واحد سیاسی

سیاست ابهام هسته‌ای؛ پاسخ راهبردی ایران به تجاوز آمریکا و هم‌پیمانانش

نجاح محمد علی، روزنامه‌نگار محقق در امور ایران و منطقه‌

در پی تجاوزات بی‌سابقهٔ رژیم صهیونیستی و حمایت مستقیم آمریکا از این رژیم در تهاجم اخیر به خاک ایران، یک پرسش راهبردی در محافل سیاسی و امنیتی مطرح شده است: آیا زمان آن نرسیده که جمهوری اسلامی ایران سیاست خود را در برابر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تغییر دهد و همان راهی را در پیش گیرد که رژیم جعلی در سرزمین‌های اشغالی سال‌هاست با موفقیت طی کرده است؟ یعنی سیاست ابهام هسته‌ای.

حمله نظامی ناکام به فردو ودیگر تاسیسات هسته اى که توسط آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها صورت گرفت، نه‌تنها به اهداف خود دست نیافت، بلکه اعتبار بازدارندگی آنها را زیر سؤال برد. رسانه‌های آمریکایی مانند CNN گزارش دادند که ارزیابی‌های اولیه نشان‌دهندهٔ شکست این حمله بوده است، در حالی‌که کاخ سفید و شخص دونالد ترامپ با ادعاهای پوچ به‌دنبال وارونه‌سازی واقعیت بودند. حتی خبرنگاری که این حقیقت را گزارش کرد، هدف فحاشی و تهدید رئیس‌جمهور آمریکا قرار گرفت. به‌گفتهٔ تحلیلگران، ادعای تخریب تأسیسات غنی‌سازی فردو، چیزی جز نمایش سیاسی برای مصرف داخلی نبود.

در چنین شرایطی، پرسش از تداوم همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مشروع است. آیا نهادی که بیش از نیمی از بازرسانش را به ایران فرستاده، اما در برابر اقدامات تروریستی علیه دانشمندان ایرانی، حملات نظامی به سایت‌های هسته‌ای، استفاده احتمالی از اورانیوم ضعیف‌شده، و تهدیدهای آشکار مقامات آمریکایی و صهیونیستی سکوت کرده، شایستهٔ ادامهٔ اعتماد است؟

صدای سما

ایران باید همان منطق دشمن را علیه خودش به‌کار گیرد. رژیمی که تاکنون حتی اجازهٔ ورود یک بازرس به تأسیسات اتمی خود را نداده و علناً از به‌کارگیری جنگ‌افزارهای نامتعارف در خوزستان و آستانه اشرفیه ابایی ندارد، با حمایت کامل غربی‌ها، در مقام مدعی و نه متهم، رفتار می‌کند. این رژیم، همزمان ۱۲ تن از اعضای خانوادهٔ شهید دانشمند محمدرضا صدیقی را به شهادت می‌رساند، و در عین حال، با ارسال پهپادهای مرگ از آسمان جمهوری آذربایجان، تمام قوانین بین‌المللی را زیر پا می‌گذارد.

در چنین معادله‌ای، ایران باید با صراحت اعلام کند: اگر به‌قول ترامپ و وزیر دفاعش، برنامهٔ هسته‌ای ایران نابود شده، پس حضور بازرسان چه توجیهی دارد؟ اگر غنی‌سازی متوقف شده، چرا باید آژانس به فعالیت‌های بازرسی ادامه دهد؟ این تضاد، باید به ابزار راهبردی تهران تبدیل شود. تهران باید بگوید: شما نابود کردید؟ پس دیگر نیازی به همکاری نیست.

در همین چارچوب، تعلیق همکاری با آژانس که به‌تازگی از سوی مجلس ایران قانونی و از طرف مقامات رسمی ابلاغ شده، یک تصمیم کاملاً منطقی، ضروری و متناسب با رفتار خصمانهٔ غرب است. نماینده دائم روسیه نیز به‌درستی تأکید کرده که این تصمیم، نه غیرمنتظره بلکه «تحولی طبیعی» پس از حملات آمریکا و متحدانش است.

