انگشت روی ماشه: نگاهی عمیق به لحظهای سرنوشتساز در رویارویی مداوم

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه
آنچه اکنون در منطقه در جریان است، دیگر نمیتوان با اصطلاحات گذشته توصیف کرد: نه آرامش و نه تشدید محدود. این یک جنگ تمامعیار با روشهای جدید است که گستره آن روزبهروز وسیعتر میشود و نقشههای آن بدون اعلام رسمی تغییر میکند. از همان روز نخست تجاوز اخیر، توازن قوا به سمتی متفاوت حرکت کرده است، جایی که پاسخها به عمق نفوذ کرده و از خطوط قرمز پیشتر ترسیمشده فراتر رفتهاند.
طی روزهای گذشته، عملیاتهایی رونمایی شد که مراکز استراتژیک را هدف قرار داد؛ مکانهایی که برای دههها از دسترس هر سلاحی دور نگه داشته شده بودند، چرا که دشمن به این باور راسخ بود که مناطقی «خارج از دسترس» و از نظر اطلاعاتی و نظامی امن وجود دارند. اما غافلگیری رخ داد: موشکهای دقیق و پهپادهایی که به اعماق بیسابقهای نفوذ کردند و نقاط حساسی را هدف قرار دادند که پس از نظارت طولانیمدت و اطلاعات دقیق اطلاعاتی انتخاب شده بودند.
این عملیاتها مانند عملیاتهای «وعده صادق ۱ و ۲» صرفاً نمایش قدرت نبودند. اینها پیامهایی صریح و نوشتهشده با آتشاند که تأکید میکنند بانک اهداف همچنان باز است و آنچه هنوز هدف قرار نگرفته، غیرممکن نیست، بلکه در انتظار لحظه تصمیم استراتژیک قرار دارد. به همین دلیل، هر دقیقهای که در این نزاع میگذرد، تنها یک معنا دارد: میدان در حالت «انگشت روی ماشه» است و مرحله کنونی هیچگونه سهلانگاری یا توهم صلح را برنمیتابد.
نکته قابل توجه این است که نهاد صهیونیستی در این دور از رویارویی، به شیوهای که عادت داشت، پاسخ نداد. گاهی سکوت گویاتر از کلام است و عقبنشینی از تشدید مستقیم، نشاندهنده میزان سردرگمی است، نه قدرت خویشتنداری. تلاشها برای سرپوش گذاشتن بر حجم خسارات از طریق جنگ روانی و رسانهای با شکست مواجه شده است، بهویژه پس از آنکه برخی نشتهای عمدی درباره میزان خسارات منتشر شد و برخی دیگر همچنان تحت «ممنوعیت انتشار» سانسور شدید نظامی قرار دارند.
در مقابل این پیشرفتهای میدانی، نباید از خطر مرحله خاکستری که در آن به سر میبریم غافل شد. منطقه اکنون در وضعیت جنگی اعلامنشده قرار دارد و بزرگترین خطر نهتنها از خارج، بلکه از داخل ناشی میشود؛ جایی که سلولهای خفته و گروههای تخریبی، با هدایت اتاقهای عملیات خارجی، برای شعلهور کردن کانونهای آشوب داخلی همزمان با تهدیدات نظامی فعال شدهاند.
شواهد نشان میدهد تلاشهای آشکاری برای فعالسازی گروههای اجتماعی ملتهب و بهکارگیری آنها در نزاعهای سیاسی یا اقتصادی در جریان است، در صحنهای که قرار است نسخه محلی از فروپاشیهای سریع رخداده در دیگر کشورها باشد.
نهاد صهیونیستی بهخوبی میداند که زمان به نفعش نیست. تواناییهای مقاومت در حال رشد است، فناوریها در حال پیشرفتاند و شجاعت در تصمیمگیری رو به افزایش است. به همین دلیل، دشمن در تلاش است تا با شتاب هرچه تمامتر همه ابزارهای تخریب و فشار را یکجا فعال کند تا پیش از تحولاتی که ممکن است معادلات را بهطور کامل واژگون کند، دست به اقدام بزند.
خطرناکتر از آن، برخی عملیاتهای تخریبی دیگر صرفاً در حد نظریه یا برنامهریزی باقی نماندهاند، بلکه تعدادی از آنها اجرا شده و تنها در لحظات آخر به دلیل هوشیاری امنیتی پیشرفته خنثی شدهاند. عملیاتهایی مانند هدف قرار دادن رهبران سیاسی، تلاش برای انفجار جلسات سطح بالا و قاچاق اسلحه به داخل، داستانهای تخیلی نیستند، بلکه واقعیتهایی مستندند که برخی از آنها بهصورت غیرمستقیم توسط خود دشمن تأیید شدهاند.
در این چارچوب، موضع رسمی قاطع و شفاف است: هیچ مذاکرهای با آمریکاییها، هیچ امتیازی و هیچ مماشاتی در پاسخگویی وجود ندارد. این استواری سیاسی در میدان نیز منعکس میشود، جایی که هماهنگی میان تصمیم سیاسی و عملیات میدانی در دفاع و بازدارندگی دیده میشود؛ نقطه برتری نادری در جنگهای معاصر.
با این حال، نبرد هنوز به پایان نرسیده است. میتوان گفت که این تنها آغاز کار است. اگر نهاد صهیونیستی اکنون یک گام به عقب برداشته، در حال انتظار برای فرصتی است تا با ابزارهای جدید حمله کند. از اینرو، آمادگی امنیتی، استحکام رسانهای و وحدت داخلی، نهتنها مکمل، بلکه شروط بقا هستند.
آنچه در ۱۲ روز گذشته رخ داد، معادلات را تغییر داد، اما هنوز پایاننامه را ننوشته است. سکوت سردرگم در برخی پایتختها و تناقضات آشکار در اظهارات مقامات نهاد صهیونیستی نشان میدهد که بزرگترین غافلگیری هنوز رخ نداده است.
میدان همچنان باز است… و تصمیم برای بستن آن هنوز گرفته نشده است. و آنچه پنهان است، بزرگتر است.