واحد سیاسی

مذاکره فریب است… و سلاح بازدارنده تنها حقیقت موجود

نجاح محمد علی، روزنامه‌نگار محقق در امور ایران و منطقه‌

 

هر بار که برخی تصور می‌کنند جنگ تمام شده، دشمن فصل جدیدی از تجاوز را آغاز می‌کند. آتش‌بس چیزی جز یک تله نیست و “لبنانیزه کردن” فقط یک پروژه نظری نیست، بلکه یک طرح عملی برای پاره‌پاره کردن درون ایران است؛ همان‌طور که نویسندگان و مراکز مطالعات امنیتی آن‌ها علناً اذعان کرده‌اند. اما مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود.

 

آیه شریفه‌ای که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آن را شعار خود قرار داده است:

﴿وَأَعِدُّوا لَهُم مَا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ﴾،

نه تنها یک شعار عقیدتی است، بلکه برنامه‌ای برای عمل است. قدرت، یک تجمل نیست، بلکه ضرورتی وجودی در برابر دشمنی است که نه به عهد و پیمان پایبند است و نه به اصول انسانی.

صدای سما

دشمن خود اعتراف می‌کند: هدف آن‌ها تبدیل ایران به غزه بود

پس از دوازده روز درگیری، دشمن به پیروزی قاطع نرسید، اما مجموعه‌ای از اهداف خود را محقق کرد: ترورهای هدفمند، حملات دقیق به زیرساخت‌ها، هدف قرار دادن تأسیسات هسته‌ای و فلج نسبی برخی از توانمندی‌های دفاعی ایران.

اما خطرناک‌تر از همه این‌ها، نه بمباران است و نه تخریب، بلکه آن چیزی است که در پشت پرده به اصطلاح “آتش‌بس” در جریان است:

•‌ کشاندن ایران به گرداب مذاکرات نابرابر

•‌ تلاش برای شکاف در جبهه داخلی

•‌ آماده‌سازی برای دور دوم جنگ، شدیدتر و ویران‌گرتر

آیا انسان عاقلی هست که باور کند دشمن به‌خاطر شکست، آتش‌بس را پذیرفته است؟ اظهارات علنی خودشان تأیید می‌کند که آن را استراحت جنگجو می‌دانند، دقیقاً همان‌گونه که در غزه، لبنان و سوریه انجام دادند.

 

آتش‌بس تله است… مذاکره کن، اما اعتماد نکن

بله، می‌توان مذاکره کرد، بلکه باید مذاکره کرد. چون مذاکره نیز صحنه‌ای از نبرد است. اما کسی که تصور کند مذاکره کافی است، خودش را فریب داده است.

خود ترامپ ـ و دروغگو هم گاهی راست می‌گوید ـ اعلام کرد که صلح با زور تحمیل می‌شود. پس چرا ما باید از موضع ضعف مذاکره کنیم؟ چرا شرایط خود را با قدرت تحمیل نکنیم؟

باید در حالی مذاکره کنیم که همزمان سامانه‌های دفاعی خود را توسعه می‌دهیم، تأسیسات خود را بازسازی می‌کنیم و سلاح بازدارنده نهایی، یعنی سلاح هسته‌ای را آماده می‌سازیم.

قرآن فرمان داده است: ﴿وَأَعِدُّوا لَهُم مَا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ﴾، و مذاکره به‌تنهایی قدرت محسوب نمی‌شود، بلکه آزمونی است برای اراده و همت ملت.

 

ایران هسته‌ای: هیچ گزینه‌ای جز این نیست

حمله هماهنگ دشمن به تأسیسات نطنز، فردو، خنداب، به همراه ترور فرماندهان عالی‌رتبه سپاه و دانشمندان هسته‌ای، ثابت می‌کند که موجودیت ما در معرض تهدیدی وجودی قرار گرفته است.

آیا منتظر دور جدیدی از ترورها بمانیم؟ در حالی که اطلاعات موثق نشان می‌دهد همه دانشمندان هسته‌ای ایران در لیست اهداف دشمن قرار دارند؟ آیا بپذیریم که آسمان تهران همانند آسمان جنوب لبنان شود؟ آیا اشتباهات گذشته را تکرار کنیم، زمانی که برخی خیال کردند دشمن به قطعنامه‌های سازمان ملل احترام خواهد گذاشت؟

بمب هسته‌ای انتخاب نیست، بلکه ضرورت است. و داشتن آن به معنای استفاده نیست، بلکه به معنای داشتن حق زندگی با عزت، حق دفاع، حق بازدارندگی و حق تحمیل صلح به‌جای التماس آن است.