واقعیت این است که دشمنان جمهوری اسلامی با سلاح، ترور، جنگ نرم و تحریم نتوانستند پروژهٔ مقاومت را متوقف کنند. اکنون تلاش دارند با نفوذ، جنگ اطلاعاتی و تضعیف ارادهٔ ملی، پروژهٔ بازدارندگی هسته‌ای ایران را بی‌اثر سازند. اما فراموش کرده‌اند که ایران یک ملتِ با حافظه است. چنان‌که جان کری وزیر خارجهٔ اسبق آمریکا اعتراف کرد: «نمی‌توان حافظهٔ ساخت بمب را با حمله نظامی نابود کرد. اگر رهبر ایران به متخصصان مأموریت دهد، دوباره از نو شروع خواهند کرد.»

از سوی دیگر، اسناد و شواهد آشکار نشان می‌دهد که حتی حملات گستردهٔ اخیر، نتوانسته مسیر علمی و زیرساخت‌های فنی ایران را تخریب کند. حمله به فردو، صرفاً تأخیر ایجاد کرد، نه توقف. بر همین اساس، واشنگتن‌پست نیز اذعان کرد که این حملات، «فقط می‌توانند غنی‌سازی را به تعویق بیندازند».

با این واقعیت‌ها، اکنون ایران در موقعیتی است که می‌تواند در برابر جهان، با اعتماد به نفس اعلام کند: ابهام، حق مشروع ماست. همان‌گونه که دشمن ابهام را سپر دفاعی خود کرده است، ما نیز می‌توانیم از همین ابزار استفاده کنیم.

سیاست «ابهام مسئولانه»—یعنی نه تأیید و نه انکار برنامهٔ خاص هسته‌ای، و در عین حال حفظ دست بالا در میز چانه‌زنی سیاسی—می‌تواند پاسخ مناسبی به تهدیدات جدید باشد. ایران نیازی ندارد جزئیات همکاری‌های خود با آژانس را در اختیار دشمنان قرار دهد. آنها که روزی روزگاری فتوای رهبر معظم انقلاب مبنی بر حرمت سلاح هسته‌ای را تمسخر می‌کردند، امروز از همان ایران می‌ترسند و صدها موشک پاتریوت برای مقابله با قدرت پاسخ ایران در قطر مستقر می‌کنند.

آیا دشمن حق دارد امنیت خود را با ابهام در مورد تسلیحاتش تأمین کند، اما ایران نباید از حق طبیعی خود برای حفاظت از ظرفیت‌های علمی‌اش استفاده کند؟

صدای سما

به‌همین دلیل، لازم است ایران بلافاصله:

۱. فعالیت بازرسان را به‌طور کامل متوقف کند؛

۲. از پاسخ به پرسش‌های فنی آژانس خودداری نماید؛

۳. پیام غیرمستقیم اما قاطع به جهان مخابره کند که هر تجاوزی، پاسخی سخت در پی دارد—در هر نقطه‌ای که منافع دشمن در آن است.

سکوت ما، سکوت ضعف نیست، بلکه سکوت اراده است.

و وقتی زمانش برسد، این سکوت، با قدرت به سخن درمی‌آید.

ایران، امروز نه‌تنها یک کشور مقاوم و الگوى مقاومت است، بلکه یک ایده است—ایده‌ای که با بمب، موشک یا حتی فریب آژانس نمی‌توان آن را نابود کرد. باید از این موقعیت تاریخی بهره برد و با همان زبان دشمن، به او پاسخ داد:

مادامی‌که ادعا می‌کنید ما را نابود کرده‌اید، دیگر نیازی به حضور مأمورانتان نیست.

پایان بازی، نه در گزارش‌های گروسی، که در قدرت مقاومت ملت ایران رقم خواهد خورد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا