به قدرت در منطقه است:

    • سوریه‌ای بی‌تنش و دور از محور مقاومت
    • لبنانی قابل‌مدیریت و عاری از هویت مقاومتی
    • اهل‌سنت عراق در مسیر ادغام با پروژه‌های انرژی و سیاسی = شام جدید

 

با این شعار: شما نتوانستید خود را مدیریت کنید، پس ما دوباره شما را طراحی می‌کنیم.

 

مخالفان؛ به حاشیه رانده‌شده‌ها

 

کسانی که با این پروژه همراهی نکنند، به حاشیه رانده می‌شوند. نه در گفت‌وگوها جایی دارند، نه در تصمیم‌سازی‌ها سهمی. توصیه‌ای که به آن‌ها می‌شود، بازگشت به نقشه‌های قدیمی سایکس-پیکو و جست‌وجوی مفاهیمی مانند «حاکمیت» و «وطن» در کتاب‌های تاریخ است. اما تاریخ خاورمیانه نشان داده که ملت‌های این منطقه، با وجود همه فشارها، توانایی مقاومت و بازسازی هویت خود را دارند.

 

در نهایت 

 

شرق جدید در راه است؛ طراحی‌شده در واشنگتن، مدیریت‌شده در آنکارا، و تأمین‌مالی‌شده از خلیج فارس. اما این طرح، تنها در صورتی موفق خواهد شد که ملت‌های منطقه در برابر آن سکوت کنند. حمایت از مقاومت، هوشیاری در برابر پروژه‌هایی مانند شام جدید و حفظ اتحاد ملی، تنها راه برای حفظ هویت و استقلال خاورمیانه است. عراق، لبنان، سوریه و همه ملت‌های منطقه باید در برابر این بازطراحی خطرناک ایستادگی کنند و نگذارند تاریخ بار دیگر تکرار شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا