هشدار درباره خطرات جانبداری آشکار از رژیم صهیونیستی و پیامدهای آن برای امنیت اروپا

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه
خاورمیانه این روزها شاهد تشدید شدید نظامی است که نتیجه تجاوز مداوم رژیم صهیونیستی علیه ایران میباشد، همزمان با موجی از جنایات انسانی هولناک که هولوکاستی جدید در غزه را شکل داده است. در همین حال، واکنشهای اروپا متنوع است اما موضعگیریهای آنها متوازن نیست و نشاندهنده دوگانگی معیارهایی است که غرب همیشه در مواجهه با مسئله فلسطین و مناقشه منطقهای داشته است؛ این امر نه تنها امنیت اروپا را به خطر میاندازد بلکه آن را در معرض چالشهای استراتژیک جدی قرار میدهد.
مواضع اروپا: دوگانگی معیارها و همدستی با رژیم صهیونیستی
با وجود تکرار درخواست برخی مسئولان اروپایی برای آرامش و گفتگو، مواضع رسمی غالباً به گونهای است که منافع رژیم صهیونیستی را تأمین میکند و جنایات وحشیانه علیه غیرنظامیان بیگناه در غزه را نادیده میگیرد یا عمداً از کنار آن میگذرد. در غزه هر روز شاهد نقضهای جدی حقوق بینالملل و جنایت علیه بشریت هستیم.
به عنوان مثال، اتحادیه اروپا همواره از «بازگشت به میز مذاکره» سخن میگوید، اما از حملات هوایی و زمینی که زیرساختهای غیرنظامی ایران را هدف گرفته است چشمپوشی میکند. همچنین بر لزوم کنار گذاشتن برنامه هستهای ایران تأکید میورزد، در حالی که برنامه هستهای مخفی رژیم صهیونیستی و زرادخانه هستهای آن و تجاوزات این رژیم که تنها هدفش تحمیل هژمونی و کنترل منطقه با زور و پیاده کردن دستورکارهای مخرب است، به طور کامل نادیده گرفته میشود.
در آلمان، اگرچه ظاهراً نگرانیهایی درباره امنیت سربازان اروپایی و پایگاههای ائتلاف غربی وجود دارد، اما مسئولان این کشور سیاستهای تهاجمی رژیم صهیونیستی را که وضعیت را پیچیدهتر کرده و بحران انسانی را تشدید میکند، نادیده میگیرند. در عین حال، مقامات آلمانی از موضع ضعف خواستار مذاکره با ایران شدهاند، غافل از اینکه تجاوزات رژیم صهیونیستی محرک اصلی تشدید بحران است.
در فرانسه و بریتانیا نیز بارها فراخوانهای خویشتنداری نسبت به ایران تکرار شده است، در حالی که این کشورها همچنان حمایت سیاسی و نظامی از رژیم صهیونیستی را ادامه میدهند، امری که دوگانگی آشکاری در نحوه برخورد با مسائل خاورمیانه را نشان میدهد. این تضاد در مواضع اروپاییها نه تنها ضعف استقلال استراتژیک آنها از ایالات متحده را نشان میدهد، بلکه شکنندگی مواضع اروپا که در تلاش برای حفظ منافع اقتصادی و سیاسی با اشغالگران است، به بهای ثبات منطقه و امنیت مردم آن را برملا میسازد.
خطر فعال شدن سلولهای تنش در داخل اروپا: آیا قاره سبز پیامدها را تحمل خواهد کرد؟
در این فضای پرتنش، گزارشهای امنیتی اروپایی هشدار میدهند که ادامه تجاوز رژیم صهیونیستی علیه ایران ممکن است تهران را وادار به دفاع از خود به هر وسیله ممکن، از جمله فعال کردن شبکههای امنیتی خود در داخل اروپا کند. این هشدارها انعکاس منطقی دفاع مشروع در برابر تجاوزی مداوم است و ممکن است شامل هدف قرار دادن اماکن و اهداف نظامی و غیرنظامی مرتبط با رژیم صهیونیستی یا حامیان آن باشد.
مسئولان اروپایی از وجود شبکههای پنهانی مرتبط با ایران در قاره سخن میگویند، اما این اظهارات با بازنگری واقعی در مسئولیت رژیم صهیونیستی در ایجاد این بحران همراه نیست. برخی از کشورهای اروپایی وضعیت هشدار حداکثری را برای حفاظت از منافع خود، نه امنیت مردمشان، اعلام کردهاند که این امر راه را برای شعلهور کردن اختلافات داخلی، افزایش قطبیشدن بین جوامع و تشدید خشم عمومی در برابر موضع همراه اروپا باز میکند.
تهدید سایبری: تواناییهای ایران در مقابله با تجاوز و هدف قرار دادن منافع اروپایی
پاسخهای ایران تنها محدود به اقدامات سنتی نیست و تهران در سالهای اخیر توانمندیهای سایبری پیشرفتهای توسعه داده که مستقیماً پایگاهها و ابزارهای رژیم صهیونیستی قاتل کودکان در منطقه و فراتر از آن را هدف قرار میدهد. حملات سایبری که ماهیتی بازدارنده و مقاومتی دارد افزایش یافته و دادهها و مؤسساتی را هدف میگیرد که با تجاوزات رژیم صهیونیستی در اروپا و نقاط دیگر مرتبطاند.
گزارشهای متعدد افزایش قابل توجهی در تلاشهای نفوذ الکترونیکی توسط گروههای هوادار ایران را تأیید میکند که این امر پاسخی طبیعی به محاصره و تجاوزات مداوم است. همزمان، اروپا این توانمندیهای سایبری را بخشی از حق دفاع مشروع نادیده میگیرد و همچنان ایران را مسئول تنشهای ایجاد شده میداند، بدون آنکه اذعان کند استمرار تجاوز عامل اصلی تشدید بحران است.
بحران پناهندگی و چالشهای انسانی در قلب اروپا
وضعیت انسانی به دلیل تجاوزات رژیم صهیونیستی به ایران و حملاتی که غیرنظامیان و زیرساختهای حیاتی را هدف قرار میدهد، تشدید میشود و این امر به جریان رو به رشد پناهجویان به سوی اروپا منجر میشود. این بحران جدید فشارهای بیشتری بر کشورهای اروپایی که خود با بحرانهای اجتماعی و سیاسی مواجهاند وارد خواهد کرد و بحثها درباره سیاستهای مهاجرت و پناهندگی، به ویژه در سایه موضع مبهم اروپا نسبت به این مسئله، شدت خواهد یافت.
درسهای آموخته شده: چرا اروپا باید مواضع خود را بازبینی کند؟
بحران کنونی به روشنی نشان میدهد که مواضع اروپا که بر دوگانگی معیارها و جانبداری آشکار از رژیم صهیونیستی استوار است، جز تشدید تنش و بیثباتی در منطقه و حتی داخل اروپا نتیجهای در پی نخواهد داشت. نادیده گرفتن حقوق مردم ایران در دفاع از حاکمیت و امنیت خود و در عین حال سکوت درباره جنایات رژیم صهیونیستی که در غزه و جاهای دیگر صورت میگیرد، سیاستی خطرناک است که میتواند اروپا را به درگیریهایی بیفکند که عواقب آن جبرانناپذیر است.
همچنین صحبت از استقلال استراتژیک اروپا بیمعناست مگر اینکه موضعی روشن اتخاذ شود که تجاوزات را رد کرده و بر احترام به حاکمیت کشورها تأکید کند، و حق ایران در توسعه توان دفاعی خود از جمله برنامه هستهای صلحآمیزش را به رسمیت بشناسد، چرا که این تنها راه حفظ امنیت و ثبات در منطقه است، یا اینکه ایران خود را ناچار به تولید بمب هستهای برای بازدارندگی و دفاع خواهد یافت.
خلاصه و توصیهها
• اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی باید مواضع خود را بازبینی کنند و از سیاست جانبداری آشکاری که به نفع اشغالگر است و جنایات علیه بشریت را نادیده میگیرد، فاصله بگیرند.
• اروپا باید درک کند که امنیتش ارتباط تنگاتنگی با ثبات خاورمیانه دارد و ادامه حمایت بیقید و شرط از رژیم اشغالگر میتواند پیامدهای امنیتی داخلی و خارجی کنترلناپذیری به دنبال داشته باشد.
• حمایت از حقوق حاکمیتی ایران و به رسمیت شناختن مشروعیت دفاع از خود، تنها راه ایجاد توازن استراتژیک واقعی در منطقه است.
• همکاری اروپایی باید بر اصول عدالت و احترام به حقوق بینالملل بنا شود، نه بر منافع محدود وابسته به قدرتهای متجاوز.
• در نهایت، اروپا باید به سوی استقلال استراتژیک واقعی دور از سلطه آمریکا حرکت کند، استقلالی که منافع مردمش را منعکس کرده و حقوق مشروع همه طرفها در خاورمیانه را تضمین نماید.
تنها با این رویکرد است که اروپا میتواند به نیروی مؤثری در برقراری صلح و ثبات تبدیل شود و از سیاست دوگانهای که منجر به تشدید بحرانها و تهدید امنیت ملیاش شده، دوری گزیند.