 

اطلاعات دروغ نمی‌گویند: ایران می‌تواند ظرف دو هفته بمب بسازد

بر اساس گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ایران بیش از ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰٪ و بیش از ۵۰۰ کیلوگرم با غنای ۲۰٪ در اختیار دارد. این میزان، از نظر فنی، برای غنی‌سازی تا سطح ۹۰٪ طی چند روز کفایت می‌کند.

تأسیسات برقرارند، دانشمندان آماده‌اند، آزمایش‌ها مهیاست. تنها چیزی که باقی مانده، تصمیم سیاسی است. و اکنون این تجاوزات اخیر ما را در برابر یک انتخاب نهایی قرار داده‌اند: یا بازدارندگی یا انفعال.

 

پس از آتش‌بس: جبهه‌ عمیق‌تر تازه آغاز شده است

دشمن، همان‌طور که تحلیل‌گران امنیتی‌شان می‌گویند، اجازه نخواهد داد ایران نفس تازه کند. او با فتنه رسانه‌ای، حمله سایبری، فشار اقتصادی، تحریک قومیتی و ایجاد شکاف‌های داخلی بازمی‌گردد تا ضربه بزند.

آیا باید صبر کنیم تا تاریخ با فاجعه‌ای جدید تکرار شود؟ فاجعه سال ۱۹۶۷، زمانی که دشمن در عرض چند روز سرزمین‌ها و پایتخت‌ها را اشغال کرد، در حالی که مردم به شعارهای پیروزی دروغین دل خوش کرده بودند، هنوز زنده است. آیا اشتباه کسانی را تکرار کنیم که گمان کردند توافق اسلو زمین را بازمی‌گرداند اما آنچه باقی ماند تنها خفت بود؟ یا آن‌هایی که به بغداد و ژنو رفتند اما نتیجه‌ای جز تحریم و توطئه ندیدند؟ آیا باید مانند پایان جنگ با عراق غفلت کنیم و باز قربانی دسیسه شویم؟ این بار خطر حتی شدیدتر است؛ چراکه ابزار دشمن دیگر فقط تانک نیست، بلکه موشک دقیق، حمله سایبری و حتی تهدید هسته‌ای است.

تکرار ساده‌لوحی، دیگر فقط اشتباه نیست، بلکه خیانت به تمام امت است.

آیا اجازه می‌دهیم تجربه “مرصاد” این بار با ابزارهای هسته‌ای تکرار شود؟

همه این واقعیت‌ها ایجاب می‌کند که آماده باشیم، حتی برای لحظه‌ای غفلت نکنیم، و دفاع را تنها در کلام نگه نداریم، بلکه در اقدام راهبردی پیاده کنیم.

 

مقاومت فریب نمی‌خورد… و ملت ایران دیگر نمی‌خوابد

ملت بزرگ ایران، که در برابر تجاوز متحد شد، هرگز اجازه نخواهد داد کسی او را در بازار چانه‌زنی بفروشد.

وحدت ایرانیان، همان‌طور که دشمن خود اعتراف کرد، بزرگ‌ترین شکست او بود. از همین رو تمام تلاشش را خواهد کرد تا این صفوف را بشکند، تردید بیفکند و اعتماد به رهبری را تضعیف کند.

اما تا زمانی که اصل پایدار بماند، و شعار همچنان بر سر زبان‌ها باشد:

«وَأَعِدُّوا لَهُم مَا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ»

این ملت شکست‌ناپذیر باقی خواهد ماند.

 

سلاح بازدارنده، پیش از هر چیز

مرحله بعدی، زمان فریب خوردن یا خوشحالی از آتش‌بس نیست. بلکه مرحله ساختن است:

• بازسازی تأسیسات راهبردی

• پاسخ به هرگونه نقض، چه سیاسی و چه میدانی

• ساخت قدرت واقعی بازدارندگی هسته‌ای

• ادامه جنگ شناختی، رسانه‌ای و اقتصادی

 

صلح بدون سلاح، صلح نیست. آتش‌بس بدون بازدارندگی، تنها بندی موقتی بر گردن امت است.

و اما ایران، که از این دورِ درگیری قوی‌تر و منسجم‌تر بیرون آمد، نباید عقب‌نشینی کند. چرا که مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود.

مذاکره کن… اما بمب خود را بساز. دست بده… اما سلاح را فراموش نکن. و به یاد داشته باش فرمایش رهبر انقلاب را:

“ما صلح تحمیلی را نمی‌پذیریم”

زیرا ما ملتی هستیم که هم مذاکره را بلدیم و هم مبارزه را.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا