با تمام عشق… با تمام دلدادگی… مینویسم…

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه
ای سید و رهبرم، امام خامنهای،
در دل من واژه نیست، بلکه زلزلهای از ایمان است،
در رگهایم خون نیست، بلکه ندای حسین و مهدی جاریست…
و همه آنها فریاد میزنند: ایران!
ایران، ای گُلی در دل طوفان،
ایران، ای زخمی که با لبخند مقاومت میکند،
ایران، ای مادر خون و مادر صلح…
بر دوش کشیدی شعار انقلاب را، و با دست بلند کردی پرچم صلح را.
در تو عشقی هست که آنان که دل به شیطان فروختند نمیفهمند،
در تو محبتی هست که خاک از پای رزمندگان آموخته،
در تو حیاتی هست… با تار و پود شهادت و ولایت تنیده شده است.
ایران، ایران…
دشمنان نامت را گره زدند با «خون، مرگ، عصیان»،
اما ما در پاسخ فریاد زدیم: «شرافت، فداکاری، ایمان».
ای سید ما،
آموختی که انقلاب خشم کور نیست، بلکه رحمتی الهیست،
آموختی که عصیان حقیقی، نه در برابر خدا، که در برابر ظلم است.
آموختی که دستی که اسلحه میگیرد،
میخواهد گُلی در قلب کودک بکارد،
اما شمشیر پیش از گل، اگر دروازههای جهنم گشوده شوند.
ای سایه علی در زمان غربت،
در تو آموختم که عشق میتواند زره باشد،
و دلدادگی میتواند به موشک تبدیل شود اگر دیو به خانه نزدیک شود.
در تو فهمیدم که صلح به معنای تسلیم نیست،
بلکه به معنای حفظ کودکان از آتش آمریکا و صهیونیستهاست،
و سپس گفتن به جهان: ما اهل زندگی هستیم، اما…
زندگی بیکرامت، مرگ است.
ایران، ای قبلهی دل و دیده،
سوگند میخورم که تا آخرین نفس دوستت دارم،
و اکنون نمینویسم با جوهر،
بلکه با آنچه از خون در من مانده…
و آنچه مانده… بسیار است.
چرا که ما شاگردان خمینی هستیم،
و سربازان خامنهای.
✍️
#ایران_دل_من
#صلح_مسلح
#عشق_انقلابی
#لبیک_یا_خامنهای