به تصمیمگیرندگان در جمهوری اسلامی ایران: روی مسکو اعتماد نکنید – روسیه متحد قابل اعتمادی در نبرد سرنوشت نیست

نجاح محمد علی، روزنامهنگار محقق در امور ایران و منطقه
در اظهارنظری قابل توجه و خطرناک که جای تأویل ندارد، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، سخنانی بیان کرد که بهوضوح جایگاه روسیه را در مناقشه وجودی میان جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت از یک سو، و رژیم صهیونیستی و ایالات متحده از سوی دیگر نشان میدهد. پوتین گفت:
«رژیم صهیونیستی امروز تقریباً به یک کشور روسزبان تبدیل شده است، حدود ۲ میلیون نفر از فرزندان اتحاد جماهیر شوروی در آن زندگی میکنند. مسکو این واقعیت را در نظر میگیرد.»
این اظهارنظر صرفاً یک سخن دیپلماتیک گذرا نیست، بلکه اعلام صریحی است که عمق رابطه میان مسکو و رژیم صهیونیستی را آشکار میکند و سؤالات بزرگی درباره میزان قابل اعتماد بودن روسیه بهعنوان متحد استراتژیک ایران در مواجهه با چالشهای وجودی پیش روی جمهوری اسلامی و محور مقاومت ایجاد میکند. این سخنان، لغزش زبانی نیست، بلکه بازتابدهنده دیدگاهی استراتژیک است که منافع روسیه را به رژیم صهیونیستی پیوند میدهد و نیازمند بازنگری در اعتماد به مسکو بهعنوان شریکی در نبرد سرنوشت است.
پیامدهای خطرناک اظهارات پوتین
مشروعیتبخشی به موجودیت صهیونیستی:
اظهارات پوتین از رژیم صهیونیستی بهعنوان یک دولت مستقل یاد میکند و حتی از طریق اشاره به حضور ۲ میلیون روسزبان در آن، به آن مشروعیت زبانی و جمعیتی میبخشد. این موضع بهصراحت حقوق مردم فلسطین را نادیده میگیرد و با موضع عقیدتی جمهوری اسلامی که مسئله فلسطین را مسئلهای محوری برای امت اسلامی میداند، در تضاد است. به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی بهعنوان یک دولت مشروع، حتی بهصورت ضمنی، روسیه را در جایگاهی مخالف با اصول محور مقاومت قرار میدهد که هرگونه عادیسازی با رژیم اشغالگر را رد میکند.
امتداد ملی-زبانی روسیه در رژیم صهیونیستی:
تأکید پوتین بر وجود جمعیت قابل توجهی از روسزبانان در رژیم صهیونیستی نشاندهنده این است که مسکو این گروه را بخشی از منافع ملی خود میداند. این جمعیت که حدود ۲۰ درصد از ساکنان رژیم صهیونیستی را تشکیل میدهد، جامعهای با تأثیر سیاسی و اقتصادی قابل توجه است و از اینرو در محاسبات مسکو اولویت دارد. این ارتباط به این معناست که روسیه ممکن است در لحظات حساس مناقشه، حفاظت از منافع این جامعه را بر حمایت از متحدان استراتژیک خود مانند ایران ترجیح دهد.
پیوند امنیت ملی روسیه با امنیت رژیم صهیونیستی:
وقتی پوتین میگوید مسکو «این واقعیت را در نظر میگیرد»، اشاره دارد که امنیت جامعه روسزبان در رژیم صهیونیستی بخشی از محاسبات امنیتی روسیه است. این بهطور ضمنی به این معناست که هرگونه تشدید نظامی یا سیاسی علیه رژیم صهیونیستی ممکن است از سوی مسکو بهعنوان تهدیدی علیه منافع ملیاش تلقی شود. این موضع، روسیه را در وضعیت همسویی غیرمستقیم با رژیم صهیونیستی قرار میدهد و امکان اعتماد به آن بهعنوان متحد قابل اطمینان در مواجهه با چالشهای منطقهای را کاهش میدهد.
نادیده گرفتن عمدی مسئله فلسطین:
اظهارات پوتین کاملاً حقوق تاریخی و قانونی مردم فلسطین را نادیده میگیرد و هیچ اشارهای به اشغالگری یا جنایات رژیم صهیونیستی ندارد. این نادیده گرفتن، نشاندهنده رویکردی عملگرایانه است که منافع روسیه را بر عدالت در اولویت قرار میدهد و روسیه را به شریکی غیرقابل اعتماد برای حمایت از مسئله فلسطین، که رکن اساسی سیاست جمهوری اسلامی است، تبدیل میکند.
چرا نمیتوان به روسیه بهعنوان متحد استراتژیک اعتماد کرد؟
عملگرایی بیش از حد مسکو:
روسیه به رویکرد عملگرایانهای شناخته میشود که بر اساس محاسبات سود و زیان استوار است، نه اصول عقیدتی یا اخلاقی. این رویکرد، روسیه را مستعد تغییر مواضع بر اساس منافع لحظهای میکند، حتی اگر به ضرر متحدانش باشد. بهعنوان مثال، در بحران اوکراین، روسیه نشان داد که حاضر است با غرب مذاکره کند، حتی به قیمت به خطر انداختن منافع خود در مناطق دیگر، که این امر سؤالاتی درباره میزان تعهد آن به متحدانش در خاورمیانه، مانند ایران، ایجاد میکند. این عملگرایی، اعتماد به روسیه در نبردی وجودی که نیازمند تعهد عقیدتی استوار است را دشوار میسازد.
هماهنگی روسیه-صهیونیستی در سوریه:
در سوریه، رویدادها سطوح عمیقی از هماهنگی میان روسیه و رژیم صهیونیستی را آشکار کرد. در حالی که حملات هوایی صهیونیستی مواضع ایرانی و مراکز وابسته به محور مقاومت را هدف قرار میداد، روسیه هیچ اقدامی برای جلوگیری از این حملات انجام نداد و حتی گزارشهایی از وجود مکانیزمهای هماهنگی نظامی مستقیم بین مسکو و رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از درگیری در حریم هوایی سوریه وجود داشت. این سکوت، اگر نگوییم تبانی، نشاندهنده اولویت دادن روسیه به منافع خود بر حمایت از متحدانش است.
علاوه بر این، روسیه در نهایت رئیسجمهور بشار اسد را رها کرد و بهصورت ضمنی با تغییر رژیم در سوریه موافقت کرد، که این امر به هیئه تحریر الشام اجازه داد قدرت را به دست گیرد و سوریه را به پایگاهی برای حملات اخیر رژیم صهیونیستی علیه ایران تبدیل کند. این تحول نشاندهنده آمادگی روسیه برای قربانی کردن متحدانش در زمانی است که توازن قدرت یا منافع تغییر میکند.
امتناع از حمایت از حق مشروع ایران برای پاسخگویی:
هنگامی که جمهوری اسلامی در پاسخ به تجاوزات صهیونیستی در گذشته و اخیراً اقدام کرد، روسیه از ارائه حمایت آشکار به این پاسخها خودداری کرد و تنها به درخواست «آرامسازی» اکتفا نمود. این موضع عملاً به نفع رژیم صهیونیستی است، زیرا ایران را در موضع دفاعی دائمی قرار میدهد، در حالی که رژیم صهیونیستی از پاسخگویی به سیاستهای تجاوزکارانهاش مصون میماند. این موضع، انحراف روسیه به سمت حفظ روابط متعادل با همه طرفها، حتی به قیمت حقوق مشروع ایران، را نشان میدهد.
سوابق تاریخی خیانت:
تاریخ روسیه پر از نمونههایی از تغییر متحدان بر اساس منافع است. بهعنوان مثال، در طول جنگ سرد، اتحاد جماهیر شوروی بسیاری از متحدان خود در منطقه را زمانی که منافع استراتژیکش ایجاب میکرد، رها کرد. در زمینه مدرن، روسیه انعطافپذیری زیادی در تعامل با رژیم صهیونیستی نشان داده است، بهویژه در زمینه تجارت و انرژی، که تردیدها درباره تعهد آن به متحدانش در محور مقاومت را تقویت میکند.
روابط اقتصادی با رژیم صهیونیستی:
علاوه بر هماهنگی نظامی، روسیه روابط اقتصادی قوی با رژیم صهیونیستی، بهویژه در زمینههای انرژی و فناوری، حفظ کرده است. این روابط، منافع روسیه را در حفظ رابطه دوستانه با رژیم صهیونیستی تقویت میکند، حتی اگر به ضرر ایران باشد. بهعنوان مثال، صادرات گاز روسیه به اروپا از طریق خطوطی که در نزدیکی رژیم صهیونیستی قرار دارند ادامه یافته است، که نشاندهنده اولویت منافع اقتصادی بر اتحادهای استراتژیک است.
توصیههای استراتژیک برای تصمیمگیرندگان در جمهوری اسلامی
ساخت اتحادهای مبتنی بر اصول عقیدتی:
در مواجهه با مناقشه وجودی با رژیم صهیونیستی و هژمونی آمریکا، ایران و محور مقاومت نمیتوانند به قدرتهای مردد یا متغیرالموضع مانند روسیه تکیه کنند. اتحادها باید بر اساس عقیده مشترک، مانند تعهد به حمایت از مسئله فلسطین و مقابله با امپریالیسم، ساخته شوند. اتحاد با نیروهایی مانند حزبالله و جنبشهای مقاومت فلسطینی، که با ایران در دیدگاه عقیدتی شریک هستند، قابل اعتمادتر است.
جداسازی سیاسی از مواضع خاکستری مسکو:
ایران باید روابط خود با روسیه را بازنگری کند و سیاست خارجی خود را بر اساس شفافیت مواضع در قبال مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی بنا کند. هر طرفی که از اتخاذ موضع صریح علیه رژیم صهیونیستی خودداری کند، نمیتواند شریکی قابل اعتماد در نبرد سرنوشت باشد. ایران باید بر ایجاد شراکت با کشورها و گروههایی تمرکز کند که دیدگاه استراتژیک مشترکی دارند، مانند چین که مواضع روشنتری در حمایت از مسئله فلسطین نشان داده است.
سرمایهگذاری در عمق مردمی و رسالتی:
قدرت واقعی جمهوری اسلامی در حمایت مردم آزاده و نیروهای مقاومت در منطقه نهفته است. این عمق مردمی باید از طریق حمایت از جنبشهای مقاومت مانند حزبالله و جنبش جهاد اسلامی و تقویت پیوندهای فرهنگی و دینی با ملتهای مسلمان تقویت شود. این اتحادهای مبتنی بر اصول عقیدتی، پایدارتر از اتحادهای سیاسی با کشورهایی مانند روسیه هستند که ممکن است به دلایل اقتصادی یا مذاکراتی متحدان خود را رها کنند.
تقویت خودکفایی استراتژیک:
برای کاهش وابستگی به متحدان غیرقابل اعتماد، ایران باید قابلیتهای نظامی و اقتصادی خود را تقویت کند. بهعنوان مثال، توسعه برنامه موشکی و هستهای، قدرت بازدارندگی آن را افزایش میدهد، در حالی که تقویت اقتصاد مقاومتی تأثیر تحریمهای غربی را کاهش میدهد. این رویکرد، استقلال ایران را در مواجهه با چالشها تضمین میکند، صرفنظر از مواضع متحدان مانند روسیه.
فعالسازی دیپلماسی بینالمللی علیه رژیم صهیونیستی:
ایران باید از سکوهای سازمان ملل و سازمانهای بینالمللی برای افشای هماهنگی روسیه-صهیونیستی و جنایات رژیم صهیونیستی استفاده کند. بهعنوان مثال، میتواند مسئله هماهنگی نظامی در سوریه را به شورای امنیت مطرح کند تا روسیه را برای شفافسازی موضع خود تحت فشار قرار دهد. این رویکرد فشار بینالمللی بر رژیم صهیونیستی را افزایش میدهد و دوگانگی استانداردهای روسیه را افشا میکند.
آنچه برای ما مهم است: روسیه دشمن نیست، اما متحد قابل اعتمادی هم نیست
روسیه دشمن جمهوری اسلامی نیست، اما قطعاً دوست قابل اعتمادی که بتوان در نبردی وجودی به آن تکیه کرد، نیست. اعتماد روی مسکو ممکن است ایران و محور مقاومت را در لحظات حساس تنها بگذارد، همانطور که در سوریه و در مقاطع قبلی رخ داد. تاریخ به ما میآموزد که روسیه، با عملگرایی بیش از حد خود، ممکن است متحدانش را برای منافع خود، چه اقتصادی و چه سیاسی، قربانی کند.
بگذارید اعتماد ما روی خداوند، مردممان و مؤمنان به حق و کرامت باشد، نه روی کسانی که یک دست به سوی تهران و دست دیگر به سوی نتانیاهو دراز میکنند. قدرت واقعی جمهوری اسلامی در استقامت مردمش، ایمانش به آرمان و اتحادهایش با نیروهای مقاومتی است که دیدگاه مشترکی با آن دارند. در نبرد سرنوشت، جایی برای مرددان یا دارندگان مواضع خاکستری نیست.
تحلیل منافع روسیه در منطقه:
روسیه به دنبال تقویت نفوذ خود بهعنوان یک قدرت جهانی از طریق حفظ روابط متعادل با همه طرفها در خاورمیانه است. این شامل رژیم صهیونیستی میشود که شریکی مهم در زمینه اقتصادی و نظامی است. بهعنوان مثال، روسیه از رژیم صهیونیستی بهعنوان میانجی در برخی مذاکرات با غرب استفاده میکند، که باعث میشود در اتخاذ مواضع قاطع علیه رژیم صهیونیستی مردد باشد. این تعادل، روسیه را به متحد غیرقابل اعتمادی در مقابله با رژیم صهیونیستی تبدیل میکند.
نقش چین بهعنوان جایگزین استراتژیک:
برخلاف روسیه، چین مواضع روشنتری در حمایت از مسئله فلسطین و رد هژمونی آمریکا نشان داده است. بهعنوان مثال، چین بارها به راهحل دو کشوری فراخوان داده و تجاوزات صهیونیستی در غزه را محکوم کرده است. ایران میتواند از تقویت شراکت استراتژیک با چین، بهویژه در زمینههای انرژی و فناوری نظامی، بهعنوان جایگزینی قابل اعتمادتر از روسیه بهرهمند شود.
نقش ملتها در حمایت از مقاومت:
قدرت واقعی ایران در حمایت ملتهای آزاده منطقه، مانند ملتهای عراق، لبنان و یمن، نهفته است که جمهوری اسلامی را نمادی از مقاومت در برابر هژمونی غرب میدانند. تقویت این حمایت از طریق کمکهای بشردوستانه، آموزش نظامی و حمایت سیاسی میتواند پایهای محکم برای اتحادهای ایران ایجاد کند، به دور از وابستگی به کشورهایی مانند روسیه با مواضع متزلزل.
تجربه سوریه بهعنوان عبرت:
رها کردن رئیسجمهور بشار اسد توسط روسیه و اجازه دادن به هیئه تحریر الشام برای تسلط بر سوریه، بهوضوح نشاندهنده آمادگی آنها برای قربانی کردن متحدان استراتژیک به منظور کسب منفعت سیاسی است. این رویداد باید زنگ خطری برای ایران باشد، زیرا نشان داد که روسیه ممکن است غرب یا رژیم صهیونیستی را بر متحدان سنتی خود ترجیح دهد.
ابعاد حقوقی و بینالمللی:
ایران میتواند از قوانین بینالمللی برای افشای هماهنگی روسیه-صهیونیستی، بهویژه در رابطه با حملات قبلی به سوریه، استفاده کند. بهعنوان مثال، میتواند شکایتی درباره هدف قرار گرفتن کنسولگری خود در دمشق به سازمان ملل ارائه دهد تا روسیه را در موقعیت دشوار بینالمللی قرار دهد. این رویکرد فشار بر مسکو را برای شفافسازی مواضعش افزایش میدهد و ماهیت روابط آن با رژیم صهیونیستی را افشا میکند.
آخرین نکته …
جمهوری اسلامی ایران، در نبرد وجودی خود علیه رژیم صهیونیستی و هژمونی آمریکا، نمیتواند به متحد عملگرایی مانند روسیه تکیه کند که بارها آمادگی خود را برای قربانی کردن متحدانش به نفع منافع خود نشان داده است.
اظهارات پوتین درباره رابطه با رژیم صهیونیستی، عمق این عملگرایی را نشان میدهد و ضرورت بازنگری در اتحادهای استراتژیک ایران را تأیید میکند.
اعتماد باید روی خداوند، مردم ایران و نیروهای مقاومتی باشد که دیدگاه عقیدتی مشترکی با ایران دارند، نه روی قدرتهایی که یک دست به سوی تهران و دست دیگر به سوی رژیم صهیونیستی دراز میکنند.
قدرت واقعی در وحدت عقیدتی و استقامت مردمی است، نه در اتحادهای شکنندهای که تابع نوسانات منافع هستند.